چرا شبکه «من و تو» به سراغ تهمینه میلانی می رود؟


 





 
جای تعجب ندارد که کانال مبتذل من و تو (manoto-1) به سراغ افرادی همچون تهمینه میلانی برود. جای تعجب ندارد که در کنار يك خواننده مشهور زن(گ.گ) شاهد حضور تهمینه میلانی در این شبکه باشیم.
اما متعجب می شویم وقتی می بینیم فیلم های تهمینه میلانی توسط وزارت ارشاد مجوز می گیرد و حتی در جشنواره فیلم فجر هم جایزه می گیرد و گاها در تلویزیون نیز پخش می شود.
من کاری ندارم که شبکه ضدفرهنگی من و تو با این کارگردان ارتباط خاصی دارد یا نه، ولی در این نوشتار می خواهم به این موضوع بپردازم که چرا شبکه من و تو به سراغ افرادی همچون تهمینه میلانی می رود؟
از فیلم های این کارگردان و فیلم نامه نویس، نوع تفکراتش کاملا مشخص است. داستان فیلم های این کارگردان سرشار از مفاهیم سکولاریسم است. دین کمترین نقش را در فیلم های او ایفا می کند مفاهیمی مثل اسلام، انقلاب، ولایت مداری، فرهنگ اصیل ایرانی- اسلامی و ... در فیلم های او جایی ندارد.
فیلم های او سرشار از عشق های مثلثی، عشق های یک طرفه، رابطه های دوست پسری و دوست دختری، طلاق، خیانت و مفاهیمی از این دست هست. در طول داستان فیلم دائما بین سنت و مدرنیسم نزاع رخ می دهد و البته داستان به گونه ایست که شما دوست دارید مدرنیسم برنده شود.
سنت خود را به شکل چهره ای محافظه کار، خشن، دیکتاتور و غیرقابل انعطاف نشان داده که معمولا دارای نمادهای دینی نیز هست. و مدرنیسم چهره ای آزاد، تحصیل کرده، با اخلاق، دارای سبک زندگی مرفه غربی است.
در تمام فیلم های این کارگردان سعی شده تا جای ممکن (تا حدی که بشه مجوز گرفت) از جذابیت های جنسی برای جذب مخاطب استفاده شود.
قضاوت در مورد اشخاص کاری بس دشوار است به همین خاطر من نمی خواهیم هیچ لقب خاصی را به او نسبت دهم. پس بهترین راه این است که بخشی از بیوگرافی او و تعدادی از فیلم های تهمینه میلانی را به شما معرفی کنم تا شما خودتان قضاوت کنید.
ابتدا خلاصه داستان چند فیلم:

زن زیادی:
 

سيما زن جوان سي و پنج ساله اي است كه به همراه شوهرش ( احمد ) و دختر 5 ساله اش (هما) براي رساندن زن جوان بيوه اي (صبا) كه همسرش را به تازگي از دست داده است راهي يك سفر دراز مي شود . در طول سفر سيما در مي يابد كه صبا دوست دختر شوهر اوست . جاده به دليل طوفان شديد بسته است و آنها مجبور مي شوند شب را در مسافرخانه یی در يك شهر كوجك بگذرانند . در اين شهر كوچك ، پليس در جستجوي قاتلي است كه يك ساعت پيش همسر جوان خود و معشوق او را به قتل رسانده و متواري شده است . سيما به شدت با مرد قاتل هم ذات پنداري كرده و او را درك مي كند . او مرد قاتل را یافته و به او كمك مي كند تا فرار كند . طي ماجراهايي مرد قاتل با خانواده ي سارا هم سفر مي شود و اين مسئله موجب تقابل جدي مرد قاتل و احمد مي شود ...

خلاصه داستان دو زن
 

فرشته و رويا دو دوست دوران دانشكده ، پس از 15 سال يكديگر را مي يابند. رويا كه امروز يك خانم آرشيتكت موفق است ، به ديدن دوستش فرشته مي شتابد و تمام خاطرات شيرين و تلخي كه با يكديگر داشته اند را مرور مي كند . ارتباط آن دو به دليل ازدواج فرشته و مخالفتهاي همسرش با ادامه ي رابطه ي دوستي آنها قطع شده است . رويا فرشته را كه زني درمانده و مستاصل است مي بيند و فرشته داستان 15 سال گذشته و اتفاقاتي كه در زندگي او پيش آمده را براي رويا تعريف مي كند. او كه زماني شاگرد اول دانشكده ي معماري بود و در طول 4 سال تعطيلي دانشگاهها به دليل مزاحمتهاي جواني ولگرد به نام حسن و فشارهاي خانوادگي تن به ازدواج با مردي سنتي مي دهد ... احمد همسر فرشته مردي بدبين و متعصب است و مانع از ادامه ي تحصيل او شده و روابط اجتماعي همسرش را محدود به محيط خانه و خانواده مي كند . فرشته راههاي مختلف براي رهايي از اين موقعيت را مي آزمايد ، ولي به جهت قوانين كشور ، قادر به يافتن راه نجاتي نمي شود . او كه از همسرش صاحب دو پسر شده است ، تحت فشارهاي پياپي تبديل به موجودي بدون اعتماد به نفس و ضعيف مي شود ... سالها بعد حسن با همسر فرشته درگير مي شود كه منجر به مرگ همسر فرشته مي شود ... فرشته تنها مي ماند با كوله باري از مشكلات و دو پسر بچه ا ي كه بايد به تنهايي بزرگشان كند ...

خلاصه داستان آتش بس
 

سایه 33 ساله و آرشیتکت است. او با همسر خود یوسف 40 ساله كه مهندس سازه است ، در یکی از محلات شیک شهر تهران زندگی می کنند. از آنجا که زندگی این دو بدلیل لج و لجبازی به بن بست رسیده است و شبیه به یک موش و گربه بازی مداوم شده است ، سایه تصمیم به طلاق می گیرد . او برای انجام این امر به دیدن یک وکیل می رود ولی بدلیل یک اشتباه از دفتر یک روانشناس ( مشاور خانواده می رود ) سر در می آورد . مشاور از او می خواهد قبل از اقدام به طلاق سعی کند تا با همسرش برای مشاوره نزد او بیایند. سایه این عمل را غیر ممکن می داند. او از شروع آشنایی خود با یوسف تعریف می کند ، از خواستگاری ، عروسی ، آغاز اختلافات که بر مبنای لج و لجبازی است و ادامه ی آن که به نزاع كشيده شده است. یوسف که همسر خود را تا دفتر روانشناس تعقیب کرده ، بعد از رفتن سایه بدیدن دکتر می آید . او هم داستانهای خودش را دارد. یوسف علاقمند به طلاق نیست و از مشاور می خواهد تا کاری کند که سایه مجدداً برای زندگی با یوسف علاقمند شود ...
طی ماجراها و اتفاقاتی ، مجدداً سایه و یوسف با آگاهی از ریشه ی مشکلات خود به زندگی با یکدیگر علاقمند می شوند و تصمیم می گیرند زندگی تازه ای شروع کنند.
جالب اینجاست که بدانید این فیلم تقلید بچه گانه ای از فیلم آقا و خانم اسمیت است. نوع آشنایی سایه و یوسف نیز کاملا متضاد با فرهنگ های اسلامی و ایرانی است. سبک زندگی آنها نیز کاملا غربی و از نوع مرفه سرمایه داری است.

خلاصه داستان واکنش پنجم
 

فرشته كه در يكي از دبيرستانهاي تهران تدريس مي كند ، زن جواني است كه همسر خود را به تازگي از دست داده است . پدر شوهر سنتي او بعد از مرگ همسرش ، طبق قانون حضانت ، نگهداري دو پسر 7 و 9 ساله و اداره اموال آنها را بر عهده گرفته و از فرشته مي خواهد كه یا به خانه پدر خود برگردد و یا به همسری برادر شوهر خود درآید.
فرشته با همفكري و همياري 4 تن از همكارانش كه از تيپهاي مختلف اجتماعي – اقتصادي هستند و آنها نيز هر يك ، مسئله لاينحل مهمي در زندگي دارند ، به وضعيت موجود واكنش نشان مي دهد .
داستان فيلم تقابل دو نوع تفكر نيمه مدرن و سنتي است كه در جامعه ي در حال گذار هر روز شاهد آن هستيم . تقابلي كه از هر دو طرف قربانيان بسياري مي گيرد.

خلاصه داستان ديگه چه خبر
 

فرشته دانشجوی رشته ادبیات ، دختر پر نشاطی است که در جامعه ی پیرامون خود درک نمی شود و به دلیل سوء تفاهمی که برای مسئولان دانشگاه در مورد شخصیت او پیش می آید، از تحصیل باز می ماند .
او برای پنهان کردن مسئله ی اخراج از دانشگاه نزد والدينش، به ميزان زماني كه در دانشكده به سر مي برد ، در یک انتشاراتی به کار مشغول می شود و همزمان برای قانع کردن مسئولین دانشگاه تلاش می کند .
در این راه عباس برادر او که دانشجوی کامپیوتر است به یاری او می پردازد .

و تعداد زیادی فیلم دیگر که همه از همین دست است.
در بخشی از بیوگرافی ایشان که در سایت رسمی اش منتشر شده آمده است:
... اوايل خرداد ۵۹ بعد از چند روز مقاومت بي امان از طرف دانشجويان گروه هاي مختلف، دانشگاه ها با دادن چند كشته و خرد شدن سر و دست دانشجويان بسته شد . ماند كه چه كند ، به شدت افسرده بود ، مدت ها بود كه از فضاي سياسي سرخورده بود و به دليل علاقه اش در محافل فرهنگي شركت مي كرد ، شعر خواني ، جلسات عمومي كانون نويسندگان ، نمايش فيلم و ...
... سال بعد با كمك آقاي بانكي و احمدي و جايزه يك ميليون و پانصد هزار توماني "...بچه هاي طلاق" ، "افسانه آه" را در سال۱۳۶۹ كه بر اساس داستاني از صمد بهرنگي و ديدگاه فلسفي يونگ بود ، ساخت كه معتقداست بسيار فيلم خوبي است ، ولي حتي آن را در مسابقه فيلم هاي ايراني راه ندادند . با افسانه آه موفق شد در بيش از سي فستيوال و نمايش جهاني شركت كند و مورد تشويق منتقدين بين المللي قرار بگيرد...

شبکه من و تو نیز دقیقا به دنبال همچین تفکری است. برنامه های این شبکه به دنبال تغییر سبک زندگی ایرانیان و تبدیل سبک زندگی اصیل ایرانی - اسلامی به سبک زندگی بدون تقید به مذهب و سنت هاست.
بنابراین خیلی منطقی است که به سراغ تهمینه میلانی برود. فردی شناخته شده در بین ایرانیان و با تفکرات سکولار.
فردی که به همت مسئولین فرهنگی معروف می شود و خوراک فرهنگی شبکه مبتذل من و تو را فراهم نموده است.
منبع: www.parsapress.ir