نویسنده:حسن اسلام‌پور




 

چکیده
 

آموزش مهارت‌های پژوهشی در جامعة علمی ما چه در حوزه و چه در دانشگاه، با آسیب‌های متعددی همراه بوده و هست. دست‌اندرکاران پژوهش غالباً دربارة تعداد مهارت‌های لازم در این عرصه و ترتیب آموزش آن وحدت نظر ندارند. بسته های آموزشی ناظر به کمیت و کیفیت آموزش مهارت‌ها که در برخی از مراکز پژوهشی تدوین شده است، در مرحلة اجرا با اشکال های کارشناسی مواجه شده اند و نبود منابعی معتبر و پاسخ‌گو در این‌باره، راه را برای ظهور سلیقه های مختلف باز کرده است. پژوهش حاضر به منظور ارائه یک دیدگاه کارشناسی روشنگرانه، در قالب یک طرح آموزشی، سه اصل روش‌شناختی و تعیین‌کننده را برای کارآیی بهتر آموزش‌ها تحلیل و اثبات می‌کند. این سه اصل مهم عبارت‌اند از: 1.آموزش مهارت ها باید کافی باشد؛ 2. هنگام آموزش باید مهارت‌ها را تجزیه کرد؛ 3. در آموزش مهارت ها باید ترتیب منطقی را رعایت کرد. این سه اصل بر سه واقعیت مبتنی است: الف) مهارت های پژوهش تعدد دارند؛ ب) مهارت‌ها همیشه مرکب و به هم پیوسته هستند و تک مهارت نداریم؛ ج) مهارت‌ها ترتّب دارند و نمی‌توان آنها را به دلخواه مقدم و مؤخر کرد. رعایت نکردن این سه اصل، کارآیی آموزش پژوهش را ناکام و مختل می‌سازد.
کلید واژه‌ها: روش تحقیق، مهارت، رابطة مهارت های پژوهشی، آسیب‌های پژوهش، آموزش پژوهش.

مقدمه
 

مراد از روش، مجموعه فعالیت‌هایی است که محقق بر اساس امکانات موجود، برای ارائه یک پژوهش صحیح و مؤثر انجام می‌دهد. از میان تعریف‌های گوناگونی که منابع روش تحقیق برای «پژوهش» ارائه داده‌اند، تعریف شایسته این است که بگوییم پژوهش، یک فرایند نظام‌مند برای پردازش(1) اطلاعات در یک گسترة خاصی از علوم است و با رعایت هویت جمعی به نوآوری می انجامد.(2) در عرصة آموزش مهارت‌های پژوهشی، بایدها و نبایدهایی وجود دارد که به دلیل بدیهی بودن آنها، تردید دربارة آن قواعد شایسته نیست. این باید و نبایدها را «اصل» می‌نامیم. مهارت(3) یا «صناعت» در زبان عربی، حاصل تمرین و تکرار زیاد است که فرد با به دست آوردن نوعی تجربة بلند مدت، قادر به انجام درست کارها در زمانی مناسب است. در این نوشتار، مهارت های پژوهشی به یک معنای عام آمده است. هر مهارتی که به شکلی در فرایند پژوهشی نقش داشته باشد، اعم از اینکه به مقدمات پژوهش مربوط باشد یا به پژوهش مقدماتی(4) و یا پژوهش حقیقی و اصیل، مهارت های پژوهشی نامیده می شود. در آموزش این مهارت ها، باید از اصولی تبعیت کرد؛ سه اصل روش شناختی از این اصول عبارت اند از: الف) اصل تعدد و تنوع مهارت ها؛ ب) اصل تجزیه مهارت ها؛ ج) اصل ترتب مهارت ها.
بحث مهارت های تحقیق و نحوة آموزش آنها، از مسائلی است که در رشته های مختلفی از علوم قابل بررسی است. در علوم روان شناسی، به ویژه روان شناسی یادگیری، بسیاری از مهارت‌هایی که در تحقیق از آنها استفاده می‌کنیم، مطرح می شوند. مهارت های مطالعه، به یادسپاری، یادآوری، مهارت گوش دادن، پردازش و بسط اطلاعات آموخته شده، روش خلاصه کردن و فشرده سازی اطلاعات و ده‌ها مورد دیگر، از این جمله‌اند. برخی از مهارت های تحقیق نیز با روش‌شناسی در ارتباطند؛ مانند مهارت‌های فرضیه شناسی، فرضیه‌سازی، زبان علمی، روش نظریه پردازی، روش تحلیلی و ترکیبی، مدل سازی، همچنین، منطق عهده‌دار بسیاری از مهارت‌هاست. مجموعه مهارت‌های فکر کردن یعنی روش شناخت مجهولات از معلومات مانند تجزیه موضوع به مسئله، طراحی پرسش‌های تحقیق، استدلال و نقض، استنتاج، قیاس، تدوین برهان، استنباط، تجزیه موضوع به مسئله و توجیه گزاره ها، مهارت‌های منطقی‌اند. برخی از مهارت های تحقیق، زاویة دید فلسفی دارند؛ مانند مهارت کنجکاوی و روحیة پرسش‌گری، مهارت جامع‌نگری یا نگاه سیستمی(5) به لایه های واقعیات، مهارت نگاه الهی (در مقابل نگرش مادی و پوزیتویستی و تحویل‌گرا(6)). برخی از مهارت های تحقیق که جنبه تربیتی و اخلاقی دارند، در علوم تربیتی و مباحث آموزش و پرورش مورد بحث قرار می‌گیرند. مهارت هایی نیز به مباحث کتاب شناسی، ادبیات و نگارش تعلق دارند. بدین ترتیب، پژوهش محل تلاقی مؤلفه‌های متعددی از مهارت های اخلاقی، روان‌شناختی، منطقی و فلسفی است. محققی که قصد دارد دربارة مهارت های تحقیق پژوهش کند، در ابتدا خود را با جنبه های مختلفی از موضوع مواجه می بیند و ناگزیر است از بین آنها مواردی را گزینش کند. در این نوشتار با رویکرد منطقی و فلسفی به بررسی اصولی مانند تعدد، تنوع، تجزیه و ترتب مهارت ها خواهیم پرداخت و در برخی موارد از اصول روان شناسی یادگیری نیز کمک می‌جوییم.

اهمیت و ضرورت بحث
 

در حدود سه دهة اخیر که بحث پژوهش و آموزش مهارت های آن، به تدریج در جامعة ما تقویت شده است، در کم و کیف مهارت های پژوهشی و ویژگی ها و گونه های آن کار قابل توجهی صورت نگرفته است. اغلب به صورت کلی مهارت‌هایی را برای پایان‌نامه یا آثار پژوهشی دیگر طرح کرده اند؛ اما دربارة تعداد این مهارت ها و چگونگی آموزش آن در مقاطع مختلف هیچ فعالیت چشم‌گیری انجام نشده است. (7) در مقطع کارشناسی به بهانة اینکه این مقطع، پایان‌نامه ندارد، دانشجویان از حدود صد مهارت مقدماتی که برای آیندة آنها بسیار مهم است، محروم می شود. از این روی، دانشجویان این مقطع باید در انتظار تراکم سنگین یادگیری مهارت ها در آستانة پایان‌نامه نویسی باشند. آیا فرقی بین «آموزش مهارت‌ها» و «به کارگیری مهارت ها به صورت بالفعل» وجود ندارد؟ باید اعتراف کنیم که در امر آموزش پژوهش در مراکز آموزشی و پژوهشی، یک سیر منطقی ثابت نداریم و در این زمینه روش واحدی وجود ندارد. بررسی این پدیده، یک امر فراپژوهشی و مدیریتی است که می‌تواند اصولی را به ما معرفی کند تا امر خطیر پژوهش و آموزش را بهتر و مؤثرتر برنامه ریزی کنیم.

طرح مسئله
 

مربیان و دست اندرکاران آموزش پژوهش درباره تعداد مهارت های پژوهشی وحدت نظر ندارند. مشاهده می شود مجموعه ای از مهارت ها بدون تفکیک دقیق بین آنها، یکباره آموزش داده می شوند و دانش‌پژوهان در مرحلة عمل که باید و گام به گام مهارت های تدریس شده را به کار گیرند، دچار مشکل می شوند. محقق مبتدی با انبوهی از مهارت هایی مواجه می شود که آنها را «اجمالاً» یاد گرفته است؛ اما به طور تفصیلی و عملی نمی‌داند چه رابطه ای هم دارند.
آیا نمی‌توان مهارت های مرکب را به مهارت های بسیط تجزیه کرد و به صورت جداگانه در آموزش آنها اهتمام ورزید؟ به طور کلی، عمل، یک موضوع تدریجی‌الحصول است و محقق در هر مرحله از فرایند تحقیق، باید به صورت عملیاتی تلاش‌های خود را پیش ببرد. آن این امر مستلزم است که او از مراحل ریزتر فرایند تحقیق آگاهی کافی داشته باشد. متأسفانه به علت تفکیک نشدن مهارت ها، این آگاهی برای بسیاری از محققان حاصل نمی شود. چگونه می توان مهارت های لازم برای پژوهش را ابتدا به دست آورد و رابطة بین آنها را روشن ساخت؟ ناآشنایی با مادة آموزشی همواره مشکل ایجاد خواهد کرد؛ پژوهش نیز با همة حساسیت و اهمیتی که دارد، از این قاعده مستثنا نیست.
بی توجهی به رابطه‌هایی که بین مهارت های پژوهشی وجود دارد، آموزش بهره برداری عملی از آنها را بی فایده می سازد. مربیان و برنامه ریزان باید این واقعیت را بپذیرند که مهارت های مربوط به پژوهش، از دویست مهارت جزئی نیز بیشتر است. چه رابطه ای بین آنهاست؟ کدام یک باید زودتر آموخته شوند؟ حذف برخی از مهارت ها، چه آسیب‌هایی می‌تواند ایجاد کند؟ مهارت های اهم و مهم کدامند؟ کدام مهارت ها در شکوفایی فکر و ذهن محققان، نقش محوری دارند؟ چه رابطه ای بین تجزیه مهارت ها و تحلیل و تجزیه خطاهای پژوهشی وجود دارد؟ اگر مهارت ها با هم پیوند دارند، بدون کسب مهارت های قبلی، چگونه می‌توان آموزش مهارت جدید را آغاز کرد؟ اساساً چرا در عرصة مدیریت پژوهش از این اصول مهم غفلت می ورزیم؟

پیشینه و روش بحث
 

متأسفانه تعداد مهارت های لازم برای پژوهش‌های علمی و چه اصول و قواعدی حاکم بر آنها، تاکنون به صورت مشخص و مدون بررسی نشده است؛ اما این واقعیت را به سادگی می‌توان پذیرفت که در تاریخ منطق، ارسطو به سهم خود قواعدی را برای درست فکر کردن تدوین کرده است. در دوران جدید نیز فیلسوفانی مانند فرانسیس بیکن و دکارت قواعدی را برای پژوهش‌های علمی ارائه داده اند. در بین منابع متعددی که دربارة روش تحقیق نگاشته شده است، هیچ نوع دسته بندی و تنظیم سلسله مراتب آموزشی بین مهارت های متعدد به طور گسترده دیده نمی‌شود.
موضوع هایی را که در این نوشتار به بررسی آن خواهیم پرداخت (فرضیه ها) عبارتند از:
الف) مهارت ها و سرفصل های روش تحقیق متعدد و متنوع اند. از این رو، باید به اصل کفایت آن توجه داشت؛ به گونه ای که برخی از مهارت ها و سرفصل ها مغفول نمانند.
ب) تک‌مهارت که به تنهایی تأثیرگذار باشد و در کنار دیگر مهارت‌ها طرح نشود، منتفی است و مهارت ها معمولاً در کنار هم و مرکب‌اند. از این روی، اصل تجزیه مهارت ها باید رعایت شود. هر آموزش دهنده ای موظف است «مجموعه» مهرت ها را به ریزمهارت‌های تشکیل‌دهندة آن تجزیه کند و در قالب یک سیر منطقی آنها را آموزش دهد.
ج) مهارت ها معمولاً بر هم مترتب‌اند. بنابراین، نمی‌توان در آموزش، دلبخواهی عمل کرد، بلکه باید اصل ترتب و گام به گام بودن را رعایت کرد. قواعد، منطقی، و تقدم و تأخر منطقی بر آنها حاکم است و گاهی جنبة مقدماتی و تکمیلی نسبت به یکدیگر دارند. بدیهی است پژوهش مسئله ای فرایندی است و بین مراحل آن پیوندی مؤثر وجود دارد.
هدف این نوشتار آن است که مطالعة دقیق تری دربارة تعدد و تنوع مهارت ها داشته باشیم تا بر اساس آن بتوانیم رابطة بین مهارت های پژوهشی را بهتر درک کنیم. تنها در این صورت است که می توان یک آموزش صحیح، پایدار و پویا داشت. از مشکلات پیش روی این پژوهش آن بوده است که به رغم جست‌وجو برای منبع‌یابی، به هیچ منبع قابل توجهی دست نیافتیم. برای رسیدن به اهداف تحقیق، روش تحلیلی را برگزیدیم و با مراجعه به منابع و کارشناسان عرصة پژوهش و نیز بر اساس تجربیات و مشاهدات نگارنده در طی تدریس مکرر این درس، مقاله حاضر را در سه قسمت سامان می دهیم.
بعد از بیان تعدد و ارائه برخی از طبقه بندی‌ها دربارة تنوع مهارت‌ها در قسمت اول مقاله، بحث ترکب و ضرورت تجزیه مهارت های پیچیده را در قسمت دوم طرح کردیم. در قسمت سوم، به ترتب منطقی و آموزشی مهارت ها پرداختیم و اثبات کردیم که به سادگی نمی‌توان مهارت ها را به صورت دلخواهی و بدون رعایت ترتیب آموزش داد.

اصل اول: تعدد و تنوع مهارت‌ها
 

نداشتن تصوری درست از تعداد مهارت‌ها، هم برای طالبان عرصة تحقیق و هم برای مربیان و برنامه ریزان، آسیبی بزرگ به شمار می‌آید و چه بسا تلاش‌های آنها را عقیم سازد. بنابراین، این پرسش مطرح است که مهارت‌های پژوهش واقعاً چه تعداد است و چرا متعدد است؟ آیا می‌توان آنها را به اعتباراتی طبقه بندی کرد؟
از آنجا که پژوهش یک فرایند است، به تعداد مراحل کلی و جزئی ای که پژوهشگر باید طی کند، مهارت وجود دارد و رعایت آنها لازم است. نداشتن مهارت در یک مرحله از این فرایند، بی‌تردید سایر مراحل آن را تحت تأثیر قرار می دهد. مهارت های پژوهشی بسیار بیشتر از آن است که معمولاً گفته می شود. برای مثال، مهارت «فکر کردن» یا «گوش دادن» مهارت‌های مهمی‌اند، ولی کمتر بدان‌ها توجه می شود. بر اساس بررسی های انجام شده دربارة خطاهای محققان، به این نتیجه می‌رسیم که مهارت های تحقیق ممکن است بیش از 200 مورد باشد. به عبارت دیگر، به اندازة خطاهایی که محققان انجام می دهند، مهارت وجود دارد؛ زیرا خطا در هر مرحله از پژوهش، یعنی رعایت نکردن مهارتی که به همان مرحله مربوط است. اساساً آموزش مهارت ها ناظر به این است که از خطاها و آسیب‌های تحقیق جلوگیری شود. در اینجا فهرست و سرفصل‌های برخی از اهم مهارت هایی را که تاکنون استقرا شده است، به صورت الفبایی و بدون مرحله بندی می‌آوریم.

فهرست مهارت‌های تحقیق
 

1.آزمایش قلم برای درست‌نویسی فارسی؛ 2. آشنایی با نرم‌افزارهای رشته؛ 3. استفاده از رایانه؛ 4. پیشینه‌یابی پژوهش‌های مسئله؛ 5. پیشینه یابی خود مسئله؛ 6. تبارشناسی موضوع؛ 7. تبدیل مشکل به مسئله؛ 8. تبدیل موضوع به مسئله؛ 9. تدوین طرح ساده برای تحقیق؛ 10. تعیین اهداف پژوهش؛ 11. تعیین پیش‌فرض‌ها و مبانی؛ 12. تعیین دامنه و قلمرو پژوهش؛ 13. تندخوانی و افزایش بهره‌وری؛ 14. خلاصه‌نویسی تخصصی؛ 15. طراحی پرسش‌های اصلی و فرعی؛ 16. عنوان یابی و شرایط آن؛ 17. فرضیه‌سازی؛ 18. فیش‌نویسی مطالب؛ 19. فیش‌نویسی نمایه‌ای؛ 20. مدیریت حافظه؛ 21. روش مرور؛ 22. روش مطالعه (و شرایط عمومی آن)؛ 23. روش مطالعه مِردِر؛ 24. روش مطالعه مشارکتی؛ 25. روش مطالعه مطالب سخت و مشکل؛ 26. روش مطالعه اکتشافی؛ 27. روش مطالعه انتقادی؛ 28. روش مطالعه به روش «پس ختام»؛ 29. روش مطالعه تجسسی؛ 30. روش مطالعه خواندن اجمالی؛ 31. روش مطالعه دقیق‌خوانی؛ 32. روش یابی پژوهش؛ 33. مهارت آدرس‌دهی سلسله مراتبی مطالب؛ 34. مهارت آیین و علائم نگارش؛ 35. مهارت استفاده از نرم‌افزار کتابخانه؛ 36. مهارت اعتباریابی فرضیه‌ها؛ 37. مهارت تجزیة مسئله؛ 38. مهارت تجزیة موضوع؛ 39. مهارت تجسم ذهنی مطالب؛ 40. مهارت تحلیل مفهومی متن؛ 41. مهارت تحلیل گزاره‌های متن؛ 42. مهارت تحلیل شبکه ای متن؛ 43. مهارت تحلیل مدعا یا نظریه؛ 44. مهارت تدوین بدنه مسئله؛ 45. مهارت تدوین چکیده؛ 46. مهارت تدوین نتیجه؛ 47. مهارت تصحیح؛ 48. مهارت تطبیق و مقایسه ساده؛ 49. مهارت تعیین واژگان کلیدی؛ 50. مهارت تفسیر؛ 51. مهارت تقریر؛ 52. مهارت تمییز ادله از مبانی؛ 53. مهارت توجیه؛ 54. مهارت طرح پرسش؛ 55. مهارت فشرده سازی اطلاعات؛ 56. مهارت مسئله یابی (عملیات کشف مسئله)؛ 67. مهارت مقایسه دو اثر؛ 58. مهارت مقدمه نویسی؛ 59. مهارت مقوله‌بندی (از راه طرح پرسش)؛ 60. مهارت نقد چکیده‌ها؛ 61. مهارت تمییز مبانی و مسئله؛ 62. مهارت واژه‌گزینی؛ 63. مهارت یادداشت‌برداری؛ 64. مهارت یکپارچه‌سازی اطلاعات.

طبقه بندی مهارت‌ها
 

به طور کلی می‌توان دو نوع طبقه بندی از مهارت‌ها ارائه داد. در طبقه بندی کلی، تمام مهارت‌ها در یکی از طبقه‌ها قرار می‌گیرند. اما در طبقه بندی جزئی، هر دسته بندی شامل تعدادی از مهارت‌ها می شود و گروه کوچک‌تری را تشکیل می‌دهد. در ادامه به یک طبقه بندی کلی و چند طبقه بندی جزئی اشاره می‌کنیم. هدف ما توجه به این طبقه بندی‌ها در مرحلة آموزش و برنامه‌ریزی آموزشی است.

الف) طبقه بندی کلی آموزشی
 

از آنجا که رعایت این طبقه بندی یک راه‌کار بسیار مناسب و منطقی برای آموزش مهارت‌ها در مراکز آموزشی و پژوهشی است، آن را «طبقه‌بندی کلی آموزشی» نام نهادیم. در این طبقه بندی، مهارت ها را در یک رهیافت گزینش‌گرانه برای برنامه ریزی آموزشی بر اساس مقاطع می‌توان به سه دسته بزرگ تقسیم کرد. تمام مهارت‌های مندرج در فهرست مهارت‌ها را می‌توان در این سه دسته یا سه مرحله ای که در جدول شماره یک می‌آید، جای داد.

جدول شماره 1:
 

مرحله آموزش

نوع مهارت‌ها

 مقطع تحصیلی حوزه و دانشگاه

 وظیفه دانش پژوه در مقطع تحصیلی

وضعیت دانش‌پژوه

دوران آغازین آموزش

مهارت‌های مقدمات پژوهش یا ماقبل تحقیق

 حوزه: پایه 1 تا 4 دانشگاه: کارشناسی

 گسترش اطلاعات: روش کسب علم موجود

پژوهشگرایی: هنوز نمی‌تواند پژوهش کند مگر برخی از تحقیق های ساده با نظارت مربی

دوران میانی آموزش

مهارت‌های پژوهش مقدماتی و آشنایی با مهارت‌های پژوهش حقیقی

حوزه: پایه 4 تا 7 دانشگاه: مقطع ارشد

 یادگیری پژوهش: تحلیل و نقد اطلاعات

پژوهشگری: می‌تواند پژوهش‌های غیر پیچیده را انجام دهد و در تحقیقات مهم‌تر به راهنمایی و مشاوره نیازمند است.

دوران نهایی آموزش

تکمیل مهارت‌های پژوهش حقیقی و پیشرفته

حوزه: به تدریج بعد از پایه 7 تا آخر تحصیل. دانشگاه: دوره دکترای

تولید نظریه 

پژوهش‌مندی: می‌تواند پژوهشی انجام دهد که تولید فکر کند
 

با توجه به جدول شمارة یک، ویژگی‌های حاکم بر سه دورة آموزشی مهارت‌ها را توضیح می‌دهیم و به برخی از مهارت های مربوط به هر دوره اشاره می‌کنیم.

پی نوشت ها :
 

1. Processing.
2. ر.ک. فرامرز قراملکی، احد، روش شناختی مطالعات دینی (تحریری نو)، ص 29.
3. skill; experience.
4. منظور از «پژوهش مقدماتی»، چنان‌که در ادامه این نوشتار خواهد آمد، مجموعه تمریناتی است که محقق مبتدی با نظارت مربیان انجام می دهد تا مهارت و تبحر لازم را کسب کند. این حلقه واسط، در فرایند یادگیری مهارت ها، قابل حذف نیست.
5. systematic view.
6. Reductionism.
7. از تقاضاها و دعوت‌هایی که برخی مراکز، از ما مربیان به عمل می‌آورند، به راحتی می‌توان فهمید که بسیاری از برنامه‌ریزان نیز تصور درستی از کم و کیف و مدت زمان آموزش مهارت‌ها ندارند.
8. Interpdicipline.
 

منبع: دوفصلنامه پژوهش شماره 2

ae