رسانه و اوقات مردم
رسانه و اوقات مردم
تمام ابزارهايي كه در اطلاعرساني و فرهنگسازي و شكلگيري اطلاعات و آگاهي مردم و پركردن اوقات فراغت آنان نقش دارد، مانند: صدا و سيما، مجلات، فيلم و... رسانه است و امروزه سايتها، بلوتوثها و... نيز درشمار رسانهها جاي گرفتهاند.
تحولسازي رسانهها
اين تحولسازي، نشان ميدهد كه رسانه نخست بر ذهن و عقل و احساسات مردم تأثير ميگذارد. امروزه در سطح جهاني بيشتر تبليغات ارشادي و انحرافي، ازطريق رسانهها انجام ميگيرد. به عنوان مثال، هرزهنگاري و كژانديشي جنسي و اخلاقي در جامعههاي غربي- كموبيش- وجود داشت، اما با ورود رسانهها در اين صحنه همچون سينما و رواج دنياي مجازي اينترنت، فساد و بيبندوباري اخلاقي به صورت كنترل نشده و آسان رايج شده و امراضي چون ايدز كه امروزه آن به عنوان «طاعون رو به گسترش قرن ياد ميكنند، بشر را به ورطه نابودي كشانده و بدينترتيب دنياي مجازي اينترنت نيز ناامن گرديده است.
دنياي اينترنت به زودي حتي دورترين نقاط جهان را در قبضه خود خواهد گرفت و دولتها و ملتهاي الكترونيكي ايجاد خواهد كرد.
گرام- استاد فلسفه اخلاق در دانشگاه ابردين اسكاتلند- در مقالهاي در اين زمينه ميگويد: «اينترنت بيشتر از آنكه آنارشيسم سياسي را ترويج كند، آنارشيسم اخلاقي را رواج ميدهد و اين واقعاً ويرانگر است»(1). همينگونه است سينما، روزنامهها و مجلات. البته در طرف مثبت هم اينترنت و ديگر رسانهها ميتوانند كارساز و مفيد باشند.
رسانه در فرهنگسازي جامعه نيز نقش تعيينكنندهاي دارد و حتي ميتواند فرهنگ جديد ايجاد كند. به عنوان مثال، سريال «شبهاي برره» مدتها فرهنگ گفتاري و گويش مردم را دگرگون ساخته بود؛ فرهنگي كه واقعيت خارجي نداشته! از اينجا ميتوان حدس زد كه اگر رسانهها به دنبال ترويج صحيح «فرهنگ ديني» باشند، تا چه حد ميتوانند تأثيرگذار باشند. مناسب است به يك نمونه از تأثير مفيد مطبوعات اشاره كنيم:
خانمي به يكي از مجلات مينويسد: «بعد از فوت پسر و همسرم، مطالب مجله شما به روح من آرامش ميبخشيد و از رنجهاي باطنيام ميكاست. به اين ترتيب هم خودم متحول شدم و از اندوه فاصله گرفتم و هم توانستم افرادي را كه از زندگي مأيوس و نااميد بودند، به زندگي اميدوار و دلگرم كنم؛ ازجمله يكبار كه بين يكي از قوام اختلاف به وجود آمده بود و قصد جدايي داشتند، با استفاده از دانش و تجربياتي كه ازطريق مجله... آموخته بودم، توانستم آنها را آشتي بدهم... مطبوعات، تأثير زيادي بر آگاهي خانوادهها دارند».(2)
امروزه در جامعه ي ما كمتوجهي به نماز و حجاب به صورت معضل جدي درآمده؛ اما اگر رسانه ملي و سينما در اين زمينه احساس مسئوليت كند، ميتواند با ساختن چند فيلم، اين فرهنگ پراهميت را در جامعه احيا كند؛ اما دردا كه اين احساس مسئوليت كمتر وجود دارد!
وقت، مهمترين سرمايه
در منابع ديني، سخت به اهميت بهرهوري و برنامهريزي براي استفاده بيشتر از فرصتها توجه شده است كه مهم ترين اين مباحث را تحت اين عناوين ميتوان تبيين كرد:
1. گذشتن سريع وقت و عمر
عمر و زمان به سرعت درحال گذشتن است؛ اما گذر عمر به گونهاي است كه قابل لمس و حس نيست. امامعلي(ع) فرمود: «الفرضهًْ تمرُّ مرَّ السَّحاب؛(3) زمان و فرصت همچون ابر درحال گذر است».بر لب جوي نشين و گذر عمر ببين
كاين اشارت ز جهان گذرا، ما را بس
2. برگشتناپذير بودن وقت
«الفرضهًْ سريعهًْ الفوت و بطيئهًْ العود؛ فرصت به سرعت ميگذرد و به كندي برميگردد».(4)
آنچه از وقت و زمان بهرهبرداري شده، ميماند و آنچه ازدست رفته و يا بيهوده تلف شده، سرمايهاي است كه نابود شده و قابل برگشت نيست.
3. قابل معاوضه نبودن وقت
«الفرصه غنمٌ؛(5) زمان و فرصت، غنيمتي است كه با چيزي قابل معاوضه نيست».
هر سرمايهاي را انسان ازدست دهد، قابل جبران است، جز سرمايه عمر و زمان كه جبرانناپذير است. فخر رازي در ذيل آيه ي «و العصر إنّ الإنسان لفي خسر»(6)؛
«قسم به عصر كه انسانها همه در زياناند»، چنين ميگويد:
«يكي از بزرگان پيشين گفته است: معني اين سوره را من از مرد يخفروشي آموختم كه فرياد ميزد و ميگفت: «ارحموا منت يذوب رأس ماله، ارحموا من يذوب رأس ماله؛ رحم كنيد به كسي كه سرمايهاش ذوب ميشود، رحم كنيد به كسي كه سرمايهاش ذوب ميشود (و از دست ميرود!)». پيش خود گفتم: اين است معني «إنّ الإنسان لفي خسرٍ». عصر و زمان بر انسان ميگذرد و عمرش پايان ميگيرد و ثوابي كسب نميكند و در اينحال، زيانكار است».(7)
بايد اصحاب رسانه اين نكته بسيار مهم و حياتي را بدانند كه سرمايه اصلي مردم؛ يعني وقت و عمر آنان، در اختيار آنها قرار دارد و لااقل اگر با اين سرمايه سودي را جلب نميكنند، زياني نرسانند و كاري نكنند كه مردم سرمايه خود را ازدست بدهند و دچار خسارت بشوند.
گويند: گداي زرنگي به مغازه خشكبار فروشي رفت و گفت: يك گوني از اين گردوها را به من عطا كن. صاحب مغازه گفت: كجا ديدهاي كه يك گوني گردو بدهند؟ گدا گفت: پس اجازه بده تا در كنار گوني بنشينم! گفت: اشكالي ندارد. گدا پس از لحظهاي گفت: اجازه ميدهي دانهاي از گردو بردارم؟ مغازهدار گفت: بردار. بار ديگر گفت: اجازه ميدهي دومي را بردارم؟ و به اين ترتيب تعداد زيادي از گردوها را برداشت. صاحب مغازه گفت: گويا تصميم داري همان يك گوني را يكييكي از من بگيري!؟
داستان رسانهها نيز همينگونه است. كسي نميپذيرد كه پنجاه سال از عمر مفيد هر فرد بيهوده هدر رود، ولي برنامههاي غيرمفيد و حتي زيانآور رسانهها، سالهاي سال از عمر انسانها را تلف ميكند و كسي هم احساس زياني نميكند. با برنامههاي غيرمفيد، لحظههاي عمر ازدست ميرود، بدون آنكه متوجه آن باشيم و زماني متوجه ميشويم كه تمام سرمايه ازدست رفته است.
4. وقت قابل افزايش نيست
«إنَّ العمر محدودٌ لن يتجاوز احد ما قدر له؛(8) عمر محدود است. هيچكس از مقدار تعيين شده، عبور نميكند».
بلي، ميتوان از وقت محدود بهرهبرداري بهينه كرد و كيفيت آن را افزايش داد، ولي ازنظر كمي هرگز قابل افزايش نيست. توجه جدي برنامهسازان وئ اصحاب رسانه به اين نكته، باعث افزايش كيفي برنامهها ميشود.
امامعلي(ع) با تأكيد به مردم توصيه فرموده است:
مكن علي عمرك أشحُّ منكعلي درهمك و دينارك؛(9) بر عمر (و زمان و وقت) خود، از درهم و دينار حريصتر باش».
چراكه پول و ثروت را دوباره ميتوان به دست آورد و افزايش داد، ولي عمر هرگز قابل افزايش نيست. از اينجا به نارسايي اين جمله كه «وقت، طلاست» ميتوان پي برد؛ زيرا طلا قابل كسب و افزايش است، ولي وقت اينگونه نيست.
5. پرهيز از كار غيرمفيد
«احذروا ضياع الأعمار فيما لا يبقي لكم فقائتها لايعود؛ از ضايع كردن عمر در چيزي كه ماندگار نيست، پرهيز كن؛ چراكه عمرهاي ازدست رفته، قابل برگشت نيست».(10)
آيا برخي گزارشهاي ورزشي خارج از كشور، برخي برنامهها و سريالهاي داخلي و خارجي كه گاه هزاران ساعت از وقت مردم را ميگيرد، براي جامعه مفيد و ماندگار است؟!
6. سعادت، در بهرهگيري صحيح از عمر
«إنّ عمرك مهر سعادتك ان انفدته في طاعهًْ ربّك؛(11) عمر (وقت)، قيمت و بهاي سعادت تو است و اين در صورتي است كه در مسير طاعت خدا به كار گرفته شود».
گاه يك برنامه و فيلم خوب و مفيد، مردم را به طاعت و بندگي خدا ميكشاند و مايه سعادت آنان ميگردد؛ مثلاً ميتوان از فيلم «توبه ي نصوح» يا سريال يوسف(ع) نام برد كه با همه كاستيها و نقصها، مفيد و سازنده بودند و گزارشها نيز نشان ميداد كه اينگونه برنامهها، جمعي را به سوي مسائل ديني و انجام فرايض سوق ميدهند.
راز موفقيت شخصيتهايي كه به جايي رسيدهاند، استفاده صحيح و مفيد از وقت بوده است. معروف است كه امامخميني(ره) آنقدر منظم بود كه برخي مغازهداران در نجف، ساعت خود را با رفتوآمد ايشان تنظيم ميكردند.
«مارون كور» با استفاده بهينه از وقت، يكي از آثارش را در ضمن رفتن از خانه ي بيماري به خانه ي بيمارِ ديگر نوشت».(12)
دكتر «برزي» زبان فرانسوي و ايتاليايي را هنگام رفتن به اداره و بازگشت از آن ياد گرفت.(13)
شيخ انصاري(قدسسره) با بهرهبرداري از وقت خود علاوه بر كارهاي اصلي، هر روز يك جزء قرآن، يك نماز جعفر طيّار، زيارت جامعه و زيارت عاشورا ميخواند.(14)
رسانه ميتواند اين فرهنگ را بين مردم زنده كند كه عمر خويش را صرف برنامههاي غيرمفيد نكنند.
7. از دست دادن وقت و تأسف و غصه
«إضاعهًْ الفرصهًْ غصَّهًٌْ؛(15) ضايع كردن فرصت (در مسير غيرصحيح) غصه ميآورد». «ترك الفرص غصصٌ؟(16) ترك فرصتها (و بهرهبرداري نكردن از آن)، غصهها در پي دارد».
8. سؤال از لحظات عمر و وقت
حضرت علي(ع) فرمود:
«إن عمرك عدد انفاسك و عليها رقيبٌ يحصيها؛(17) عمرت همان تعداد نفسهاي تو است و بر آن نگهباني است كه آن را شمارش ميكند».
و از انسان سؤال ميشود كه عمر را در كجا مصرف كرده است؟ لذا پيامبراكرم(ص) فرمود:
«بنده در روز قيامت گام از گام برنميدارد، مگرآنكه از وي چهارچيز پرسيده شود؛... از عمرش كه چگونه سپري ساخت، و از جوانياش كه چگونه هدر داد».(18)
آيا اين مؤاخذه، مخصوص افراد است و كسانيكه عمر مردم را تلف ميكنند، مورد مؤاخذه و پرسش قرار نميگيرند؟
واي به حال كسي كه وقت خويش را هدر داده و بدا به حال كساني كه زمينه هدر دادن وقت مردم را فراهم كردهاند! امامعلي(ع) فرمود:
«فيها لها حسرهًْ علي كلِّ ذي غفلهًْ ان يكون عمره عليه حجَّهًْ و ان تؤدِّيه ايّامه إلي الشّقوهًْ!؛ واي بر غفلتزدهاي كه عمرش بر ضد او گواهي و دليلي عليه او باشد و روزگار، او را به شقاوت و پستي كشاند!».(19)
در پايان اين بخش، حديث جامعي نقل ميكنيم كه به منزلة جمعبندي مطالب گذشته است. اين حديث، «زودگذر بودن و قابل برگشت نبودن وقت» را ميرساند و هم بر پرسش از لحظههاي عمر انسان دلالت دارد. نكتة دقيق در اين روايت، اين است كه خود زمان نيز ناظر رفتارها و اعمال است و در روز قيامت عليه ما گواهي ميدهد. امامباقر(ع) فرموده است:
«هيچ روزي بر فرزند آدم نميآيد مگر اينكه آن روز گويد: اي فرزند آدم! من روز تازهاي هستم و بر اعمال تو گواهم. پس در اين روز سخن نيكو بگو و اعمال خوب انجام بده تا من در روز قيامت به آن گواهي دهم و بدان كه تو، مرا بعد از اين تا ابد نخواهي ديد».(20)
روي خطاب اين روايت، هم ميتواند تكتك افراد جامعه باشد و هم كساني كه وقت مردم را ميگيرند، مانند رسانهها؛ چراكه از همه خواسته شده تا از فرصتها به بهترين وجه استفاده شود و از كارهاي غيرسودمند پرهيز شود.
توصيههايي به اصحاب رسانهها
1. سعي شود مطالب و برنامهها، يا براي دنياي مردم مفيد باشد- جنبه
تفريحي و طنزي مفيدي داشته باشد، اطلاعرساني صحيح و قابل بهرهبرداري باشد، و يا تعليم و آموزش مطالب نو و مفيدي باشد- و يا براي آخرت آنان كارايي داشته باشد. برنامههايي كه از اينگونه حيطههاي مفيد خارج باشد، هم وقت تهيهكنندگان و مجريان و هم وقت مستمعان و تماشاگران و خوانندگان را تضييع ميكند كه به يقين در روز قيامت، مؤاخذه و مجازات سنگيني در پي خواهد داشت.
2. براي ارتقاي كيفي برنامهها بايد مطالعه و برنامهريزي در كار باشد. هدف، فقط پركردن اوقات مردم و گذراندن وقت و پركردن ساعت كاري نباشد.
اگر در ارائه ي فيلمها، سريالها، سخنرانيها، اطلاعرسانيها، طنزها، و... برنامهريزي كارشناسانه در كار باشد، اين آثار را به دنبال خواهد داشت:
الف) اولويتهاي زندگي مردم و جامعه مشخص ميشود.
يقيناً نيازها و ضرورتهاي جامعه يك دست نيست: برخي مهمتر است و برخي مهم، و برخي اهميت كمتري دارد. برنامهريزي، اولويتها و «اهمّ»هاي جامعه را مشخص ميكند. در شرع اسلام سفارش شده است در موارد تزاحم، نيازها و كارهاي اهمّ و مهم تر را انتخاب كنيد و آنگاه به ترتيب اهميت، كارهاي ديگر را.
ب) تمام اوقات انسان، مفيد و مؤثر ميشود؛ به عنوان مثال اگر يك كانال مرتب و پشت سرهم برنامههاي تعليمي و آموزشي داشته باشد و يا 24ساعت مثلاً ورزش باشد و يا فقط فيلم ارائه دهد، كارايي و ثمربخشي خود را ازدست ميدهد؛ چون انسان گاه پس از كارهاي سنگين فكري، مانند فراگيري علم نيز نيازمند كارهاي سبك و تفريحي است.
ج) امكان ذخيرهسازي وقت فراهم ميآيد. برنامهريزي باعث ميشود كه هركار به اندازه و در جاي خود انجام گيرد. هيچ ضرورتي ندارد كه ما تلاش كنيم مثلاً شش كانال سيما هميشه برنامه داشته باشد و يا صفحات روزنامه و مجله حتماً به فلان مقدار برسد، هرچند با برنامه و مقالات غيرمفيد.
با برنامهريزي ميتوان كاري كرد كه برنامههاي مفيد به مردم ارائه شود، نه مطالب فراوان و وقتپركن بدون ثمر.
د) توجه اصحاب رسانه به بُعد هدايتي برنامهها.
ممكن است گاه برنامهاي جذاب، ولي گمراهكننده باشد و ارائهدهنده ي يك سنّت غلط. هدايت يك نفر، برابر با هدايت همه جامعه است و گمراه كردن يك فرد، به منزله گمراه كردن همه مردم است. در قرآنكريم ميخوانيم:
«... من قتل نفساً بغير نفسٍ او فسادٍ فيالأرض فكأنّما قتل النّاس جميعاً»(21)؛
«از اينجهت بر بنياسرائيل نوشتيم (لازم قرار داديم) كه هركسي بدون جهت، كسي را بكشد و يا به خاطر فساد فردي را به قتل رساند، گويا همه مردم را كشته است و كسي كه فردي را زنده كند، گويا همه را زنده كرده است».
حضرت صادق(ع) در تأويل و تبيين اين آيه فرمود:
«من اخرجها من ضلالٍ إلي هديً فكانّما احياها و من اخرجها من هديً إلي ضلالٍ فقد قتلها؛ كسي كه نفسي را از گمراهي به هدايت خارج كند، گويا آن نفس را زنده كرده است و كسي كه نفسي را از هدايت به گمراهي بكشاند، (درواقع) آن را كشته است».(22)
ه) از تكرار مطالب و برنامهها خودداري شود.
گاه برخي برنامهها بيش از حد تكراري ميشوند، آن هم در كانالهاي مختلف كه هم وقت مردم را بيهوده ميگيرد و هم ملالآور و خستگيآور ميگردد.
و) وقت ديگران نيز عزيز است.
گويا بسياري از برنامهريزان و اصحاب رسانه و مطبوعات در ارائه ي سريالها، فيلمها و مقالات فقط به وقت و ارزش رسانه توجّه دارند كه كي شروع كنند و چه زماني تمام كنند. اما ضروري و لازم است كه اينگونه افراد به وقت مردم نيز نيمنگاهي بيفكنند و دريابند كه آيا اين برنامهها براي آنان نيز مفيد است؟ وقت براي همه مردم عزيز است؛ پس وقت ديگران را نيز عزيز بدانيم!
پي نوشت ها :
1. www.virtualaddiction.com
2. مجله خانواده، ش394،(1388/2/15)، ص29.
3. نهجالبلاغه، محمد دشتي، حكمت21؛ منتخب ميزانالحكمه، محمدي ريشهري، ص403، ش4984.
4. غررالحكم، ش2019؛ منتخب ميزانالحكمه، ص403، ش4985.
5. منتخب ميزانالحكمه، ص403، ش4986؛ غررالحكم، ش194.
6. عصر/1 و2.
7. تفسير فخر رازي، ج32، ص85، به نقل از تفسير نمونه، ج27، ص296.
8. منتخب ميزانالحكمه، ص371، ش4592؛ غررالحكم، ش984.
9. منتخب ميزانالحكمه، ص371؛ مكارمالأخلاق، ج2، ص364، شماره2661.
10. غررالحكم، ش2618؛ منتخب ميزانالحكمه، ص371، ش4597.
11. منتخب ميزانالحكمه، ص371، ش4598؛ غررالحكم، ش3429.
12. چهل مجلس، احمد دهقان، ص254، قم، انتشارات ناصر، 1383ش.
13. همان.
14. همان، ص253.
15. نهجالبلاغه، حكمت118.
16. بحارالأنوار، ج77، ص165، ح2.
17. غررالحكم، ش3434؛ منتخب ميزانالحكمه، ص371، ش4589.
18. نهجالبلاغه، ص112، خطبه64.
19. همان.
20. اصول كافي، ج2، ص523.
21. مائده/32.
22. ر.ك: تفسير صافي، ذيل مائده/32.
منبع: نشريه فرهنگ کوثر شماره 80
/م
<
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}