بلندترين برج هاي انساني


 





 
شايد تا به حال اسم منطقه کاتالونياي اسپانيا به گوشتان نخورده باشد؛ کاتالونيا منطقه اي در اسپانياست که مردم آن رسوم عجيب و غريب زيادي دارند که يکي از اين عادت ها ساخت برج هايي است که از روي هم قرار گرفتن آدم ها ساخته مي شوند. مهم ترين شهر اين منطقه سارسلوناست اما در بيشتر نقاط و شهرهاي اين ناحيه اين رسم به طور جدي اجرا مي شود و حتي در بعضي از آنها انجمن هايي براي دور هم جمع شدن برج سازها يا اعضاي تيم برج سازي تشکيل شده است. آنها در جشن ها و فستيوال ها مراسم خود را اجرا مي کنند و حتي براي خودشان مسابقاتي را هم برگزار مي کنند. مهم ترين تيم يا انجمن برج سازي اين ناحيه انجمن برج سازان ويلافرانکا هستند.
«کاستل» در انگليسي به معناي قلعه است اما در کاتالان اسپانيا منظور يک برج انساني است که به صورت سنتي در فستيولا ها و جشن هاي منطقه کاتالونياي اسپانيا ساخته مي شود. در اين فستيوال ها شرکت کنندگان در مراسم برج سازي بايد يک قلعه و برج انساني را طوري بسازند که براي زمان معني ثابت بماند و آدم هايي که اجزاي اين برج را تشکيل مي دهند از روي هم به پايين نريزند. اين رسم قديمي از قرن 18 در ناحيه والاس کاتولونيا اجرا مي شود و ساختن ساختمان هاي انساني از آن زمان در اين منطقه رايج شده است. والاس منطقه اي است نزديک شهر تاراگونا در قسمت جنوبي کاتالونيا. بعدها اين کار در قسمت هاي ديگر ايالت کاتالونيا مثل مايورکا هم رايج شد و کم کم به بيشتر نقاط اسپانيا کشيده شد. اما هنوز هم ماهرترين برج ازآن انساني مي شود در اطراف شهر تاراگونا پيدا کرد.
يک قلعه انساني موفق زماني ساخته مي شود که نقشه روي هم قرارگيري و پايين آمدن آدم ها در آن به دقت در نظر گرفته شده و اجرا شود. در حقيقت يک قلعه زماني کامل مي شود که همه اعضا بتوانند با بالا رفتن از روي بدن بقيه به جاي مخصوص خودشان برسند. آخرين نفر که نقش مهمي را در تکميل شدن قلعه ايفا مي کند، «اگزاناتا» خوانده مي شود. او بايد از روي همه بالا برود تا بتواند روي بالاترين نقطه برج انساني جايش را محکم کند. کار اوپرريسک ترين و خطرناک ترين مرحله اجراي گروه است چون با سقوط او ممکن است بقيه اعضاي گروه هم روي سر هم خراب شوند. وقتي آخرين نفر به آن بالا مي رسد بايد وظيفه اش را به دقت اجرا کند. آخرين نفر بايد به صورت نمادين نشاني از پرچم ناحيه کاتالان را به اجرا بگذارد و خودش را به صورت سمبلي از اين پرچم نشان بدهد. بعد از پايان نمايش، اگزاناتا که نماد پرچم است، بايد از سمت ديگر برج پايين بيايد و بعد از او به تدريج بقيه افراد از برج فرود مي آيند تا اينکه همه به سلامت به زمين برسند.

نماد همبستگي
 

به کساني که پايه برج را شکل مي دهند«پينيا» گفته مي شود. هر پينيا بايد توانايي تحمل وزن زياد را داشته باشد. اين ناحيه مهم ترين قسمت برج است که هر چند ديده نمي شود ولي بايد طوري محکم سرجاي خودش بماند که فرو نريزد. در حققت پينيا پايه و مبناي برج است. هر قلعه در دو قسمت اصلي ساخته مي شود. در مرحله اول پينيا يا پايه برج شکل مي گيرد. کساني که مرحله دوم يا قسمت مرتفع برج را شکل مي دهند، به سادگي روي قسمت هاي ديگر برج سوار مي شوند. اين مرحله بايد به آرامي و با دقت بسياري انجام شود. بلافاصله بعد از اينکه قسمت پايه برج اين برج انساني درست شد کساني که قرار است قسمت بالايي برج را تشکيل دهند دست به آزمايش مي زنند. آنها با آزمايش تعيين مي کنند که پايه برج به قدر کفايت براي تحمل وزن آنها محکم هست يا نه. بعد از اينکه افراد قسمت مرتفع برج کارشان را شروع کردند يک گروه موزيک شروع به نواختن موسيقي سنتي مي کند تا قسمت بالايي تکميل شود. لايه هاي بالايي برج بايد حداکثر سرعت ممکن ساخته شوند تا فشار کمتري به قلعه سازهاي پاييني وارد شود. اين برج ها معمولا در نقاط بسيار شلوغ يک جشن ساخته مي شوند که اين نمادي از همبستگي مردم کاتالان و فداشدن آنها براي رسيدن به يک هدف است. به طور معمول کاستلرز يا قلعه سازها با شلوار سفيد، يک کمربند مشکي که روي آن پارچه رنگي بسته شده و پيراهني هاي رنگي ديده مي شوند. تيم هاي مختلف پيراهن هايي به رنگ هاي مختلف به تن مي کنند. براي مثال در بارسلونا افراد تم قلعه سازي پيراهن هاي قرمز مي پوشند و تيم قلعه سازي ويلافرانکا با پيراهن هاي سبزرنگ ديده مي شوند. کمبرند يکي از مهم ترين قسمت هاي پوشش آنهاست چون قسمت هاي مياني بدن را حمايت مي کند و براي بالارفتن مورد استفاده بقيه افراد قرار مي گيرد. اين قسمت از لباس بسته به موقعيت فرد در برج از نظر طول و عرض تغيير مي کند. طول آن معمولا بين يک و نيم تا هشت متر است و معمولا طول کوتاه تر براي طبقات بالايي و طول بلندتر براي طبقات پاييني استفاده مي شود.

ساختمان يک قلعه
 

جايگيري قلعه سازها براساس يک شکل زنجيري در لايه هاي پايين درست مي شود و قسمت هاي مرتفع تر که روي آن مي ايستند هشت تا ده نفر را تشکيل مي دهند. اين هشت تا ده نفر وظيفه حمايت از قست مرتفع برج را بر عهده دارند. اتفاقاتي مثل فروريختن مي توانند در طول ساختن قلعه رخ دهند. درست مثل جشن گاوبازي که آمبولانس هميشه در محل حضور دارد، اينجا هم در نزدکي محل جشن آمبولانسي هست تا در صورت فروريختن قلعه اگر کسي احتياج پيدا کرد او را سريع به بيمارستان برساند.
در اين سال ها حوادث مرگباري هم طي ساختن اين قلعه ها اتفاق افتاده است. مثلا در آگوست سال 2006 در شهر ماتارو، يک قلعه ساز جوان از بالاترين قسمت برج سقوط کرد و به خاطر اين سقوط جانش را از دست داد. اين اتفاق قبلا در سال 1981 در «توردن بارا» هم رخ داده بود. قلعه سازها معمولا بايد افراد قدکوتاهي باشند. کساني که پايه يا زيربناي قلعه را مي سازند معمولا کشاورزاني هستند که توانايي حمل بارهاي زياد را دارند و از فيزيک مناسبي براي تحمل فشار برخوردارند. حمايت کننده ها بايد از بازوهاي قوي برخوردار بوده و توانايي بر قراري تعادل را براي افراد بالايي داشته باشند. قسمت هاي بالايي قلعه هم مهم ترين شخصيت هاي آن هستند. معمولا بچه هاي جوان و سبک وزن، قسمت بالايي يک قلعه را شکل مي دهند. قلعه براساس تعداد افراد و تعداد طبقات نامگذاري مي شوند. براي مثال اگر قلعه اي «پيلار- دسيس» ناميده شود، به اين معني است که قسمت بالايي برج از شش طبقه تشکيل شده که در هر طبقه آن يک نفر ايستاده است يا اگر قلعه اي «توره- دست» ناميده شود، شنونده اسپانيايي زبان به سادگي متوجه مي شود که قلعه هفت طبقه است و در هر طبقه دو نفر حضور دارند.

ويلافرانکاي، شهر قلعه سازها
 

«قلعه سازهاي ويلافرانکا» نام يک انجمن فرهنگي ورزشي است که مهم ترين فعاليت آنها ساختن برج هاي انساني است. اين گروه در سال 1948 تشکيل شده است اما امروزه انجمن قلعه سازهاي ويلافرانکا بيش از 500 عضو فعال و چندين هزار حامي دارد که در ساختن قلعه ها اين انجمن را ياري مي کنند. افراد در هر سن و سالي مي توانند در تيم قلعه سازي حضور داشته باشند بدون آنکه مسائلي مثل مذهب يا جايگاه اجتماعي باعث برتري آنها در تيم شود. آنها توانايي هايشان را به اشتراک مي گذارند تا به هدف مشترکشان که ساختن يک برج انساني است برسند. اين در حقيقت نشان دهنده يک کار جمعي است. آنها همگي از يک رهبر حمايت مي کنند که از سوي گروه برگزيده مي شود. و قرار است به بالاترين نقطه برج برسد. شعبه اصلي اين گروه در مرکز شهر ويلافرانکا قرار دارد و به طور مخصوص براي امور مربوط به ساختن برج هاي انساني در نظر گرفته شده است. اين گروه يکي از مهم ترين سازمان هاي شهر ويلافرانکاست که فرهنگ عمومي ناحيه کاتالان را به تعداد زيادي از مردم کشورهاي مختلف نشان داده است. تعداد زيادي از انجمن هاي عمومي و خصوصي از اين انجمن حمايت مي کنند. آنها نمايشگاهي هاي بزرگ برج هاي انساني برگزار مي کنند و همچنين ديگر فعاليت هاي فرهنگي مثل کنسرت هاي محلي، جلسات شعرخواني يا مسابقات دوچرخه سواري را در اين ناحيه سازمان دهي مي کنند. تورنمنت هاي بزرگ دومينو و جشنواره هاي غذا توسط اين انجمن برگزار مي شود. انجمن ويلافرانکا همچنين مدرسه اي براي آموزش برج سازي به کودکان داير کرده است. آنها به خاطر فعاليت هايشان مدال ويژه شهري را از دولت ناحيه کاتالان دريافت کرده اند.

تاريخچه
 

اين گروه در سال 1948 توسط اوريل بروزل پايه گذاري شده است. او اولين رهبر و مدير تکنيکي گروه بود.اولين برجي که توسط اين گروه ساخته شد با موفقيت در هفت طبقه به نمايش عمومي درآمد. نمونه هاي ديگري ازآن طرح توسط شاخه هاي ديگر در شهرهاي ديگر به اجرا درآمدند. اوريل به مدت چهار سال رهبر گروه بود و بعد جايش را به رومن سالاد داد. گروه در اصل پيراهن هايي به رنگ گل رز مي پوشيدند که بعدها جايش را به پيراهن هاي قرمز رنگ داد. در سال 1956 گروه به خاطر اين اختلاف ها در سال 1957 آنها پيراهن هاي سبز رنگ را به عنوان نماد گروه انتخاب کرده و پوشيدند؛ به اين ترتيب گروه دوباره سازماندهي شد و اين همان رنگي است که تا امروز هم استفاده مي شود. از سال 1957 تا سال 1968 برج هاي هفت طبقه بخشي از اجراهاي عادي اين گروه را تشکيل مي دادند. اما در فاصله بين سال هاي 1962 برج هاي هفت طبقه بخشي از اجراهاي عادي اين گروه را تشکيل مي دادند. اما در فاصله بين سال هاي 1962 تا 1974 انجمن برج سازي توانست برج هاي بلندتري بسازد. آنها اولين برج هشت طبقه را در اين سال ساختند. در همان سال گروه برنده جايزه مسابقه برج سازي تاراگونا شد. در سال 1975 گروه دست به يک بازسازي دروني زد. مخصوصا اينکه فعاليت هاي رهبري و تکنيکي ساختن يک برج را از يک نفر به يک تيم محول کردند. آنها به فعاليت هاي خود ادامه دادند تا اينکه در سال 1985 موفق شدند نخستين برج نه طبقه انساني را برپا کنند. قلعه سازان ويلافرنکا تا سال 90 برج هاي نه طبقه اي با تعداد بيشتر آدم ها در هر طبقه ساختند. جالب اينجاست که نفر برگزيده و بالايي برج در فاصله بين سال هاي 1975 تا 1994 يک نفر بود به نام کارلوس دومينيک. اما موفقيت هاي بزرگ گروه در فاصله بين 1995 تا 2004 شکل گرفت. در فاصله اين سال هاي آنها مهمترين موفقيت هاي تاريخ تشکيل گروه را رقم زدند. در اين دروه زماني آنها توانستند بلندترين و سخت ترين برج ها را ايجاد کنند. آنها توانستند برج هاي هفت طبقه با يک نفر در هر طبق بسازند. درخشان ترين موفقيت هاي آنها ساختن برجي هشت طبقه با چهار نفر در هر طبقه بود که اولين برج از نوع خودش در قرن بيستم بود. همچنين آنها توانستند اولين برج نه طبقه تاريخ را با چهار نفر در هر طبقه شکل دهند. موفقيت بزرگ آنها اين بود که توانستند پايه برج، قسمت حمايت کننده و قسمت مرتفع آن را به صورت همزمان و در يک نمايش هيجان انگيز اجرا کنند. در همين سال ها دو تا از برج هاي آنها با وجود موفقيت فرو ريخت. يکي از آنها برجي هشت طبقه با دو نفر در هر طبقه و ديگري نه طبقه با چهار نفر در هر طبقه بود. اما شاهکار آنها زماني رقم خورد که توانستند برجي ده طبقه با سه نفر در هر طبقه را در مانيل - پايتخت فيليپين - به نمايش بگذارند. آنها پنج مرتبه در فاصله بين سالهاي 1996 تا 2006 برنده فستيوال برج سازي تاراگونا شدند. همچنين در سال 2005 آنها سخت ترين برج تاريخ را در نه طبقه دونفره اجرا کردند. فرانسس مورنو بالاترين فرد گروه در فاصله بين سالهاي 1995 تا 2003 بود و بعد از اولوئيز اسکالاسانز تا سال 2007 اين سمت را برعهده داشت. از سال 2007 تاکنون هم ديويد ميرت به عنوان سرگروه انتخاب شده است. شعبه اصلي گروه در حال حاضر يک ساختمان قديم است که در قرن نوزدهم ساخته شده و 600متر مربع زيربنا دارد. در فاصله اين سالها آنها در کشورهاي مختلف برنامه هاي برج سازي خودشان را اجرا کردند. ايتاليا، پرتغال، سوئيس، فرانسه و تعداد زيادي از کشورهاي قاره آمريکا ميزبان اين گروه بوده اند. آخرين موفقيت آنها به پيروزي دربيست و دومين جشنواره برج سازي تاراگونا در سال 2008 برمي گردد. در سايه اين موفقيت ها آنها توانسته اند گروه رقيب خودشان - يعني گروه برج سازي بارسلونا- را پشت سر بگذارند. مردم ناحيه جدايي طلب کاتالان اين برج سازي را نمادي از تلاش و همبستگي براي رسيدن به يک هدف مشترک مي دانند. سال هاي سال است که مردم اين منطقه ادعاي جدايي از اسپانيا را دارند و پرچمي براي خودشان درست کرده اند. ادعايي که در مسابقات فوتبال بين تيم هاي اين ناحيه و تيم هاي پايتخت نشين اسپانيا به خوبي ديده مي شود. پيروزي در هر يک از اين مسابقات با جشنواره هاي برج سازي انتقامي است که مردم اين ناحيه از دوران سياه حکومت ژنرال فرانکو در اسپانيا مي گيرند.
منبع:مجله همشهري سرنخ،شماره43