تأثير شعاير ديني بر بهداشت رواني جوانان (2)


 

نويسنده:شهنام ابوالقاسمي*




 

تحكيم مباني خانواده و بالابردن فرهنگ آن
 

راه ديگر تأمين سلامت رواني براي انسان ها، تأمين محيطي گرم و عاطفي براي برآورده كرده نيازهاي گوناگون رواني و جسماني است. خانوادة هسته‌اي، از ديدگاه اسلام مناسب ترين مجموعه‌اي است كه مي‌تواند چنين محيطي را فراهم آورد. از ديدگاه اسلام، خانواده گرامي ترين نهادي است كه خداوند بر آن صحه گذاشته است. پيامبر اكرم(ص) فرمود:
«ما بني في الاسلام بناء احب الله عزوجل واعزّ من التزويج»؛ در اسلام هيچ بنايي ساخته نشده است كه نزد خداوند، مطلوب تر و گرامي تر از ازدواج باشد.

بهسازي محيط
 

يكي ديگر از راه هاي تأمين سلامت رواني، بهسازي محيط اجتماعي براي رسيدن به چنين هدفي است. اگر اجتماع محل عرضه انواع محرك هاي نفساني باشد و روابط اجتماعي بر اين اساس استوار شود، مدارهاي سازمان رواني انسان ها، بيشتر براي برآورده كردن خواسته هاي نفس به كار مي‌‌افتد و سرانجام، جامعه مجموعه‌اي مي‌شود از تحريك ها و برآورده سازي خواهش نفساني كه به دليل امكان ناپذير بودن برآورده سازي نيازهايي كه جامعه به وجود آوررده است، بسياري از فرايندهاي رواني، مختل شده و سرانجام، ناهنجاري و بيماري افزايش مي‌يابد بدون شك، تحريكات نفساني بسيار ساده تر از برآورده كردن نيازي است كه در پي آن به وجود مي‌آيد.(1)
توجه به ساير ابعاد اجتماعي نيز از لحاظ سالم سازي محيط اجتماعي، اهميت بسزايي دارد. تصحيح روابط متقابل اجتماعي، اصلاح ذات بين، رعايت حقوق فردي و اجتماعي انسان ها، احترام متقابل، پسنديدن براي ديگران آنچه را كه براي خود مي‌پسنديم، و بسياري از حقايق ديگر، از ضرورت هاي ايجاد زمينه براي حفظ سلامت رواني است.
تخلية جامعه از خواهش هاي نفساني و غني سازي آن به آداب اخلاقي و اجتماعي، نمي‌تواند محرك هاي مزاحم و بيماري زا را به پايين ترين حد ممكن برساند. در روان شناسي، بدون توجه به اين نكات نمي‌توان دربارة سلامت رواني سخن گفت.

پيامدهاي رفتارمذهبي
 

كرونوبيولوژي(2) يا زيست شناسي زمان، دانشي است كه به پديده هاي زيستي و تغييرات آنها متناسب با زمان (شب، روز، ماه وسال) مي‌پردازد. اين دانش در رابطه با تغييرات زيستي و ارتباط آن با زمان است. در خصوص شعاير، يكي از متغيرها اين است كه اين شعاير بايد در زمان خاصي انجام گيرند؛ براي نمونه، نماز داراي اوقات برگزاري مشخصي است. امروزه مشخص شده است كه ترشح بسياري از هورمون ها، دوره‌اي و متناوب است؛ يعني براي مثال، در طول يك شبانه روز، به صورت يكنواخت ترشح نمي‌شوند؛ بلكه بعضي از هورمون ها بيشتر در ساعت هاي اولية شب و در نيمه شب، و برخي نيز در فاصلة بين طلوع فجر و طلوع خورشيد صبحگاهي ترشح مي‌شوند.(3)
باپيشرفت علم مشخص شده است كه استراحت و خواب در ساعت هاي اولية تاريكي پس از وقت نماز عشا، در مقايسه با ساعت هاي پاياني شب، براي تقويت قواي جسماني و روحي، وترميم و بازسازي در بدن «انابوليسم»(4 )بسيار مؤثر است. در اين ساعت ها هورمون رشد(5) در خون، به بالاترين ميزان مي‌رسد. سفارش اسلام به خواب اول شب و بيداري ساعات پاياني شب و تأكيد بر بيدار ماندن به هنگام بين الطلوعين – فاصلة بين طلوع سپيدة صبح و طلوع خورشيد كه زمان عبادت و هم زمان مقارن با افزايش هورمون هاي استرس زا كورتيزول،(6) آدرنالين(7) و گلوكو كورتيكوئيدها (8) است يك توصيه و راهبرد بسيار مفيد براي سلامت جسمي – رواني است (9)
شواهد و مشاهدات علمي نشان داده است كه انسان در تمام ساعات شبانه روز انسان داراي ساعت هاي زيستي يا نظم طبيعي است. در صورتي كه روال زندگي و برنامة كاري، باهم هماهنگ باشند، حفاظت، سلامتي و طول زندگي انسان افزايش مي‌يابد. ساعات نماز نيز براساس همين نظم زيستي است. «خداوند را پيش از طلوع خورشيد وغروب آن، و ساعاتي از شب تاريك و روز روشن، ستايش كن و تسبيح بگو». (طه: 130)
صبح با صداي الله اكبر بيدار شدن و روز با نماز فجر آغاز كردن، به انسان احساس سرزندگي نشاط و آمادگي براي فعاليت مي‌دهد.زود بيداري صبحگاهي و احساس غمگيني در غروب، كه در بيماري افسردگي شايع است، با برپايي نماز
فجر و مغرب، به شخص افسرده در اين زمان ها، اطمينان قلب و احساس بهبودي مي‌بخشد.
گروهي از روان پزشكان دانشكدة علوم پزشكي علامه اقبال لا هوري در پاكستان، در سال 1985 م به اين نتيجه رسيده‌اند كه درمان افسردگي با نماز و تهجد، نافله و ذكر آيات قرآني، در گروه مطالعه تا 78./. درصد مؤثر بوده است؛ در مقابل، در گروه شاهد كه شب بيدار بودند، پانزده درصد بهبودي نشان داده‌اند. تحقيق دكتر محمد اظهر از مالزي نيز نتايج مشابهي را نشان داده است. همچنين، روان پزشكان در اين امر همگي معتقدند كه مرگ و مير كساني كه تعداد نزديكان آنان محدود بوده، تا سه برابر، بيش از كساني است كه با دوستان خود در تماس مستمر و هميشگي بوده ند.
طبق بررسي هاي حسين اكبر (1377)، نماز جماعت و رفتن به مسجد، امكان تماس مستمر با افراد هم عقيده و روابط اجتماعي را فراهم مي‌كند. خاتوني (1376) دريافته است كه شنيدن آواي قرآن باعث كاهش اضطراب بيماران قلبي مي‌شود. همچنين، رمضاني (1380) در بررسي وضعيت رواني و مذهبي افراد مبتلا به ويروس ايدز دريافت كه در طول مدت مطالعة باورهاي ديني و اعتقادي افراد، هم گام با آن، سير بيماري دست خوش تغيير شده است؛ بنابراين، نتيجه مي‌گيرد كه با استفاده از درمان هاي روان شناختي همراه با شيوه هاي مبتني بر اعتقادات و باورهاي مذهبي، دردهاي روحي و رواني به طور مؤثرتري در افراد مبتلا، كاهش يافته و زمينة پيشگيري از گسترش و انتقال ويروس به ساير افراد، در آنها تقويت مي‌شود.(10)
در مطالعه موسوي و همكاران (1380) دربارة حضور در اجتماعات مذهبي، و ارتباط آن با بيماري حاد قلبي، مشخص شد كه در مجموع، حضور نيافتن در مراسم و گردهمايي هاي مذهبي مورد مطالعه، بيش از 32./. درصد از بيماران حاد
قلبي در شش ماه پيش از ابتلا را تشكيل مي‌دادند. در حالي كه اين رقم در گروه كنترل كمتر از سيزده درصد بود. جيمز و مانويل جي (11) (1993) نشان داده‌اند كه تمرين هاي مذهبي و نيايش، موجب دروني شدن ايمان مذهبي و ارتقاي وضعيت دواني بازماندگان از جنگ ويتنام شده است. (12)
در دوران نو جواني، يكي از اثرات بسيار روشن مسائل فرهنگي بررفتار جنسي نوجوانان، مداخلات مذهبي است. نوجواناني كه در مراسم مختلف مذهبي حضور جدي دارند، ارزش هاي مذهبي را جزء مهمي از زندگي خود درنظر مي‌گيرند و كمتر به فعاليت هاي جنسي زود هنگام مي‌پردازند. اين يافته ها، در خصوص نوجوانان مذاهب مختلف كاتوليك، پروتستان و يهود، كاربرد يكساني دارد.
در پژوهش هالپرن (13) و همكاران (1994)، ترشح هورمون تستوسترون و رابطة آن با دين داري، برروي صد پسر نوجوان بررسي شد. هدف آنها كنترل فعاليت جنسي بود. اين افراد دريافتند كه پرداختن به امور مذهبي و فعاليت هاي ديني، در ترشح هورمون جنسي تستوسترون نقش بسزايي دارد. زماني كه نوجوان به امور ديني سرگرم مي‌شود، يا به مقدمات و اصول ديني توجه مي‌كند، نگرش جنسي او منفي شده و رفتار جنسي‌اش كاهش مي‌يابد؛ زيرا هنگام پرداختن به امور ديني، هورمون تستوسترون كمتر ترشح مي‌شود و چون كه اين هورمون كم ترشح مي‌شود، فعاليت جنسي نيز كاهش مي‌يابد.
اثرات مداخلات مذهبي در كاهش اضطراب و تحمل فشارهاي رواني پس از بهبودي مشكلات روان شناختي مورد بررسي شده است. همچنين، ارتباط بين مذهبي بودن و اضطراب و ناراحتي هاي رواني، در مطالعات همه گير شناسي مورد بررسي قرار گرفته است. براي نمونه، نتايج دو بررسي نشان داد، اضطراب و ناراحتي هاي رواني افرادي كه به اعتقادات مذهبي پايبند بودند، بسيار كمتر از كساني بود كه به اين اعتقادات پايبند نبودند.(14)
درمطالعات مختلف، از جمله پژوهش جليلوند (1378) دربارة بررسي تأثير نماز بر اضطراب دانش آموزان دبيرستاني شهر تهران، مشاهده شد كه آن دسته از دانش آموزاني كه نماز مي‌خوانند و مفيد به تكاليف مذهبي اند از اضطراب كمتري رنج مي‌برند.(15)
در پژوهش خلخالي (1380) با عنوان مقايسة نيم رخ رواين افراد با گرايش مذهبي بالا و پايين در شهرستان تنكابن، مشخص شد كه دانشجوياني كه اعتقادات مذهبي بيشتري داشتند كمتر به اختلالات رواني در آيتم هاي مربوط به آزمون(MMPI (16 مبتلا بوده‌اند.

چگونگي اثرات مذهب و شعاير ديني و مذهبي بر روان و جسم
 

پرسش اين است كه شعاير ديني و مذهبي به چه علت و با چه راه كارهايي مي‌توانند بر روان و جسم انسان تأثيرهاي مثبتي داشته باشند؟
عوامل فرهنگي و اجتماعي، از طريق مكانيسم كورتيكو و جتايتو (17) (قشري – نباتي) باعث تغيير فيزيولوژيكي مي‌شوند. بدين معنا كه محرك هاي محيطي، خواندن نماز، ذكر و.... از راه مراكز قشري مغز و ارتباط متقابل آنها با مراكز غدد تالاموس (18) وهيپوتالاموس، (19) مفهوم و رنگ عاطفي پيدا مي‌كنند. (20)
از سوي ديگر، اين مراكز با غدة هيپوفيز (21) در ارتباط ‌اند و هپيوفيز فعاليت غده هاي ديگر، از جمله غدد تيروييد و فوق كليوي را تنظيم مي‌كند. بدين صورت، يك امر محيطي و اجتماعي از طريق مكانيسم كورتيكو و جتايتو، در يك پديدة فيزيولوژيك اثر مي‌گذارد. اين بدين معناست كه تحريك هيپوفيز توسط هيپوتالاموس و آن هم با تأثير گذاشتن بر از قشر مغز و ترشح هورمون هاي استرس زا باعث مي‌شود كه فرد در برابر فشارهاي رواني مقاومت نشان دهد. همين فرآيند با تأثير گذاشتن بر غدة تيروييد و غدد ديگر، باعث افزايش سوخت وساز بدن، و افزايش انرژي جسمي و رواني مي‌گردد. (22)
حتي در بررسي هاي انجام شده، مشخص شده است كه دعا، نيايش و ديگر شعاير ديني و انواع مديتيشن ها، با استفاده از راه كار كورتيكو و جتايتو بر روي سلول هاي دفاعي بدن، همچون پادتن ها اثر گذاشته و مقاومت بدن را در برابر بيماري هاي جسمي مزمن، مانند سرطان، و بيماري رواني مزمن، همچون اسكيزوفرني افزايش مي‌دهد.
برگين (23) (1991) معتقد است كه انديشة مذهبي، به دلايل زير، تأثيرات مثبت و پيامدهاي مناسب بر وضعيت روان شناختي افراد دارد:
1.مذهب معنايي براي زندگي فراهم مي‌سازد (چيزي كه بتوان براي آن زيست و براي آن مرد)؛
2. اميد و خوش بيني را فراهم مي‌آورد؛
3. به افراد مذهبي، احساس كنترل توسط خداوند را مي‌دهد كه احساس عدم كنترل شخص را جبران مي‌كند؛
4. راه و روش زندگي بهتر را براي فرد فراهم مي‌آورد؛
5. هنجارهاي مثبت اجتماعي ايجاد مي‌كند كه خود، حمايت هاي اجتماعي را برمي‌انگيزند.
از سوي ديگر، راه كارهاي موجود در شعاير ديني و مذهبي، همچون آرام سازي و تخلية هيجاني، از راه كارهايي هستند كه باعث آرامش و كاهش دردهاي جسمي و رواني مي‌شوند.
1. آرام سازي: همان گونه كه ذكر شد، آرام سازي ديني اساساً شيوه‌اي مطلوب براي كاهش دردهاي بشري است. يكي از مصاديق ايجادكنندة آرامش در فرهنگ اسلامي، نماز است. در احاديث و روايات فراواني، مسئله دست يابي به آرامش به وسيلة نماز، در سيرة ائمه و معصومين (ع) آورده شده است؛ براي مثال، داستان بيرون كشيدن تير از پاي حضرت علي (ع) هنگام نماز يا زماني كه پيامبر اكرم(ص) هنگام نماز به بلال مي‌فرموند: اي بلال، ما را به آرامش برسان، مواردي از مسئله آرام سازي هستند.
همچنين، در احوال بزرگاني چون شيخ الرئيس ابوعلي سينا آمده است كه هر گاه در حل مسئله‌اي فرومي‌ماند، دو ركعت نماز به جاي مي‌آورد. نماز از جمله عبادتي است كه در ايجاد حالتي از آرام سازي كامل، آرامش روان و آسودگي عقل در انسان نقش اساسي دارد.
حالت آرام سازي، آرامش روان و آسودگي ناشي از نماز، از نظر روان شناسان، داراي اهميت است؛ افزون براين، مؤمن پس از نماز، به دعا و نيايش به درگاه باري تعالي (تعقيبات نماز) مي پردازد که اين، خود به تداوم آرامش رواني براي مدتي پس از نماز كمك مي‌كند.(24)
2. تخلية هيجاني: يكي از جنبه هاي ارزنده و مهم نهادهاي مذهبي، وابستگي و دل بستگي روحاني شديدي است كه يك مذهب به پايه هاي اصول اعتقادي آن دارد؛ به گونه‌اي كه خالصانه و آگاهانه به آن عشق ورزيده، دستورهاي آن را تعبداً اجرا مي‌كند. يكي از مصاديق اين عشق و اعتقاد را مي‌توان در زيارتگاه ها و قبور ائمه (ع) و امام زاده ها، همچون مشهد مقدس ديد. در اين مكان مقدس، همه ساله زائران بسيار زيادي اعم از پيرو جوان سر از پا نشناخته و نيازمند و معتقد، خالص، سرشمار از هيجان ها و احساسات مذهبي، گرد حرم مطهر تجمع مي‌كنند و بجز دعاهايي كه به صورت گروهي يا فردي خوانده مي‌شوند، بيشتر زائران، محكم به ضريح چسبيده، آن را مي‌بوسند و در آغوش مي‌كشند و امام را با تمام آرزوها و غصه هاي خود مورد خطاب قرار مي‌دهند و به ياري مي‌طلبند.
اثرات رواني بر قراري چنين ارتباطي با امام (ع) موضوعي واقعي است و اين تجربه، اغلب با علاقه، وفاداري و خلوص نيت فرد ارتباط دارد. بديهي است كه از نظر مذهب شيعه، غير از برداشت هاي بالا، نكات و اهداف عميق تري نيز در زيارات عتبات متبركه نهفته است.(25)
در فرايند زيارت و در آغوش كشيدن ضريح، راه كار كورتيكو و جتايتو بكار مي‌افتد و همان اثرات فيزيولوژيكي دعا و نيايش، يعني افزايش سلول هاي دفاعي بدن و افزايش فعاليت غدد مختلف بدن، ايجاد مي‌كند.

نتيجه گيري
 

در اين بررسي اجمالي تلاش شده است تا با مروري كوتاه، مباني نظري و تحقيقي موجود، دربارة تأثير شعاير ديني (دعا، نيايش، زيارت و...) بر بهداشت رواني بررسي شود:
1. عقيده براين است كه يكي از راه هاي اساسي و پر اهميت كه بشر مي‌تواند به كمك آن از ابتلا به بيماري هاي جسمي، رواني و اجتماعي پيشگيري كند، دعا، نيايش و نماز به بارگاه حق تعالي است. با كمك گرفتن از دين، نماز و نيايش، انسان به منبع بي پايان قدرت الهي وابسته شده و احساس اعتماد به نفس كرده، آغاز به فعاليت مي‌كند و هر گز نا اميدي را به خود راه نمي‌دهد.
2.همة فعاليت هاي بدن تحت تأثير دو سيستم عصبي و هورموني قرار دارد. هر گونه اطلاعات واردشده به سيستم عصبي، نخست در بخش هاي مختلف مغز تجزيه و تحليل قرار مي‌شوند و براساس نوع اطلاعات، واكنش هاي متفاوتي به آنها داده مي‌شود كه اين اثرات، يا از طريق راه هاي عصبي و ياهورمون هاي ترشح شده از غدد انجام مي‌گيرند.
3. سيستم قشري – نباتي يك سيستم مغزي است كه از طريق آن، مي‌توان تأثيرات مطلوب شعاير ديني را تبيين كرد. توسل به امامان، دعا، نماز، و زيارت،ابتدا توسط قشر مغز دريافت مي‌شوند و با توجه نيت و قصد نيروبخشي و افزايش توانايي، اين اطلاعات در سيستم عصبي تجزيه و تحليل مي‌گردند و به سيستم ايمني و غدد دستورصادر مي‌شود كه در برابر فشار رواني يا بيماري مقاومت نشان دهد. سلول هاي دفاعي بدن، از سيستم هاي مختلف ترشح مي‌شوند وهريك از آنها، فعاليت خود را در اعضاي مختلف انجام مي‌دهند؛
4. با توجه به بررسي هاي انجام شده در مسائل ديني و علمي، مي‌توان گفت كه براي انجام پژوهش هاي ديني و علمي، مي‌توان پيش فرض هاي لازم را از احاديث، روايات و آيات قرآني برگرفت و براساس آنها، فرضيه هاي علمي تدوين و سپس به مرحلة آزمايش گذشته شوند؛ بنابراين، مي‌توان براساس پيش فرض هاي ديني، علمي را بنا نهاد؛ چراكه در دين، در زمينة تأثيرات مثبت و مضر بسياري از يافته هاي نوين علمي، مطالبي نهفته بود كه با پيشرفت علم و فنّاوري، بيشتر آنها تأييد شده‌اند.

پي نوشت ها :
 

1. زهره خسروي، بررسي تأثير نماز بر اختلالات رواني نوجوانان، ص49.
2.Chronobiology.
3. سيد علي احمدي بحري، «نقش ايمان و اعتقاد مذهبي در درمان بيماري‌ها و معرفي 3 مورد»، انديشه و رفتار، ش4، ص11-10.
4.Anabolism.
5.Somatothorop.
6.Cortisol
7. Adrenalin
8. Glocorticoeids
9.سيد علي احمدي بحري، «نقش ايمان و اعتقاد مذهبي در درمان بيماري‌ها و معرفي 3 مورد»، انديشه و رفتار، ش4، ص11-10.
10. منظر حسين اكبر، تأثير مثبت نماز بر روان و جسم، ص8.
11. James and mamoel J.
12. زهره خسروي، بررسي تأثير نماز بر اختلالات رواني نوجوانان، ص48.
13. Hallpern
14. عليرضا خاتوني، «بررسي تاثير آواي قرآن كريم بر ميزان اضطراب بيماران بستري در بخش مراقبت‌هاي ويژه قلبي پزشكي ايران، دانشكده پرستاري و مامايي، ص21.
15. محمد امين جليلوند، بررسي رابطه نماز با اضطراب، ص 21-20.
16.Minnesota Multiphasic personality Inventory (MMPI)
17. Corticovegetative.
18.Thalamus
19. Hypothalamus
20. شهنام ابوالقاسمي، رابطه بين اضطراب و T.M، ص18.
21.Hypophysis
22. شهنام ابوالقاسمي، رابطه بين اضطراب و T.M، ص19.
23.Bergin
24. ايرج شاكري‌نيا، دين نياز ديروز ، امروز و فرداي انسان، ص24.
25. جعفر بلهري، نيروي شفا بخش ايمان»، روان شناسي، ش13، ص17.
 

منابع
- ابوالقاسمي، شهنام، «رابطه بين اضراب و T.M ». مقاله ارائه شده در همايش داخلي بهداشت رواني، دانشگاه آزاد اسلامي واحد تنكابن، 1378، ص 12- 18.
-احمدي بحري، سيدعلي، «نقش ايمان و اعتقاد مذهبي در درمان بيماري ها و معرفي 3 مورد»، انديشه ورفتار، ش 4، آبان 1375، ص 23- 27.
-احمدي، علي اصغر، روان شناسي شخصيت از ديدگاه اسلامي، تهران، مؤسسه انتشارت اميركبير، 1368.
- آل ياسين، سيدعلي، «نقش مذهب در حفظ سلامت روان». ماهنامه پيوند، ش 174، آذر، 1373، ص 242 و 284
- بلهري، جعفر، «نيروي شفا بخش ايمان». روان شناسي، مركز روان پزشكي رازي، ش 13، ارديبهشت، 1365، ص 84- 92.
- جليلوند، محمد امين، «بررسي رابطه نماز با اضطراب». دانشگاه آزاد اسلامي. ش 8، تير، 1378، ص 46 – 49.
- جيمز، ويليام، دين و روان، ترجمة قائني. تهران، آموزش انقلاب اسلامي، 1372.
- حسين اكبر، منظر، «تأثير مثبت نماز بر روان و جسم». مقاله ارائه شده در سومين همايش استاني نماز. دانشگاه علوم پزشكي گيلان، اريبهشت، 1377.
- خاتوني، عليرضا، بررسي تأثيرآواي قرآن كريم بر ميزان اضطراب بيماران بستري در بخش مراقبت هاي ويژه قلبي پزشكي ايران، تهران دانشكده پرستاري و مامايي علوم پزشكي ايران، 1376.
- خسروي، زهره، «بررسي تأثير نمازبر اختلالات رواني نوجوانان». دانشگاه آزاد اسلامي، ش 8 ، شهريور، 1378، ص 19-26.
- خلخالي، علي، «مقايسه نيمرخ رواني افراد با گرايش مذهبي بالا و پايين». مقاله ارائه شده درسلسله همايش هاي علمي – كاربردي جوان، دين افسردگي، دانشگاه آزاد اسلامي واحد تنكابن، 1378.
- رمضاني، حميدرضا، «بررسي وضعيت رواني و مذهبي افراد داراي HIV»، مقاله ارائه شده در اولين همايش بين‌المللي نقش دين در بهداشت روان، دانشگاه علوم پزشكي ايران، 1380
- شاكري نيا، ايرج، «تأثير نماز بربهداشت رواني»، مقاله ارائه شده در سومين همايش استاني نماز، دانشگاه علوم پزشكي گيلان، 1377.
- شاكري نيا، ايرج «دين نياز ديروز، امروز و فرداي انسان»، مقاله ارائه شده در همايش دين ودنيا از منظر امام علي (ع)، دانشگاه علوم پزشكي اصفهان، 1379.
- شاكري نيا، عبدالله، «آرامش واطمينان قلبي، دست آورد ارزشمند شعاير ديني و تأثير آن بر بهداشت روان» علوم تربيتي و روان‌شناسي، ج3، ش2، مهر، 1380، ص 31- 36.
- شاملو، سعيد، بهداشت رواني، تهران، رشد، 1385.
- غباري، باقر، «باورهاي مذهبي و اثرات آنها بر بهداشت روان»، انديشه و رفتار، ش 4، آذر 1374، 17- 22.
- گيدنز، آنتوني، جامعه‌شناسي، ترجمة صبوري، تهران ني، 1373.
- ميلاني‌فر، بهروز، بهداشت رواني، تهران، قومس، 1372.
- مطهري، مرتضي، طهارت روح، تهران، ستاد اقامه نماز، 1375.
- نجم عراقي، لعيا، «مطالعه تجربي دعاي معنوي به عنوان روش الحاقي به روان درماني»، روان‌شناسي و دين، ش 1، آبان، 1379، 26- 31.
اسلام و پژوهش هاي تريبيتي ش 3