از خدمت فرهنگی تا خيانت فرهنگی
از خدمت فرهنگی تا خيانت فرهنگی
از خدمت فرهنگی تا خيانت فرهنگی
نویسنده : محمود مهديپور
شناخت دقيق فرهنگ و ضد فرهنگ و بازشناسي «خدمت» و «خيانت»: در اين قلمرو از مهمترين نيازهاي روزگار ما و از دشوارترين مسائل امروز جامعه بشري است.
هر كس براي خود تعريفي خاص از فرهنگ و ضد فرهنگ و خدمت و خيانت دارد و بر اساس اهداف و آرمان ها و جهان بيني و ساختار عقيدتي، اجتماعي خود اين واژه ها و ديگر كلمات را به كار مي گيرد. غالباً مجموعه آداب و رسوم و افكار و اخلاق ملتها را فرهنگ آنان تلقي مي كنند ولي تعريفي كه ما براي خدمات فرهنگي و اصولاً واژه فرهنگ داريم در چارچوب اصطلاحات جاري و به ويژه در قاموس فرهنگ نامه نويسان لائيك نمي گنجد زيرا آنان مفاهيم را بدون پشتوانه واقعي و منهاي هر گونه بار ارزشي و جهت گيري معني مي كنند.
خدمت فرهنگي از ديدگاه ما چيزي است كه در قرآن و سنّت به عنوان «هدايت» تبيين شده است. هر كاري كه به هدايت انسان و دستيابي او به اهداف بلند آفرينش كمك كند، خدمت فرهنگي است و هر اقدامي كه سدّ راه حركت عرفاني و اخلاقي و مانع پيشرفت بشريت به سوي رضاي خدا و خدمات اجتماعي شود، گامي ضد فرهنگي است.
بزرگترين خدمت و نعمت الهي به انسان نعمت «هدايت» است كه آمدن پيام آوران الهي و نزول كتابهاي آسماني زمينه آن را فراهم كرده است. بعثت انبياي الهي اوج «خدمات فرهنگي خدا» به انسان است و امامان معصوم عليهم السلام مرزبانان اين فروغ هدايت و بزرگترين خادمان فرهنگي بشريت و معلمان اخلاق و شريعت بوده اند. نعمت «هدايت انسان» همچون نعمت خلقت او ريشه در رحمت و فيض بيكران الهي دارد. بلكه نعمت هدايت بشريت ارزشي والاتر از خلقت زمين و زمان و آفرينش جماد و گياه و حيوان و انسان دارد.
«قال ربّنا الذي اعطي كل شي ء خلقه ثم هدي»(1)
الرحمن، علم القرآن، خلق الانسان
دو جريان «خلقت» و «هدايت» همچون دو رودخانه زلال و پرآب از آغاز خلقت از رحمت و فيوضات و بركات الهي جريان يافته و عالم و آدم را خداوند در مسير سعادت و نجات و فلاح هدايت كرده است.
1. عقل و خرد.
2. فطرت و وجدان.
3. قرآن.
4. عترت رسول خدا.
دو سرچشمه نور در درون هر انسان وجود دارد كه «عقل و فطرت» اوست و دو گوهر پرفروغ و آسماني در صحنه جهان مي درخشد كه قرآن و عترت گرامي رسول خداصلي الله عليه وآله هستند پاسداري و تقويت روح خردورزي و قدرت عقل و انديشه و نگهباني از فطرت اصيل و سالم انساني و مبارزه با آفات عقل و رذايل اخلاقي شرط بهره وري از نيروي عقل و فطرت است. و معرفت و محبت و اطاعت از قرآن و عترت بزرگترين «سرمايه فرهنگي انسان» در برابر امواج كفر و شرك و فقر و جهل و بيماريهاي روحي و اجتماعي است. فرهنگ اسلامي نرم افراز الهي براي اداره بهتر زندگي فرد و جامعه بشري است.
اگر رندگي جامعه بشري را مجموعه اي از تمدن و فرهنگ و ايدئولوژي و تاريخ بدانيم، در اين مجموعه هميشه سخت افزار وجود انسان و شبكه جهاني با كمك نرم افزارهاي وحي الهي و عقل و فطرت خداداد كار كرده است.
هرگاه نرم افزار وحي كامل و بدون ويروس در قلب انسان استقرار يابد، عاليترين كارآيي، را داشته و شبكه انسانهاي مؤمن، زمين و زمان را به بهترين وجه اداره مي كنند. خادمان فرهنگي در انديشه ما كساني هستند كه از عقل و فطرت و قرآن و عترت پاسداري مي كنند و معارف آسماني و اخلاق انبيائي و شريعت الهي را در زمين و زمان مي گسترند و عملكرد آدميان را با خواست آسمان هماهنگ مي كنند در اين تعريف خائنان فرهنگي آنان اند كه بشريت را از خردورزي دور، از فطرت بيگانه، از قرآن مهجور و از رهنمودهاي ائمه اهل بيت عليهم السلام محروم مي كنند.
هماهنگي و همفكري و همكاري بين پايگاههاي اصلي خدمات فرهنگي و نورآفريني، شرط موفقيت در هدايت بشر و توزيع كامل نور و اطلاع رساني ناب و سالم است.
تعريف مجدّد جايگاه مساجد و امامزادگان در نظام اسلامي و توجه به توان و خدمات فرهنگي از طريق آن، احياي مساجد راكد و فعال سازي اماكن متبرّكه و مشاهد منوّره فرزندان رسول خداصلي الله عليه وآله در جاي جاي كشور اسلامي، هزاران بار لازم تر از بازسازي ارگ بم و ويرانه هاي ديگر و اعزام تيم هاي ورزشي به كشورهاي خارجي است.
مساجد بهترين مكان براي هدايت و ارائه خدمات فرهنگي به ميليون ها جوان تشنه حقيقت است هم اكنون حدود شصت هزار مكان مذهبي در شهر و روستاهاي ايران اسلامي وجود دارد و چندين برابر آن بايد به وجود آيد و به صورت شبكه اي واحد در جهت ارائه خدمات ناب فرهنگ اسلامي مورد استفاده قرار گيرد تا به صورت حضوري و منظم، فرهنگ قرآن و عترت به نسل جوان انتقال يابد و زمينه استقلال و آزادي و عدالت را فراهم آوردند. اگر يكصدم آنچه امروز براي ورزش و سينما و مطبوعات و ميراث فرهنگي هزينه مي شود، براي مدراس و امور تربيتي و مساجد هزينه مي شد اوضاع فرهنگي كشور بدينگونه نبود، بازگشت ارزشهاي عصر طاغوت و بي حجابي و فقر و فساد و تبعيض، مولود اين است كه بودجه كارهاي فرهنگي و خدمات فرهنگي، صرف كارها و نهادها و ويرانه ها و سفرها و بازي هايي شده و مي شود كه با معناي فرهنگي و خدمت فرهنگي، فرسنگ ها فاصله دارد. آيا اين براي ايران اسلامي ننگ نيست كه مصلاّي تهران و محل برگزاري نماز جمعه پس از بيست و پنج سال ناتمام بماند و اجلاس كنفرانس سران بي خاصيت اسلامي با بودجه ميلياردي كمتر از شش ماه تكميل گردد در كشوري كه هزاران سالن ورزشگاه ايجاد و تكميل و بازسازي و تجهيز مي شود، چرا براي تأمين مدارس و مساجد فكري نمي شود.
امروز جامعه بزرگ اسلامي در كانون بحران ها و نقطه تلاقي توفان هاي فرهنگي قرار دارد، يأجوج و مأجوج مغرب زمين به فرهنگ اسلامي و سرزمين مسلمانان يورش آورده اند. سدّي ديگر و ذوالقرنيني ديگر لازم است تا از هجوم غارتگران نظامي و اقتصادي و فرهنگي غرب جلوگيري كند.
جامعه بزرگ اسلام از جمله ايران عزيز امروز با سه خطر بزرگ فرهنگي مواجه است:
1. هجوم فرهنگي
2. خيانت فرهنگي
3. غفلت فرهنگي
هجوم فرهنگي، همزمان با پايان جنگ هشت ساله نظامي آغاز شد. وقتي صدام كه به نمايندگي از غرب و صهيونيسم و صليبي ها با انقلاب اسلامي مي جنگيد، زمين گير گرديد. هجوم فرهنگي غرب با چاپ و نشر «آيات شيطاني» سر برآورد. برخورد قاطع امام خميني الگوي خوبي براي برخورد با همه مهاجمان فرهنگي در طول تاريخ است.
هجوم فرهنگي از سوي نيروهاي كفر و شرك جهاني پشتيباني مي شود و هويت اسلامي و موجوديت مسلمانان را هدف گرفته است. متهم كردن اسلام و مسلماني به «خشونت و تروريسم» از يك سو و تبليغ و ترويج انديشه «تساهل و تسامح» در برابر مهاجمان، دو تيغه قيچي هجوم فرهنگي است. از يك سو تيغ دشمن هر چه تيزتر مي شود و از سويي ديگر قربانيان اين هجوم هرچه رامتر و ساكت تر و گوش به فرمان تر تربيت مي گردند. تا مبادا به خشونت و تروريسم متّهم گردند.
پياده نظام و سواره نظام فرهنگي غرب با ماهواره و CD و سايت و روزنامه و مجله و تلويزيون به اغوا و اضلال و يأس آفريني و نوميدسازي و بدبين پروري و اختلاف افكني مي پردازند و هيچگونه خط قرمزي را در انديشه و عمل برنمي تابند. و به همه مقدسات ما توهين كرده بذر ترديد و تمسخر و توهين به ارزشهاي اسلامي مي كارند.
هجوم نظامي و غارتگرانه دشمنان اسلام را، در همه تاريخ و در نقاط گوناگون سرزمين مسلمانان بارها و بارها شاهد بوده ايم و اين بلاي هميشگي تاريخ انسانهاست. ولي هجوم فرهنگي هميشه به طور غير رسمي و تدريجي شكل مي گيرد و در قالب فرهنگ و بهداشت و زبان آموزي و كمك رساني و سياحت و جهانگردي ظاهر مي شود و به جذب و پرورش نيرو در داخل كشورهاي اسلامي مي پردازد.
سلطه بر سيستم آموزشي، نهادهاي فرهنگي، مطبوعات و رسانه هاي جمعي و يأس آفريني و بدبين سازي و اختلاف آفريني از ويژگيهاي بارز جريان خيانت فرهنگي است.
ايجاد شك و ترديد نسبت به مباني مكتبي، ايجاد اختلاف در ميان نيروهاي معتقد و اصول گرا، وابستگي فكري، سياسي به بيگانگان و ادعاي روشنفكري و خودبرتربيني از ديگر شاخصه هاي منافقان فرهنگي است. افشاي روابط جريان خيانت فرهنگي با دشمنان خارجي مهاجم، بيداري نسبت به به توطئه هاي آنان، وفاق و همفكري و همدلي بيشتر نيروهاي مؤمن و مكتبي و حذف آنان از مصدر مراكز تصميم گيري راهكار مقابله با ياران داخلي مهاجمان فرهنگي است.
نهادهايي مثل سازمان ملل و شوراي امنيت، هميشه ابزار فريب و آلت دست قدرت هاي استكباري بوده و حداقل اين روزها براي همه مسلمانان روش شده كه اين نهادها از هيچ تجاوز و جنگي جلوگيري نكرده و هميشه برّه را به آرامش در برابر گرگها فراخوانده است.
دلسوزي براي قانون اسامي لبنان، اعمال فشار براي محروم سازي ايران از دانش هسته اي، سكوت در برابر جنايات پنجاه ساله صهيونيست ها در فلسطين اشغالي، جاسوسي به سود استكبار جهاني و... پرونده سياه اين نهادها را هر روز قطورتر مي كند.
به نظر ما نه تنها ايران بلكه كليه كشورهاي اسلامي بايد از نهادهايي كه كفار در آن اكثريت يا بر آن سلطه دارند، يكباره خارج شوند و نه تنها از NPT بلكه بايد همه بندهاي سياسي و اغلال و زنجيرهاي مرئي و نامرئي را يكباره بگسلند و در شرائطي كه قدرت هاي سلطه گر با تشكيل گروه هشت سازمان مللي فراتر از سازمان ملل و مخصوص كفار به وجود آورده و براي جهان تصميم مي گيرند. مسلمانان بايد خود سازمان ملل اسلامي را پايه ريزي كنند و پرچم و پول و ارتش و مجلس و قانون واحد دنياي اسلام را در برابر كفر جهاني اعلام كنند.
اصولاً امضاي پروتكل ها، كنوانسيون ها و اسناد و معاهداتي كه با قوانين قرآني و مصالح امت اسلامي ناسازگار باشد و حضور در مجامعي از نوع بانك جهاني، بهداشت جهاني، تجارت جهاني و... و رسميت بخشيدن به اركان سلطه سياسي كفر با عقل مكتبي و غيرت و مصالح امت اسلامي، سازگار نيست. بزرگترين خدمت فرهنگي بريدن رشته هاي وابستگي فكري و فرهنگي و سياسي و اقتصادي به نهادهاي وابسته به كفر و شرك جهاني است.
«هو الذي ارسل رسوله بالهدي و دين الحق ليظهره علي الدين كله و كفي بالله شهيداً»(2)
والسلام
/ن
هر كس براي خود تعريفي خاص از فرهنگ و ضد فرهنگ و خدمت و خيانت دارد و بر اساس اهداف و آرمان ها و جهان بيني و ساختار عقيدتي، اجتماعي خود اين واژه ها و ديگر كلمات را به كار مي گيرد. غالباً مجموعه آداب و رسوم و افكار و اخلاق ملتها را فرهنگ آنان تلقي مي كنند ولي تعريفي كه ما براي خدمات فرهنگي و اصولاً واژه فرهنگ داريم در چارچوب اصطلاحات جاري و به ويژه در قاموس فرهنگ نامه نويسان لائيك نمي گنجد زيرا آنان مفاهيم را بدون پشتوانه واقعي و منهاي هر گونه بار ارزشي و جهت گيري معني مي كنند.
خدمت فرهنگي از ديدگاه ما چيزي است كه در قرآن و سنّت به عنوان «هدايت» تبيين شده است. هر كاري كه به هدايت انسان و دستيابي او به اهداف بلند آفرينش كمك كند، خدمت فرهنگي است و هر اقدامي كه سدّ راه حركت عرفاني و اخلاقي و مانع پيشرفت بشريت به سوي رضاي خدا و خدمات اجتماعي شود، گامي ضد فرهنگي است.
بزرگترين خدمت و نعمت الهي به انسان نعمت «هدايت» است كه آمدن پيام آوران الهي و نزول كتابهاي آسماني زمينه آن را فراهم كرده است. بعثت انبياي الهي اوج «خدمات فرهنگي خدا» به انسان است و امامان معصوم عليهم السلام مرزبانان اين فروغ هدايت و بزرگترين خادمان فرهنگي بشريت و معلمان اخلاق و شريعت بوده اند. نعمت «هدايت انسان» همچون نعمت خلقت او ريشه در رحمت و فيض بيكران الهي دارد. بلكه نعمت هدايت بشريت ارزشي والاتر از خلقت زمين و زمان و آفرينش جماد و گياه و حيوان و انسان دارد.
«قال ربّنا الذي اعطي كل شي ء خلقه ثم هدي»(1)
الرحمن، علم القرآن، خلق الانسان
دو جريان «خلقت» و «هدايت» همچون دو رودخانه زلال و پرآب از آغاز خلقت از رحمت و فيوضات و بركات الهي جريان يافته و عالم و آدم را خداوند در مسير سعادت و نجات و فلاح هدايت كرده است.
اركان هدايت
1. عقل و خرد.
2. فطرت و وجدان.
3. قرآن.
4. عترت رسول خدا.
دو سرچشمه نور در درون هر انسان وجود دارد كه «عقل و فطرت» اوست و دو گوهر پرفروغ و آسماني در صحنه جهان مي درخشد كه قرآن و عترت گرامي رسول خداصلي الله عليه وآله هستند پاسداري و تقويت روح خردورزي و قدرت عقل و انديشه و نگهباني از فطرت اصيل و سالم انساني و مبارزه با آفات عقل و رذايل اخلاقي شرط بهره وري از نيروي عقل و فطرت است. و معرفت و محبت و اطاعت از قرآن و عترت بزرگترين «سرمايه فرهنگي انسان» در برابر امواج كفر و شرك و فقر و جهل و بيماريهاي روحي و اجتماعي است. فرهنگ اسلامي نرم افراز الهي براي اداره بهتر زندگي فرد و جامعه بشري است.
اگر رندگي جامعه بشري را مجموعه اي از تمدن و فرهنگ و ايدئولوژي و تاريخ بدانيم، در اين مجموعه هميشه سخت افزار وجود انسان و شبكه جهاني با كمك نرم افزارهاي وحي الهي و عقل و فطرت خداداد كار كرده است.
هرگاه نرم افزار وحي كامل و بدون ويروس در قلب انسان استقرار يابد، عاليترين كارآيي، را داشته و شبكه انسانهاي مؤمن، زمين و زمان را به بهترين وجه اداره مي كنند. خادمان فرهنگي در انديشه ما كساني هستند كه از عقل و فطرت و قرآن و عترت پاسداري مي كنند و معارف آسماني و اخلاق انبيائي و شريعت الهي را در زمين و زمان مي گسترند و عملكرد آدميان را با خواست آسمان هماهنگ مي كنند در اين تعريف خائنان فرهنگي آنان اند كه بشريت را از خردورزي دور، از فطرت بيگانه، از قرآن مهجور و از رهنمودهاي ائمه اهل بيت عليهم السلام محروم مي كنند.
جلوه گاه خدمات فرهنگي
هماهنگي و همفكري و همكاري بين پايگاههاي اصلي خدمات فرهنگي و نورآفريني، شرط موفقيت در هدايت بشر و توزيع كامل نور و اطلاع رساني ناب و سالم است.
تعريف مجدّد جايگاه مساجد و امامزادگان در نظام اسلامي و توجه به توان و خدمات فرهنگي از طريق آن، احياي مساجد راكد و فعال سازي اماكن متبرّكه و مشاهد منوّره فرزندان رسول خداصلي الله عليه وآله در جاي جاي كشور اسلامي، هزاران بار لازم تر از بازسازي ارگ بم و ويرانه هاي ديگر و اعزام تيم هاي ورزشي به كشورهاي خارجي است.
مساجد بهترين مكان براي هدايت و ارائه خدمات فرهنگي به ميليون ها جوان تشنه حقيقت است هم اكنون حدود شصت هزار مكان مذهبي در شهر و روستاهاي ايران اسلامي وجود دارد و چندين برابر آن بايد به وجود آيد و به صورت شبكه اي واحد در جهت ارائه خدمات ناب فرهنگ اسلامي مورد استفاده قرار گيرد تا به صورت حضوري و منظم، فرهنگ قرآن و عترت به نسل جوان انتقال يابد و زمينه استقلال و آزادي و عدالت را فراهم آوردند. اگر يكصدم آنچه امروز براي ورزش و سينما و مطبوعات و ميراث فرهنگي هزينه مي شود، براي مدراس و امور تربيتي و مساجد هزينه مي شد اوضاع فرهنگي كشور بدينگونه نبود، بازگشت ارزشهاي عصر طاغوت و بي حجابي و فقر و فساد و تبعيض، مولود اين است كه بودجه كارهاي فرهنگي و خدمات فرهنگي، صرف كارها و نهادها و ويرانه ها و سفرها و بازي هايي شده و مي شود كه با معناي فرهنگي و خدمت فرهنگي، فرسنگ ها فاصله دارد. آيا اين براي ايران اسلامي ننگ نيست كه مصلاّي تهران و محل برگزاري نماز جمعه پس از بيست و پنج سال ناتمام بماند و اجلاس كنفرانس سران بي خاصيت اسلامي با بودجه ميلياردي كمتر از شش ماه تكميل گردد در كشوري كه هزاران سالن ورزشگاه ايجاد و تكميل و بازسازي و تجهيز مي شود، چرا براي تأمين مدارس و مساجد فكري نمي شود.
امروز جامعه بزرگ اسلامي در كانون بحران ها و نقطه تلاقي توفان هاي فرهنگي قرار دارد، يأجوج و مأجوج مغرب زمين به فرهنگ اسلامي و سرزمين مسلمانان يورش آورده اند. سدّي ديگر و ذوالقرنيني ديگر لازم است تا از هجوم غارتگران نظامي و اقتصادي و فرهنگي غرب جلوگيري كند.
جامعه بزرگ اسلام از جمله ايران عزيز امروز با سه خطر بزرگ فرهنگي مواجه است:
1. هجوم فرهنگي
2. خيانت فرهنگي
3. غفلت فرهنگي
هجوم فرهنگي، همزمان با پايان جنگ هشت ساله نظامي آغاز شد. وقتي صدام كه به نمايندگي از غرب و صهيونيسم و صليبي ها با انقلاب اسلامي مي جنگيد، زمين گير گرديد. هجوم فرهنگي غرب با چاپ و نشر «آيات شيطاني» سر برآورد. برخورد قاطع امام خميني الگوي خوبي براي برخورد با همه مهاجمان فرهنگي در طول تاريخ است.
هجوم فرهنگي از سوي نيروهاي كفر و شرك جهاني پشتيباني مي شود و هويت اسلامي و موجوديت مسلمانان را هدف گرفته است. متهم كردن اسلام و مسلماني به «خشونت و تروريسم» از يك سو و تبليغ و ترويج انديشه «تساهل و تسامح» در برابر مهاجمان، دو تيغه قيچي هجوم فرهنگي است. از يك سو تيغ دشمن هر چه تيزتر مي شود و از سويي ديگر قربانيان اين هجوم هرچه رامتر و ساكت تر و گوش به فرمان تر تربيت مي گردند. تا مبادا به خشونت و تروريسم متّهم گردند.
پياده نظام و سواره نظام فرهنگي غرب با ماهواره و CD و سايت و روزنامه و مجله و تلويزيون به اغوا و اضلال و يأس آفريني و نوميدسازي و بدبين پروري و اختلاف افكني مي پردازند و هيچگونه خط قرمزي را در انديشه و عمل برنمي تابند. و به همه مقدسات ما توهين كرده بذر ترديد و تمسخر و توهين به ارزشهاي اسلامي مي كارند.
هجوم نظامي و غارتگرانه دشمنان اسلام را، در همه تاريخ و در نقاط گوناگون سرزمين مسلمانان بارها و بارها شاهد بوده ايم و اين بلاي هميشگي تاريخ انسانهاست. ولي هجوم فرهنگي هميشه به طور غير رسمي و تدريجي شكل مي گيرد و در قالب فرهنگ و بهداشت و زبان آموزي و كمك رساني و سياحت و جهانگردي ظاهر مي شود و به جذب و پرورش نيرو در داخل كشورهاي اسلامي مي پردازد.
خيانت فرهنگي
سلطه بر سيستم آموزشي، نهادهاي فرهنگي، مطبوعات و رسانه هاي جمعي و يأس آفريني و بدبين سازي و اختلاف آفريني از ويژگيهاي بارز جريان خيانت فرهنگي است.
ايجاد شك و ترديد نسبت به مباني مكتبي، ايجاد اختلاف در ميان نيروهاي معتقد و اصول گرا، وابستگي فكري، سياسي به بيگانگان و ادعاي روشنفكري و خودبرتربيني از ديگر شاخصه هاي منافقان فرهنگي است. افشاي روابط جريان خيانت فرهنگي با دشمنان خارجي مهاجم، بيداري نسبت به به توطئه هاي آنان، وفاق و همفكري و همدلي بيشتر نيروهاي مؤمن و مكتبي و حذف آنان از مصدر مراكز تصميم گيري راهكار مقابله با ياران داخلي مهاجمان فرهنگي است.
فرهنگ و نهادهاي بين المللي
نهادهايي مثل سازمان ملل و شوراي امنيت، هميشه ابزار فريب و آلت دست قدرت هاي استكباري بوده و حداقل اين روزها براي همه مسلمانان روش شده كه اين نهادها از هيچ تجاوز و جنگي جلوگيري نكرده و هميشه برّه را به آرامش در برابر گرگها فراخوانده است.
دلسوزي براي قانون اسامي لبنان، اعمال فشار براي محروم سازي ايران از دانش هسته اي، سكوت در برابر جنايات پنجاه ساله صهيونيست ها در فلسطين اشغالي، جاسوسي به سود استكبار جهاني و... پرونده سياه اين نهادها را هر روز قطورتر مي كند.
به نظر ما نه تنها ايران بلكه كليه كشورهاي اسلامي بايد از نهادهايي كه كفار در آن اكثريت يا بر آن سلطه دارند، يكباره خارج شوند و نه تنها از NPT بلكه بايد همه بندهاي سياسي و اغلال و زنجيرهاي مرئي و نامرئي را يكباره بگسلند و در شرائطي كه قدرت هاي سلطه گر با تشكيل گروه هشت سازمان مللي فراتر از سازمان ملل و مخصوص كفار به وجود آورده و براي جهان تصميم مي گيرند. مسلمانان بايد خود سازمان ملل اسلامي را پايه ريزي كنند و پرچم و پول و ارتش و مجلس و قانون واحد دنياي اسلام را در برابر كفر جهاني اعلام كنند.
اصولاً امضاي پروتكل ها، كنوانسيون ها و اسناد و معاهداتي كه با قوانين قرآني و مصالح امت اسلامي ناسازگار باشد و حضور در مجامعي از نوع بانك جهاني، بهداشت جهاني، تجارت جهاني و... و رسميت بخشيدن به اركان سلطه سياسي كفر با عقل مكتبي و غيرت و مصالح امت اسلامي، سازگار نيست. بزرگترين خدمت فرهنگي بريدن رشته هاي وابستگي فكري و فرهنگي و سياسي و اقتصادي به نهادهاي وابسته به كفر و شرك جهاني است.
«هو الذي ارسل رسوله بالهدي و دين الحق ليظهره علي الدين كله و كفي بالله شهيداً»(2)
والسلام
پينوشت ها :
1. طه / 50.
2. فتح / 28.
/ن
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}