نرگس كوچولو و ماهك


 

نويسنده: محدثه رضايي




 
ماهك توي آسمان بود. دلش مي خواست بيايد روي زمين با نرگس كوچولو بازي كند. اما نمي توانست‎‎؛ چون اگر مي آمد روي زمين‏، همه جا تاريك مي شد. ستاره ها راه شان را گم مي كردند. نرگس كوچولو نشسته بود لب حوض خانه. ماهك به آب حوض نگاه كرد. عكس خودش و نرگس كوچولو را در آب ديد. نرگس كوچولو دستش را در آب حوض فرو برد. ماهك را قلقلك داد. ماهك خنديد. نرگس كوچولو هم خنديد.

منبع:ماهک شماره نشريه : اول