پديده چنار خونبار الموت قزوين (5)
پديده چنار خونبار الموت قزوين (5)
پديده چنار خونبار الموت قزوين (5)
نويسنده: دكتر كريم خانمحمدي*
ب)تحليل پديدار شناسانه
مثال واره در مكتب پديدار شناسي، نوعي تيپ ايده آل است كه محقق با توجه به مشاهدات و درون فهمي خودش آن را سامان مي دهد (ريترز، 1374،ص321-387). با الگوگيري از رويكرد مذكور و با كمي مداخله روشي مي توان مختصات ذيل را به عنوان نتيجه، بر شمرد.
1.تمايل به پذيرش :
2.ابطال ناپذيري :
شايد با كمي تسامح بتوان ادعا نمود پديده هاي مذهبي بر خلاف گزاره هاي علمي به سهولت تن به اصل «ابطال پذيري» نمي دهند ؛ از اين رو گزاره ي مذهبي همواره اجزا و عناصر خودش را بازسازي نموده، به حيات خودش ادامه مي دهد؛ براي مثال درباره ي «چنار خونبار»بازسازي تئوريكي بسياري ابداع شده كه همه ي آنها در راستاي صيانت از اصل ادعاست. در ذيل به برخي از اين موارد اشاره مي شود:
ـ اهالي در پاسخ به اين سؤال كه چرا اين ماده را خون تلقي مي كنند، توجيه مي كنند كه نبايد توقع داشت خون درخت همانند خون انسان باشد. تعبير علمايي «كل شيءٍ بحسبه» كه از زبان يكي از مردان ساده روستايي صادر شد، نشان مي دهد تئوري مذهبي به مرور زمان بازسازي مي شود؛ پس آنچه درخت ترشح مي كند، خون است، ولي نه خون انسان، بلكه خون درخت است.
ـ جريان صمغ در ساير روزهاي سال، تقارن عاشورا با خونباري چنار را نقض مي كند؛ در اين راستا تلاش مي شود براي ساير ايام نيز شأن مقدس پيدا شود؛ مثل اينكه گفته مي شود در ايام صفر، روز شهادت حضرت علي (عليه السلام) و شهادت حضرت زينب (سلام الله عليها) خون جاري مي شود؛ و گاهي اين امر را به عزاداري مخلصانه عده اي از زائران منتسب مي كنند. در نهايت يک تئوري عام تري توليد مي شود كه «اين درخت هميشه خون گريه مي كند».
ـ گونه ايده آل پديده، اين است كه هر ساله در روز عاشورا از درخت خون جاري شود، اما برخي سال ها اين قاعده نقض مي شود، همانند سال 1385 كه در شب عاشورا بر خلاف عاشوراي 1384 خون جاري نشد. در توجيه اين امر، مي گويند : اين خون فقط عاشورا مي آيد، اما نه عاشوراي تقويمي، بلكه عاشوراي واقعي؛ همان طوري كه در ايران، ما در تشخيص اول ماه مبارک رمضان مشكل داريم ، ممكن است عاشورا را نيز به طور دقيق تشخيص ندهيم.
ـ در پاسخ به اين سؤال كه چرا در سال هاي اخير ميزان ترشح خون كاهش پيدا كرده است و درسال 1384 به رغم باراني بودن هوا، تنها توانستيم چند سي سي از قطرات رقيق صمغ به دست بياوريم، مردم پاسخ آماده اي داشتند؛ مي گفتند: باورها ضعيف شده است؛اعتقادات مردم ضعيف شده است؛ خيلي از زائران با نگاه توريستي به زرآباد مي آيند، نه مخلصانه و به قصد زيارت.
ـ در ايام عاشوراي سال 1385 پس از آنكه مردم با عدم گريه چنار مواجه شدند، يک جوان زرآبادي با حيات قائل شدن به چنار مي گفت :«شما اگر عزيزترين كسانتان هم بميرد، در جلوي چشمان ديگران گريه نمي كنيد. شما پروژكتور را مي اندازيد بر شاخه هاي درخت و هزاران چشم نامحرم به آنها دوخته شده است؛ درخت چگونه مي تواند گريه كند»(مصاحبه، عاشوراي 1385).
ـ پس از اينكه داستان شكستن شاخه درخت و بردن آن بدون تحمل ضرر به اهالي بازگو مي شد، آنها مي گفتند اين غير ممكن است؛ حتماً كسي كه شاخه ها را برده، قصد خير داشته و صدقه داده است. در نهايت مي گفتند : آن فرد نظر كرده است و حتي اين توجيه را پيش مي كشيدند كه ضرر كه فقط جاني و مالي نيست. برخي از مضرات معنوي از ضرر مادي شديدتر است.
ـ درباره برگ هاي منقش به اسامي مقدس، يک قرارداد نانوشته در ميان اهلي وجود داشت، مبني بر اينكه اين برگ ها نصيب افراد مؤمن و نظر كرده مي شود؛ پس اگر براي يک جست و جو گر، پس از بررسي زياد، يک برگ مقدس شفاف حاصل نيامد، دليل بر اين است كه آن فرد مؤمن واقعي نيست.
3.بازسازي تئوريک :
در پديده هاي مذهبي، بر خلاف مدعيات علمي كه اعتبار خويش را به ابطال پذيري مبتني مي كند، اصل بازسازي تئوريک حاكم است؛ يعني تئوري «نمادهاي مذهبي» با توجه به دگرگوني محيطي در راستاي صيانت از اصل ايده، خودش را بازسازي مي كند و همين «ساز و كار/ مكانيسم» تئوري مذهبي را از ابطال پذيري مصون نگه مي دارد.
يك طلبه ي زرآبادي مي گفت : من شنيده ام شهيد مطهري داستان پرندگان خونين بال را رد مي كند؛ به اين دليل كه ممكن نيست پرندگان از كربلا به مدينه و از آنجا به زرآباد آمده باشند؛ اما ملا احمد اردستاني اين داستان را تأييد مي كند. امروزه تلويزيون گاهي پرندگان مهاجر را نشان مي دهد كه فرسنگ ها مهاجرت مي كنند؛ پس هيچ استبعاد ندارد پرنده اي از كربلا به زرآباد مهاجرت نمايد. همچنان كه ملاحظه مي شود «يافته هاي جديد» تئوري پرندگان خونين بال را بازسازي مي كند.
4.اصل تسري :
اصولاً پيرامون يک پديده يا اسطوره ي اصيل، اسطوره ها و پديده هاي فرعي شكل مي گيرد. پديده ي چنار خونبار قزوين و مناسک قالي شويان مشهد اردهال پيوند ناگسستني با حادثه ي جانگداز كربلا دارند(خان محمدي ، 1385،ص71).در خلال مناسک ديني اين حالت قابل مشاهده است؛ براي نمونه زني خودش را نماينده حضرت علي اصغر (عليه السلام) معرفي كرده، به مريض ها وعده ي شفا مي داد و در قبال آن نذورات جمع مي كرد. به نظر مي رسد «واسطه خواهي» جزء تمايلات مردم است؛ از اين رو عده اي به جاي بردن نيازها به صورت مستقيم به امامزاده، به آن زن متوسل مي شدند.
نمونه ي ديگر اينكه، مردي ميانسال، در حالي كه يک مهر نماز را در مچ خود به ديگران نشان مي داد، مدعي بود مهر را چهل سال پيش، پدربزرگش به هنگام تعميرات ضريح امام حسين (عليه السلام) مستقيماً از خاک مرقد امام حسين (عليه السلام) گرفته است و «مهر»هر سال روز عاشورا خونين مي شود. جالب اينكه يكي از زائران فوراً به مهر اشاره كرده، گفت :«آري من در حاشيه ي مهر سرخي خون را مي بينم» (فيلم اين ادعا نزد نگارنده موجود است )؛ به هر حال افرادي كه درباره ي اين حوادث كسب تقدس نموده، ارتقاي شأن مي يابند، زيادند.
5.اصل هويت :
در عصر ارتباطات از آنجا كه نمادها و مناسک مذهبي در معرض ديد ديگران (جهانيان) قرار مي گيرد، صبغه ي هويتي پيدا كرده است؛ يعني در صورت تضعيف جنبه ي باوري نيز، مردمان محلي خودشان را با آن مناسک تعريف نموده، احساس تعلق مي كنند، دست كم چنين وانمود مي كنند كه تعلق خاطر بسيار بالايي دارند؛ از اين رو مداخله در اينگونه موارد به ويژه از سوي دستگاه هاي دولتي و اجرايي،مخاطره آميز است.
نتيجه
1.پديده ي چنار خونبار قدمت تاريخي داشته است و از زمان شاه سلطان حسين صفوي به اين سو مطرح بوده، در دوره ي قاجاريه شهرت بسياري پيدا كرده است.
2.اين پديده برخلاف برخي پديده هاي شبه مذهبي كه تصنعي بوده و شيادان به آن دامن مي زنند، يک پديده طبيعي است و ايجاد تقارن بين چنار خونبار و عاشورا منشأ سودجويانه ندارد.
3.مايع رنگين كه از چنار جاري مي شود، ماهيت خوني ندارد؛ البته همانند ساير صمغ ها نيز نيست، بلكه اين صمغ پس از جريان، همانند خون خيلي زود خشک مي شود.
4.مردم منطقه علاقه دارند بين جريان صمغ و عاشورا رابطه ي علّي برقرار باشد؛ از اين رو ابطال پذيري را برنتافته، به توجيه تئوريک روي مي آورند.
5.مطالعه طولي ما درباره ي پديده مذكور نشان مي دهد بين چنار و خونبار و عاشورا، هيچ گونه رابطه ي علّي برقرار نيست؛ حداكثر يک تقارن (correlation) است.
6.برخي مدعيات درباره چنار خونبار ، وجود برگ هاي منقش به اسماي الهي با چنار رابطه معني دار ندارد.
7.با كمي تسامح، زائران به دو بخش عوام و تحصيل كرده تقسيم مي شوند. عوام الناس به چنار بيشتر اهميت مي دهند، اما تحصيل كرده ها براي امامزاده اهميت بيشتري قائل اند.
8.پديده ي چنار يک نوع «اسطوره سازي» بر اساس الگوي عاشوراست و خود نيز حالت تسري دارد و به پديده هاي پيراموني خرافي تسري پيدا مي كند؛ پديده «واسطه گري» و «مهر خونين » از زمره ي اين خرافات است.
پی نوشت ها :
* عضو هيئت علمي دانشگاه باقرالعلوم
1.تنكابني ، محمدبن سليمان (1302-1235ق)؛ اكليل المصائب في مصائب الاطائب ؛ تهران : مؤسسه فرهنگي ضحي ، انتشارات عالمانه ، 1381.
2.جوهري هراتي ، ابراهيم محمد باقر ؛ طوفان البكاء في مقاتل الشهداء؛[بي جا] ، [بي نا] ، 1250ق.
3.حسين المرعشي النجفي ، سيد شهاب الدين ؛ الغاية القصوي لمن رام التمسک بالعروة الوثقي؛ الجزء الاول ، قم : الفراهاني ، [بي تا].
4.خان محمدي ، كريم ؛ «تحليل مردم شناختي مناسک مذهبي در فرايند جهاني شدن: مطالعه موردي مناسک قالي شويان مشهد اردهال»؛ فصلنامه علمي ـ پژوهشي شيعه شناسي ، ش13 ، بهار 1385 ، ص 71-90.
5.خراساني ، محمد هاشم بن محمد علي ؛ منتخب التواريخ ؛ تهران : علي اكبر علمي ، 1352.
6.رشوند ، علي ؛ چنار خونبار : اشک خونين درخت در روز عاشورا ؛ قزوين : طه،1385.
7.روح الاميني، محمود؛ مباني انسان شناسي ؛ چ4 ، تهران : عطار ، 1375.
8.ريترز ، جورج ؛ نظريه ي جامعه شناسي در دوران معاصر؛ ترجمه محسن ثلاثي ؛ تهران : علمي ، 1374.
9.شهرستاني، سيد محمد حسين؛ اشک روان بر امير كاروان (دمع العين علي خصائص الحسين (عليه السلام) : ترجمه الخصائص الحسينيه ي شيخ جعفر شوشتري ؛ قم : دارالكتاب ، 1374.
10.طهراني ، آقا بزرگ ؛ الذريعه الي تصانيف الشيعه ؛ الجزء الخامس ، بيروت : دارالاضواء ، [بي تا].
11.ـــــــ ؛ طبقات اعلام الشيعه ؛ چ2 ، مشهد : دارالمرتضي ، 1404ق.
12.فاضل دربندي ؛ ملا آقا (متوفاي 1286ق)؛ اسرار الشهادة ؛تهران : اعلمي ، [بي تا] ، چاپ سنگي.
13.في ، برايان؛ فلسفه امروزين علوم اجتماعي با نگرش چند فرهنگي؛ ترجمه خشايار ديهيمي ؛ تهران : طرح نو ، 1381.
14.كوهن ، آلوين استانفورد ؛ تئوري هاي انقلاب ؛ ترجمه علي رضا طيب ؛ چ2 ، تهران : قومس ، 1370.
15.مظفري، الشيخ محمد ؛ ايضاح الحجة في شرح العروة ؛ قم : العلمية ، 1410ق.
16.موس ، مارسل ؛ «پديده هاي مذهبي و صورت هاي مقدس»؛ ترجمه اصغر عسكري خانگاه ؛ كتاب ماه هنر ، مردادو شهريور 1380، ص28-32.
17.ـــــــ ؛ «فنون كالبدي»؛ ترجمه ناصر فكوهي ؛ روزنامه شرق، ش 293 ، سال دوم ، 1383.
18.مهدي پور ، علي اكبر ؛ اجساد جاويدان ؛ قم : حاذق ، 1374.
19.واعظ قزويني ، صدالدين ؛ رياض القدس ؛ تهران : اسلاميه ، 1374ق.
فصلنامه شيعه شناسي شماره 27
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}