بازاربزرگ و قيصريه اصفهان (3)
بازاربزرگ و قيصريه اصفهان (3)
محمد شرابي درباره ي قيصريه چنين مي نويسد:« درتمام شرق نزديک، در کشورهاي مغرب ( مراکش، تونس و الجزاير) اصطلاح قيصريه به مراکز تجاري و مغازه هايي اطلاق مي شود که امکان اقامت شبانه در آن ها نباشد. [2664 /1985/SCHARABRIM]البته تلفظ و آواي اين واژه با توجه به حوزه هاي فرهنگي مختلف،متفاوت است. مثلاً در ايران و مناطق حوزه ي نفوذ فرهنگي زبان فارسي، مانند کويت،اين واژه به کار برده مي شود و احتمالاً اين اسم از زبان يوناني گرفته شده و به معني «بازار شاهي» است. اصطلاح قيصريه از ابتداي قرون وسطي (قرن دهم ميلادي) درکشورهاي عربي و همچنين ايران به معني فضاهاي تجارتي و صنايع دستي به کار مي رود. شرابي معتقد است که در ترکيه واژه ي «آراستا» به جاي قيصريه رايج است که معني سقف را مي دهد ومنظور از آن، راسته هاي مسقف يا دکان هاي ازقبل طراحي شده است، که در زبان فارسي هم اين واژه را به صورت راسته مي بينيم،مانند راسته هاي مختلف بازار،دربعضي ازکشورهاي عربي از واژه «بدستان»نيزدر بيان اين نوع بازارها استفاده مي شود که ازابريشم يا پنبه بافته شده باشد و ازاين رو مي توان گفت که اسم بزازي نيزازآن گرفته شده،يعني قماش فروش و اين اصطلاح با واژه ي قيصريه از نظرعملکرد مترادف است. [1985/16 SCHARABI M]
منابع تاريخي نشان مي دهند که قيصريه ها در بازارهاي اغلب شهرهاي ايران به پارچه فروشي اختصاص داشته اند ويکي از با اهميت ترين مراکز تجاري شهرها بوده اند و معمولاً محوطه اي بزرگ و سرپوشيده با درهاي بزرگ بوده اند که شب ها برآن قفل مي زدند.به غيرازانواع پارچه ها، کالاهاي گران قيمت ديگرنيز در اين بازار نگه داري و خريد و فروش مي شد. در ممالک اسلامي شمال آفريقا قيصريه ها گاهي بدون مسقف اند و ارزش و اهميت معماري ندارند،ولي داشتن در ورودي دو طرفه که به راسته ها ارتباط دارند،از مشخصات بارزآن ها است. قيصريه ي اصفهان ازيک طرف به ميدان نقش جهان و از طرف ديگربه راسته ي چيت سازها ارتباط دارد.امنيت اقتصادي قيصريه به عنوان مرکزاصلي بازار،ازآن جهت بود که صنايع نساجي دربازار شهرهاي اسلامي ، پايه واساس اقتصادي بازاربود.[اشرف، احمد/1353/19]دربازارهاي شهرهاي ايران همچون تهران،تبريز،يزد،اردبيل، لار و اصفهان هنوز اين اسم به کار برده مي شود. قيصريه ها در گذشته اغلب به فروش يک نوع کالا مبادرت مي کردند،درحالي که اکنون کالاهاي مختلفي در آن ها به فروش مي رسد. سرانجام بايد گفت که قيصريه داراي چند ويژگي روشن بوده که در خور يادآوري است: زيباترين و باشکوه ترين قسمت بازاربوده،مکان فروش کالاهاي پر بها به ويژه منسوجات بوده، داراي در و دربند بوده و درنهايت به نحوي از انحاء بناي آن با شاه يا حکام ارتباط داشته است. چون قيصريه اغلب بازارها به فروش منسوجات مبادرت مي کردند واين کالاها در مقابل آتش سوزي ها آسيب پذيرترازساير کالاهاي موجود دربازار بودند،درنتيجه ي آتش سوزي ازبين مي رفتند و ساختمان آن ها تجديد بنا گرديده،لذا قدمت و ارزش تاريخي آن ها چندان زياد نمي تواند باشد. در قيصريه اصفهان مانند اغلب قيصريه هاي جهان هميشه به فروش منسوجات که از توليدات بسيار مهم و قديمي اصفهان است، مبادرت شده و قرارگيري بازار چيت سازها و سراي چيت سازها که چسبيده به قيصريه است،هنوزهم قيصريه اصفهان به فروش اين کالاها شهرت يافته است.
بعضي ازنويسندگان اعتقاد دارند که قيصريه هاي ايران بيشترمحل کار صنعتگران و پيشه وران ظريف کار مانند درزيان،علاقه بندان،زرگران،گوهريان، سوزن دوزان،بزازان بوده است(پيرنيا، 1348، 60 ) از مطالعات گذشته مي توان اين نتيجه را گرفت:
«قيصريه» به بازارهايي گفته مي شد که عمدتاً به دستورپادشاهان يا حکام وقت با طراحي و برنامه ريزي قبلي و تا حدودي با توجه به نيازهاي اقتصادي شهر و ارتباطش با حوزه ي نفوذ آن ساخته مي شدند واز اين رو نظم کالبدي و فضايي داشته اند. اين بخش مسقف نسبت به ساير قسمت هاي بازار از نظرمعماري و تزئينات، زيباترودلبازترو بلندتر بوده، در آن کالاهاي گران بها ازجمله فرش، منسوجات يا طلاجات و جواهرات فروخته مي شده است.(ضياء توانا، محمد حسن، 1380، ص59 )
درطرفين جلوخان سردر قيصريه، دو ايوان سرپوشيده وجود دارد که آن را نقاره خانه گويند.عده اي اعتقاد دارند که عمارتي وجود داشته که به نام نقاره خانه معروف بوده است.(هنرفر،لطف الله/1376 /170 ) که تعدادي نوازنده با نقاره،کوس،طبل، دهل،بوق و کرنا درآن مستقرو طلوع وغروب آفتاب واخبارمهم و يا تحويل سال نو و ورود کالاهايي را که مردم درانتظار رسيدن آن بوده اند،با نواختن آن ها اعلام مي کردند.اين عمل نه تنها براي نمازگزاران داراي اهميت بوده،بلکه داراي ارزش زمان سنجي نيزبوده است. مادام ديولافوا،سياح خوش ذوق فرانسوي درباره ي نقاره خانه چنين مي نويسد:«نقاره چيان با آن کرناهاي بلند،قبل ازطلوع آفتاب و بعد از غروب آن در بالاي عمارت نقاره خانه به رسم نياکان باستاني خود(زرتشتيان)،به آفتاب که بزرگ ترين قدرت زنده ي طبيعت است، سلام مي دهند.درحقيقت نقاره چيان با نواختن خود به استقبال و بدرقه ي خورشيد و روشنايي مي روند.»نقاره خانه ها در اغلب شهرهاي ايران در محل ورودي بازار و کنار ميدان هاي شهر قرار داشته است و تا پايان دوره ي قاجاريه، همچنان به کار نواختن مشغول بودند.(1) و روزي پنج نوبت نقاره مي زدند(خيرآباد، مسعود/1376 /141 ) و در ميان شهرهاي ايران، تنها در مشهد مقدس ( مرقد امام هشتم) اين آيين پايدار مانده است.
در مورد نقاره خانه ي اصفهان بايد به اين نکته توجه داشت که نقاره خانه ي جلوخان سردرقيصريه،اولين نقاره خانه ي بازار اصفهان نبوده،بلکه قبل ازاحداث آن، نقاره خانه اي درمحل شمال شرقي ميدان قيصريه ي قديم (ميدان کهنه)يا ورودي بازار قديم قرارداشته که درعصرصفويه و در دوران زندگي شاردن در دو مسافرت به اصفهان(1074 تا 1080 ق و از سال 1081 تا 1087 ق) دروضعيت بسيار خرابي بوده که عصرها و نيمه شب ها مي نواختند[غلوم بيک،ليزا/1377 /15] تا آن که ميدان نقش جهان و بازار قيصريه ي اصفهان را ساختند و نقاره خانه به آن جا انتقال يافت.دردوران صفويه (شاه عباس دوم) درمحله ي خواجو کاخ نقاره چيان هندي قرارداشته که درآن، نوازندگان هندي در خدمت شاه عباس دوم بودند، منزل داشتند. در محله ي تبريزي ها نيز که بعدها به افتخار شاه عباس اول به نام عباس آباد تغييرنام داد،نقاره خانه اي وجود داشته که غروب و سحرو پيشامدهاي مهم شهري را با نواختن نقاره،به مردم خبر مي دادند. شاه عباس مايل بود که چنين نقاره خانه اي براي شهرک جلفا نيزکه محل زندگي مسيحيان شهربود،ساخته شود؛ ولي ارامنه به دليل خرجي که برايشان تحميل مي شد، از قبول آن خودداري کردند[شاردن، 1330 /81].اغلب سياحان صفويه سخن از نقاره خانه اصفهان گفته اند و به سکونت نقاره چي درنزديک نقاره خانه ي اصفهان اشاره کرده اند. تاورنيه مي نويسد:« در طلوع و غروب و نصف شب، در هر شهري، جماعتي موظفند که يک ربع ساعت از آلات موزيک مثل نقاره، دهل، سرنا، سنج کنسرت بدهند.اين جماعت در يک بلندي مي ايستند تا صداي نقاره ي شان به همه ي شهر برسد.يک قسم کرنا هم دارند که هفت هشت پا طول دارد و دهانش خيلي گشاد است و صداي آن نيم «ليو»(2)(هرليو، 4451/9 متراست) مسافت مي رود [تاورنيه/1331 /643 ] اما کرنا فقط در پايتخت و مرکز ايالات زده مي شود.در تمام اعياد و اوقاتي که شاه يک حاکم تازه يا صاحب منصب بزرگي را معين مي کند، در نقاره خانه مي کوبند.اين نقاره چي ها حق دارند که به هرخانه اي که درآن جا اولاد ذکورمتولد شده باشد،بروند و نقاره بزنند. صاحب خانه هم مجبوراست مبلغي به آن ها بدهد.»
به محض ورود به بازار بزرگ قيصريه، در سمت راست اين بازار قرار؛ دالاني با سقف مسطح چوبي که يک عتيقه فروش در آن به داد و ستد مشغول است و ورودي سرا را به صحن آن متصل مي سازد. شله به پارچه هاي قرمزرنگ ريشه دار اطلاق مي شد که براي خشکاندن سر و بدن به کار مي رفت و به ويژه زنان در موارد خاص از آن ها استفاده مي کردند. اين پارچه ها را بعضاً به نام قربند نيز مي گفتند.
ساختمان سراي شله دو طبقه است که در طبقه ي اول آن شش دهنه دکان داير است که عمده ترين فعاليت اقتصادي آن ها توليد پارچه هاي قلمکار و عرضه ي آن ها در بازار مجاور و به ويژه بازار قيصريه است. طبقه دوم سراي شله به عنوان انباري مورد استفاده است.ازفعاليت هاي ديگر سرا به جزچهاردهنه توليد پارچه هاي قلمکار، عتيقه فروشي،صنايع دستي فروشي و مينياتورسازي، مهرساز و قلمزن نيز در آن به کار مشغولند. ( شفقي، 1385 ،595 )
چهارسوي فارسي، چهار سوق عربي يا چارشي ترکي به چهار راه هاي دو راسته ي اصلي بازار شهرهاي اسلامي اطلاق مي شود. بازاراصفهان به واسطه ي وسعت و عظمتي که دارد، داراي چهار سوهاي بسيار زيبا واز نظر معماري مورد توجه اهل فن است که به فضاي معماري بازار، زيبايي خاصي بخشيده است. بعضي از چهارسوهاي بازاراصفهان با گنبدي بلند و تزيين آجري و گچ بري هاي خاصي توجه هر بيننده را به خود جلب مي کنند و ارزش هنري و معماري فوق العاده اي دارند، در بازار اصفهان چهارسوهاي بسيار مجلل و همه ي آن ها با گنبدهاي مرتفع، ديدني ترين قسمت بازار را تشکيل مي دهند. معماري سقف چهارسوها که همه گنبدي هستند، از سايرقسمت هاي راسته متمايزند و در جشن هاي ملي و مذهبي آذين بندي مي شوند. چهارسوها معمولاً درمقابل مساجد، قيصريه ها، کاروان سراها، ضرابخانه ها، مدارس و حمام ها احداث گرديده اند. مثلاً چهارسوي قيصريه ي بازاراصفهان در مقابل سه عنصر يعني قيصريه، کاروان سراي شاه وضرابخانه بنا گرديده است. در شهر اصفهان گاهي درقلب محلات به چهارسوهاي زيبا بر مي خوريم. مثلاً درمرکز محله هاي خواجو چهارسوي آجري که از فنون بالاي معماري برخوردار است، به چشم مي خورد. در بازار اصفهان به جز چهارسوق قيصريه چهارسوق هاي ديگري چون: چهارسوي نقاشي، چهار سوق شاه، چهارسوي چيت سازها، چهارسوي بازار زرگرها، چهارسوي اسماعيل و چهارسوي علي قلي آقا وجود دارند. در برخي از محلات اصفهان تنها اسم چهارسو باقي مانده، مانند چهارسوي فريون در محله خواجو ،در بازار اصفهان بعضي از چهارسوها داراي حوضي هستند که اغلب به اشکال دايره و بيضي، لطافت خاصي به هواي بازار مي بخشد. چهارسوها مراکز تجاري در اغلب بازارهاي ايران، به ويژه اصفهان هستند. طرح اغلب چهارسوها به شکل هشت ضلعي است که در هر گوشه آن سکو، حجره و راه پله براي دسترسي به طبقه دوم طراحي شده است. در گذشته ( تاعصر قاجاريه) چهارسوهاي بازار اصفهان محل استقرار داروغه بوده است که به امورانتظامي و نظارت بر کل جريان بازار اشتغال داشته است. شاهان صفوي چون شاه عباس، گاهي ازمهمانان خارجي خود مانند برادران شرلي در چهارسوها پذيرايي مي کردند.ازچهارسوهاي بزرگ و معروف بازار اصفهان، چهارسوي قيصريه است ( نقشه شماره 4ي ).در سفرنامه برادران شرلي چنين آمده است که شاه عباس اول، آن ها را در محل وسيعي که در وسط بازار بوده (چهارسوي قيصريه) و سکويي داشت، مهمان کرده است: «بعد با طبل و نقاره، خوانچه هاي ضيافت به ميان آمد که 24 نفر از نجبا مي آوردند و وقتي طبل ها و نقاره چي ها رفتند، اهل طرب به ميان مي آمدند. بيست نفر زن با لباس هاي فاخر مي خواندند و به صداي موزيک مي رقصيدند. وقتي جشن به انتها رسيد، پادشاه برخاست و دست «سرآنتوان» بگرفت و دست به دست همين طور در کوچه هاي شهر مي گشتند و آن بيست نفر زن، از جلو مي رفتند و آواز مي خواندند و مي رقصيدند. بعد از آنها؛ اهل دربار مي رفتند و هر کدام از آن ها، دست يکي از ماها را گرفته بودند ودر سر هر کوچه، موزيک جديدي مشاهده مي کرديم.[سفرنامه ي برادران شرلي/1330 /75،76] بناي چهارسوي اصفهان،محاسبات دقيق رياضي و انديشه و طراحي صحيح معماران آن عصررا براي ما روشن مي کند.البته قرار نگرفتن شهراصفهان برروي کمربند زلزله و يا کمي بارندگي و خشکي اقليم،همه در پايداري اين بناهاي نفيس نقش داشته اند و مجموعه ي اين ها اصفهان را به صورت يک ميراث فرهنگي جهان درآورده است.
به خاطربسپاريم که از خصيصه هاي بارز شهرهاي اسلامي،قرارگرفتن بازارها در جوارمساجد جامع است که شکي نيست که بازارها معمولاً ازاجتماع مردم پديد آمده اند.يعني اين مساجد جامع بوده که انسان ها را به سوي خود جلب مي کردند و همين انبوهي،جمعيت بازارها را پديد آورده است. البته اين نکته نيزگفتني ست که پيدايش بازارهاي مسقف،يادگار دوران اسلامي ست و احتمالاً بناي بازاراصفهان به قرن سوم هجري قمري بازمي گردد و ترديدي نيست که معماري مساجد جامع هرشهري در ساختارو ترکيب کالبدي و معماري بازار همان شهرنقشي به سزا داشته است. مساجد جامع اصفهان که بر روي آتشکده اي زردتشتي به سال 156 ه .ق بناگرديده است،کلکسيوني ازمعماري ادوار مختلف اسلامي است که از عمر طرح اوليه آن حدود 900 سال مي گذرد ( عصرسلاجقه) و دو گنبد رفيع وبا ارزش آن به نام هاي گنبد خواجه نظام الملک و تاج الملک، نام دو وزير سلاجقه را بر خود دارند و ساير گنبدها با طرح و نقوش مختلف معماري مي توانند تأثيرمستقيمي در معماري بازار و به ويژه چهارسوهاي بازار اصفهان داشته باشد. اکنون بعد از چهار قرن، بناي چهارسوهاي بازار، پايدار و سالم مانده اند. (به طرح چهارسوي بازار چيت سازها در تصوير شماره ي 5 مراجعه شود.)
رونق تجاري بازار در دوره ي صفويه نشانگراقتدارحاکميت دولتي و تمايل پادشاهان اين سلسله، به ويژه شاه عباس اول به پيشرفت هاي اقتصادي کشورمي باشد که دراين راستا، اقدامات مختلفي در تسهيل امورتجاري انجام گرفت که ايجاد ضرابخانه ي سلطنتي در داخل بازار بزرگ شاهي يکي ازآن هاست؛ که نشانگر توجه فراوان شاهان صفوي به رونق تجارت داخلي و خارجي کشور بوده است. سکه هاي رايج درزمان صفويه از زر و سيم و برنز ساخته مي شد،ولي در معاملات و دادو ستد بيشتر از سکه هاي نقره و برنز استفاده مي شد و سکه هاي زرين کم تر در دست مردم بود و معمولاً درجشن ها و تاج گذاري ها و اعياد ضرب مي شد. واحد پول در دوره ي صفويه تومان بود و سکه ي زر به نام اشرفي و سکه ي نقره محمودي، شاهي و عباسي ناميده مي شد. و سکه هاي برنزي، غازنام داشت که اصفهاني ها براي بي ارزش نشان دادن کالايي مي گويند اين کالا يک غاز هم نمي ارزد. اين سکه هاي کم ارزش را گاهي فلوس مي گفتند. در زمان شاه عباس دوم[1052 تا 1077 ه.ق ] اغلب عناوين و القاب برروي سکه ها به فارسي نوشته شده است.
دردوره ي افشاريه و زنديه تا اواسط عصر قاجاريه،وضع ضرب سکه کم و بيش به همان صورت بود، تا اين که در سال 1282 ه.ق ناصرالدين شاه دستور داد ضرابخانه اي با روش جديد ضرب سکه از فرانسه خريداري کنند و به ايران بياورند و پس از وقفه اي 12 ساله، ضرابخانه ي جديد در سال 1294 ه.ق به دستياري مستشاران اتريشي به نام پاشان کارخود را آغاز کرد[ مشيري، محمد/1351/ 76 ] و ضرابخانه هاي قديمي ايران ازجمله ضرابخانه ي اصفهان ازکارافتادند.
قبل از ورود به ضرابخانه، يک راهروي باريک و مسقف ما را به يک فضاي باز هدايت مي کند که داراي چند دهنه دکان است که به فعاليت کفش فروشي و فروش مواد اوليه ي کفش مشغول اند. اين فضاي کوچک و باز محل برف و آب باران پشت بام ضرابخانه است.
پي نوشت ها :
1- Lieue مقياس قدم راه فرانسه و در حدود 4451/9 متر است.
2- معروف است که گنبدسازي از ابتکارات ايرانيان باستان بوده است. البته قرارگيري اين سرزمين بر روي کمربند خشک جهان،کمي جنگل و چوب را باعث گرديده و انسان ها را به ساختن گنبد راغب تر،به طوري مساکن مناطق کويري ايران داراي سقف گنبدي هستند. قديمي ترين گنبدي که از دوران باستان به يادگار مانده است،متعلق به دوران ساساني است و شايد آغازگنبد سازي هم به همين دوره تعلق داشته باشد و فيروزآباد،سروستان و بيشابورداراي قديمي ترين گنبدهاي ايران هستند.با ايجاد گنبدهاي عريض و رفيع ستون ها حذف گرديد و فضاهاي باز و وسيعي براي اجتماعات بزرگ پديد آورده شد، لکن درساختمان تخت جمشيد هرگز به گنبدي بر نمي خورديم.گنبدهاي خواجه نظام الملک و تاج الملک درمسجد جامع اصفهان جزو نخستين و با عظمت ترين گنبدهاي دوران اسلامي ايران هستند که اروپاييان اين الگوهاي معماري را با خود به سرزمين خويش بردند و کليساهاي خود را ساختند. در عصر صفويه گنبد سازي تکامل بيش تري پيدا کرد.به طوري که بعضي از مساجد چون مسجد جامع عباسي (مسجد امام) وشيخ لطف الله به صورت گنبدهاي دو پوسته ( دو جداره) در آمد که نمونه اي از تکامل معماري آن عصر است.
/ع
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}