اصفهان شهر دانش و دانشمندان (2)


 

نويسنده:محمد حسين رياحي




 

درخشش زودگذر صفويان
 

آغازسلسله ي صفويه تحولات متعددي را در صحنه ي تاريخ پرفراز و نشيب ايران رقم زد.يکپارچگي قلمرو و تثبيت مذهب شيعه ي اماميه به ايران ثبات نسبي بخشيد. هرچند درابتداي دولت صفوي اصفهان پايتخت نبود،رونق خوبي به ويژه از جهات فرهنگي داشته است.ايجاد نهادهاي آموزشي مانند مدرسه ي ميرزا شاه حسين در عهد شاه اسماعيل اول نمونه اي از آن است. اما بدون شک درآستانه ي قرن يازدهم هجري و انتقال پايتخت به اصفهان در دوران قدرتمندترين پادشاه صفوي، شاه عباس اول (سلطنت :..... ه.ق) عظمت خاصي را نه تنها ازحيث آباداني و عمران، شکوفايي اقتصادي و سياسي بخشيد، بلکه از حيث فرهنگي جايگاه ارزشمندي يافت. ايجاد مکاتب ادبي، فلسفي و هنري و يا رونق علوم و دانش هاي شيعي، به ويژه ورود و يا تربيت دانشمندان بزرگ ديني به اصفهان از ويژگي هاي اين دوره است که دراين رابطه مي توان به شخصيت هاي ازجمله: شيخ بهايي،ملاعبدالله شوشتري،ميرداماد، ميرفندرسکي،استاد علي اکبراصفهاني، ميرعماد حسني،حکيم شفايي، ملامحمد تقي مجلسي،صائب،ملاصدرا، علامه محمدباقر مجلسي،علي رضا عباسي،آقا حسين خوانساري، فيض کاشاني، محمد رضا امامي و ... ده ها دانشمند ديگر اشاره کردکه همراه با تاسيس مدارس متعدد سال هاي طولاني ازاصفهان دارالعلمي شکوهمند ساخت. (1) ضمن اين که اين شهر پايگاه هنرمنداني بود که زيباترين آثار زمان خود را درابعاد مختلف هنري رقم مي زدند. با انحطاط دولت صفوي براثرحمله ي افاغنه به سال 1135 ه.ق وضع اين شهربه سرعت دگرگون شد و متاسفانه بسياري از مراکزعلمي و مدارس تخريب وعلما و دانشمندان نيزازاين شهر به شرق و غرب ايران و خارج از آن گريخته و يا مهاجرت نمودند. شهري که روزي نمونه ي شهرهاي شرق بود،به ويرانه اي خاموش مبدل شد، به طوري که جبران و ترميم اين ويرانه ها نه تنها درعصرافشاريه و زنديه، بلکه پس از آن نيزمحقق نگرديد.

از قاجارتا عصر حاضر
 

در عصر قاجار علي رغم همه ي نابه ساماني ها که ايران خاصه از ناحيه ي حکام ظالم،قحطي و خشک سالي در مصائب اجتماعي به خود ديد،با همت و مساعدت برخي ازعلما و دانشمندان،بسياري از مدارس متروک اصفهان احيا شدند و برخي ازعلوم و دانش ها رونق يافت.فرهيختگاني چون ملاعلي نوري،سيد شفقي،حاجي صهبا،جهانگيرخان قشقايي،آخوند کاشي و... زينت بخش مجامع علمي گرديدند.(2)بدون شک دراين رونق علمي نه تنها شهراصفهان بلکه شهرستان ها و بخش هاي ديگراين استان بي تاثيرنبوده اند.کاشان و توابع آن با آن همه قدمت ازحيث تاريخي فرهنگي و هنري و يا نايين،شهرضا، گلپايگان، اردستان،نجف آباد،خوانسار، زواره، نطنز و... هرکدام دراين شکوفايي نقش داشته اند. با تاسيس دارالفنون درتهران هم زمان با احداث مدارس جديد در ايران،اولين نهاد آموزشي نوين اصفهان به نام «مدرسه همايوني» درسال 1298 ه.ق برابر با 1260 ه.ش درعصر ناصري تاسيس گرديد. در حقيقت اين مدرسه ي دولتي اصفهان و دومين نهاد آموزشي به روش نوين درايران بعد از دارالفنون که به مديريت و سرپرستي مرحوم علي خان ناظم العلوم درعمارت هشت بهشت تاسيس و افتتاح گرديد و سال ها پس از آن مدارس ديگري نيزاحداث گرديد که از جمله ي آن ها مي توان ازمدارس باقريه، اسلامي، علميه، معرفت،شرف، سعادت، شرافت، حقايق، اتحاديه،قدسيه و ... ياد نمود. در اين راستا شخصيت هايي چون مرحوم ميرزا علي اکبرخان سرتيپ و برادرش، ميرزا حسين خان سرهنگ، ميرزا باقرخان مشيرالملک، حاج سيد سعيد طباطبايي، ميرزا عبدالحسين قدسي، ميرسيد علي خباب و ... را مي توان نام برد که آنان از پيشگامان،مؤسسان و بانياني بودند که در ايجاد ساختار فرهنگ نوين اصفهان نقش به سزايي داشته اند.(3)
نهادهايي آموزشي چون صارميه، سعدي، گلبهار، ادب و... باعث رشد و تربيت تعداد قابل توجهي از شخصيت هايي بودند که بسياري از آنان در زمره ي مشاهير فرهنگي، ادب و علم و صنعت ايران در عصر حاضر به شمار مي روند که از افرادي مانند استاد جلال الدين همايي، پروفسورعبدالجواد فلاطوري ، دکتر تقي حبيب الله فضائلي،دکتر بدرالدين کتابي ،دکترابوتراب نفيسي، حبيب يغمايي، دکتر سيد جعفرسجادي، دکتر نورالله کسايي، دکتر سيد محمد خوانساري، دکتر ميرشمسي شهشهاني و... را مي توان نام برد. درحقيقت فرهنگ نوين يا جديد اصفهان از زماني پايه گذاري شد که مرحوم علي خان ناظم العلوم در سال 1302 قمري اتاقي را تحت عنوان کلاس در عمارت هشت بهشت تاسيس نمود و خود عهده دار مديريت و سرپرستي آن جا گرديد.دومين مدرسه را در سال 1315 مرحوم سيد علي نقي امامزاده اسماعيلي در محله ي احمد آباد داير نمود و پس از آن،مدارس ديگري در صحنه ي فرهنگ اصفهان احداث شدند و هر کدام منشاء و مصدرخدماتي بوده اند.از جمله مي توان ازمدارس:باقريه، اسلاميه، شرف، سعادت و شرافت ياد نمود. در آن دوره شخصيت هاي خوشنام و معتقد به مباني ديني چون مرحوم آقا سيد خليل قمشه اي،آقا عبدالحسين خوشنويس مشهور به قدسي دستي به تاسيس مدارسي زدند که علاوه برعلوم جديد ،تبليغ و تدريس مسائل مذهبي را نيزدرراس کار خود داشتند.البته در آن زمان برخي از ميسيونرها و عوامل بيگانه تلاش براي بنيان مؤسساتي در راستاي منافع خود نيز داشتند که اين روند تا قبل از پيروزي انقلاب اسلامي نيزادامه داشت،(4) نقش افراد خيرو نيکوکار نيز در ايجاد موسسات آموزشي ازابتداي فرهنگ جديد تاکنون بي تاثيرنبوده است؛مخصوصاً دو مدرسه ي علميه و ايتام که تحت نظر شورايي مرکب از 12 نفر بود و راس آنان مرحوم آيت الله حاج آقا نورالله نجفي قرار داشت. درهرحال با نگرش بر تاريخ فرهنگ اصفهان چه درگذشته با پيشينه اي درخشان و چه دراين دوره (عصرفرهنگ جديد) تاثير نهادهاي آموزشي،بانيان و مؤسسات و نيز تعليم يافتگان دربسترفرهنگ اين شهر را در تاريخ فرهنگ ايران به خوبي ملاحظه مي کنيم.
1-مرکزيت اصفهان درقرون اوليه ي هجري به عنوان يکي ازکلان شهرهاي دنياي اسلام نه تنها درابعاد سياسي، اجتماعي واقتصادي تأثيرگذار بوده، بلکه به عنوان مرکزي مهم و مؤثر در توسعه و بسط علوم و تربيت شخصيت هاي مبرز نيز نقش قابل توجهي را ايفا نموده است.
2-اين تأثيرگذاري نه تنها در قرون نخستين اسلامي،بلکه دردوران هاي بعدي نيز محسوس و مؤثربوده،به طوري که در درخشان ترين ادوارتاريخ ايران از جمله دوران آل بويه،سلاجقه وصفويه نيز چشم گيربوده است.
3-اصفهان نخبگان بسياري را در رشته هاي مختلف علمي به جهان اسلام و جامعه ي بشريت تقديم کرده،به طوري که در آثاري مانند ذکراخباراصفهان (حافظ ابونعيم)،الفهرست (ابن نديم)،الانساب (سمعاني مروزي)،(بيش ترين نام هاي دانشوراي از آن اين خطه است و بخش عمده ي تلاش هاي عملي شخصيت هايي مانند صاحب بن عباد،ابن مسکويه رازي و ابن سينا در آن صورت گرفته است.
4-درباب علوم قرآني و ادبيات اسلامي نيز کارنامه ي اصفهان بسيار درخشان است از جمله نافع بن عبدالرحمن از قراءسبعه، راب مؤلف المفردات،ابونعيم و ابوالفرج اصفهاني را نيزمي توان نام برد.
5-تاريخ نگاران،جغرافي دانان و تذکره نويسان ارجمندي مانند يعقوبي،ابن رسته، عماد الدين کاتب،بنداري و نيزمسکويه يا منسوب به اصفهان و يا پرورش يافته درآن هستند.
6-پزشکان ناموري از خاندان .... و يا رياضي دانان و منجماني چون خيامي در اين شهر منشاء خدمات بسياري بوده و از اقدامات خيام،تنظيم و تدوين تقويم جلالي بوده و يا غياث الدين جمشيد کاشاني مدت ها در پرتو حاکميت ميرزا اسکندر در اصفهان فعاليت هاي قابل توجهي داشته است.
7-مهم ترين مراکز علمي و نهادهاي آموزشي آن روزجهان اسلام از جمله مدرسه ي علايي درعصرآل بويه و نظاميه در دوره سلجوقي و يا بيش ازصد مرکز آموزش معتبر در دوران صفويه مانند مدرسه ي چهارباغ دراين جا شکل گرفته و منشا خدمات بسياري شده اند.
8-علي رغم سختي ها و مصائبي که ايران و اصفهان چه از حيث عمراني و يا علمي دردوران فترت و پس از حمله ي مغول تا عصرصفويه پذيرا شد، در پاره اي از زمان ها چه دوره ي ايلخانان و يا عصر تيموري و ترکمانان،اصفهان شاهد برخي شکوفايي ها ازحيث علمي و هنري نيز بوده است.
9-پس ازنزديک به پنج قرن و گذراندن فترتي طولاني،درعصرصفويان،به ويژه دوره ي شاه عباس اول اصفهان تحولي شگرف را به خود ديد و مدت ها شاهد درخشش قابل ملاحظه اي درعرصه هاي مختلف گرديد و علي رغم شکوه سياسي، اقتصادي و اجتماعي آن،درابعاد فرهنگي و هنري نيزخوش درخشيد.چهره هايي چون شيخ بهايي،ملاصدرا،علامه محمد باقر مجلسي،رضا عباسي،حکيم شفايي و صدها چهره ي ممتازدراين راستا جلوه هاي تابناکي را درصحنه ي تاريخ،فرهنگ و هنر مابه وجود آوردند که ميراث ماندگاري براي همه ي اعصار گرديد.
10-اصفهان با آن همه شکوه وعظمت در مقابل گروهي مهاجم تسليم و ضربات سنگين آن ها نه تنها متوجه شهري بهشت نشان شد،بلکه لطمات غيرقابل جبراني نيز به دانشمندان و نهادهاي آموزشي آن وارد آمد که گريبان فرهنگ و دانش را دراين سرزمين گرفت و هرچند جرقه هايي در ادوار بعدي زده شد،هرگز شکوه گذشته تکرار نگرديد.

پي نوشت ها :
 

1-«مجموعه ي ارباب معرفت» ص 93.
2-« فرهنگ وآموزش اصفهان در عهد صفوي»ص178.
3-ر.ک، «مجموعه ي ارباب معرفت»، مقاله؛ شکوه ديرين در حوزه ي اصفهان و آخرين ستارگان آن.
4-ر.ک : تاريخ فرهنگ اصفهان، قسمت « تاريخچه ي فرهنگ جديد اصفهان».
5-ر.ک: مدارس جديد در دوره ي قاجاريه «بانيان و پيشروان»ص531.
 

منابع و مأخذ
-آل قيس،قيس، «الايرانيون و الادب العربي،رجال علم الحديث»تهران، مؤسسه ي مطالعات و تحقيقات فرهنگي،1363 ش.
-ابن عربشاه،«عجايب المقدور في اخبار تيمور(زندگي شگفت آور تيمور)، ترجمه ي محمد علي نجاتي،تهران،انتشارات علمي و فرهنگي، چاپ سوم، 1365 ش.
-ابن اثير،عزالدين،«الکامل في التاريخ، بيروت دارالاحيا التراث العربي،1408 ق/1979 م» (هفت جلد).
-حافظ ابونعيم اصفهاني،«ذکراخبار اصفهان»،تحقيق سيد کسروي حسن، بيروت،دارالکتب العلميه،طبع الاولي، 1410ق.
-اقبال آشتياني،عباس «تاريخ مفصل ايران ازصدراسلام تا انقراض قاجاريه»تهران، انتشارات خيام،بي تا.
-امام خميني،«صحيفه ي نور(مجموعه ي رهنمودها)»جلد هفتم،وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي،1361 ش.
-«جلوه هاي هنراصفهان» به کوشش جمعي ازنويسندگان(مقاله ي محمد محيط طباطبايي)تهران،جان زاده،چاپ اول، 1366 ش.
-حموي،ياقوت،«معجم البلدان»،بيروت،دار الاحيا التراث العربي،1399ق/1979 م
-خوانساري،محمد باقر،«روضات الجنات»ترجمه ي محمد باقر ساعدي خراساني، تهران، اسلاميه، 1365 ش.
- «دايره المعارف بزرگ اسلامي»جلد چهارم، مرکز دايره المعارف بزرگ اسلامي، تهران، چاپ اول، 1370 ش.
-رياحي، محمد حسين« مجموعه ي ارباب معرفت» انجمن آثار و مفاخر فرهنگي اصفهان، چاپ دوم، 1375 ش.
-رياحي، محمد حسين، « تاريخ فرهنگ وآموزش اصفهان عهد صفوي ( تاريخ فرهنگ اصفهان عصر صفوي، دست نوشته هاي مربوط به سال هاي 1371 تا 1373 شمسي).
-راغب اصفهاني، ابوالقاسم حسين بن محمد،«مفردات» ترجمه ي غلامرضا حسيني خسروي، جلد اول، تهران، مرتضوي، 1362 ش.
-ر.ن فراي (گردآورنده)، «تاريخ ايران»، جلد چهارم (ازتاريخ اسلام تا سلاجقه) ترجمه ي حسن انوشه،اميرکبير، چاپ اول، 1363ش.
-زرکلي،خيرالدين،الاعلام، بيروت ، دارالعلم للملائين،الطبعه التاسعه ، 1990 م
-سمرقندي،اميردولتشاه،«تذکره الشعرا» به همت محمد رمضاني، تهران، چاپ دوم، 1366 ش.
-شهابي،محمود،ادوارفقه،جلد سوم، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، چاپ دوم، 1368 ش.
- شهرستاني، «ابوالفتح محمد بن عبدالکريم،الملل و النحل (توضيح الملل)» ترجمه ي فارسي با مقدمه و تصحيح محمد رضا جلالي ناييني،اقبال،1361 ش.
-صفا،ذبيح الله،«تاريخ ادبيات درايران»جلد چهارم،انتشارات فردوس،چاپ هفتم، 1371 ش.
-قاسمي پويا، اقبال، «مدارس جديد در دوره ي قاجاريه»، مرکز نشر دانشگاهي، چاپ اول، 1377 ش.
- قرباني، ابوالقاسم«زندگينامه ي رياضيدانان دوره ي اسلامي» مرکز نشر دانشگاهي، چاپ اول 1365 ش.
- کسايي، نورالله، «مدارس نظاميه و تأثيرات علمي و اجتماعي آن» اميرکبير، چاپ دوم 1363 ش.
- مافروخي، مفضل بن سعد، «محاسن اصفهان»ترجمه ي حسين بن محمد ابي الرضا آوي،به اهتمام عباس اقبال، ضميمه ي مجله ي يادگار، 1328 ش.
- مجله مهر، سال سوم، شماره ي هفتم، آذرماه 1314.
- «مجمع التواريخ و القصص»، تصحيح ملک الشعرا بهار،به همت محمد رمضاني، کلاله خاور، بي همتا.
-«محيط ادب»، (مجموعه ي مقالاتي در بزرگداشت استاد محمد محيط طباطبايي) دبيرخانه ي هيات امناي کتابخانه هاي کشور، 1358 ش.
- مشايخ فريدني، محمد حسين، «گزيده ي الاغاني»ابوالفرج اصفهاني،جلد اول، علمي و فرهنگي، چاپ اول ، 1368 ش.
-مهدوي،مصلح الدين،«بزرگان و دانشمندان اصفهان»، اصفهان،ثقفي، چاپ دوم،1348 ش.
-نامه ي دانشوران،به قلم جمعي از نويسندگان،قم،دارالفکر، چاپ دوم، 1338 ش.
-نديم،محمد بن اسحاق، «الفهرست» ترجمه و تحقيق محمد رضا تجدد،تهران، اميرکبير، چاپ سوم، 1366.
-همايي،جلال الدين،«غزالي نامه» تهران، نشرهما و فروغ،چاپ سوم،1368 ش.
-همايي،جلال الدين، « مقالات ادبي»جلد اول، نشرهما،چاپ اول، 1369 ش.
-هنرفر،لطف الله «آشنايي با شهر تاريخي اصفهان»، اصفهان،انتشارات گل ها، چاپ اول، 1372 ش.
-هنرفر،لطف الله،«اصفهان، (کتاب جوان)»،شرکت سهامي کتاب هاي جيبي، چاپ دوم،1356 ش.
-هنرفر،لطف الله،«گنجينه ي آثارتاريخي اصفهان»،ثقفي،چاپ دوم، 1350ش.
جرايد و نشريات:
1-مجله ي مهر ،سال سوم، شماره ي هفتم، آذرماه 1314.
2-نشريه ي دانشکده ي ادبيات و علوم انساني دانشگاه اصفهان،سال پنجم، شماره ي ششم،قسمت اول،1350 ش.
نشريه دانش نما،شماره 169-167