پيامبرِ مدارا و قاطعيت(1)
پيامبرِ مدارا و قاطعيت(1)
پيامبرِ مدارا و قاطعيت(1)
نويسنده : سيدغلامحسين حسيني
اشاره:
« مدارا » و « صلابت » ، هر دو از سيرة پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و تعاليم قرآن كريم به شمار آمده و در حيات سياسي و اجتماعي پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) چه در فقدان قدرت و حكومت، و چه پس از تشكيل حكومت و كسب اقتدار، در گفتار و رفتار ايشان استمرار داشتهاند.1 «مُدارا» در لغت، به معني نرمش و ملاطفت و رفق با مردم و چشم پوشي از خطاي آنان است و در روايات اسلامي نيز به همين معنا بكار رفته است.
در بررسي قرآن كريم و روايات و سيره پيشوايان دين به دست ميآيد كه « مدارا و نرمش» و « رأفت و رحمت»، اصل جاري اسلامي و ارزش مسلم قرآني و از عوامل گسترش اسلام در شبه جزيره عربستان و جهان بوده است. ابتدا بايد بررسي كرد كه ظرف جريان مُدارا و نرمش بعنوان اصل ارزشي اسلام كجاست؟ آيا يك اصل مطلق است؟ و آيا همه جا حتي در اصول و قوانين ديني جاري است؟ اين اصل، بيشك نميتواند مطلق باشد و حتماً حدودي دارد كه اجراي آن فراتر از اين حدود، آن را تبديل به يك پديدة ضدارزشي يعني مداهنه و مصانعه و سازشكاري در حق ميگرداند. همانگونه كه ترك اين اصل در مرز خويش نيز به ناهنجاري «خشونت» ميانجامد. از آيات و روايات به دست ميآيد كه مُدارا در مسائل شخصي و نيز مسائل اجتماعي كه در تقابل با حقوق ديگران نيست و در كيفيت ترويج اسلام و ارزشهاي ديني، توصيه شده اما در مسائل اصولي دين و اجراي حدود و احكام ديني، نرمش كاملاً مذموم و ناروا است و سهلانگاري در اينگونه مسائل، به پديدهاي مذموم بنام «ادهان و مُداهنه» منجر ميشود كه مورد نهي شديد اسلام است و اگر به تضييع حقوق ديگران [حقالناس] بيانجامد نيز «معاونت در ظلم» بشمار ميرود.
اينك به نمونهاي مختصر از آيات و روايات و سيرة اوليأ ديني در خصوص مدارا و نيز قاطعيت و صلابت، اشاره ميكنيم:
قرآن و مُدارا :
1) فبما رحمةٍ من الله لِنتَ لهم و لو كنتَ فظاً غليظ القلبِ لانفضوا من حولك فاعف عنهم و استغفرلهم و شاورهم فيالامر فاذا عزمت فتوكل علي الله ان الله يحب المتوكلين.2
(به رحمت الهي، با آنان نرمخو و پرمهر شدي. اگر تندخو و سختدل بودي بيشك از پيرامون تو پراكنده ميشدند، از آنان درگذر و برايشان آمرزش بخواه و در كارها با آنان مشورت كن و چون تصميم نهائي را گرفتي بر خدا توكل كن كه خداوند، توكلكنندگان را دوست ميدارد.)
در اين آيه به يك صفت لازم در رهبري اسلامي يعني گذشت و نرمش و انعطاف در برابر كساني كه تخلفي از آنها سر زده و بعد پشيمان شدهاند اشاره شده است.3
2) لقدجأكم رسولٌ من أنفسكم عزيزُ عليه ما عنتم حريصٌ عليكم بالمؤمنين رؤفٌ رحيمٌ.4
(بيشك براي شما پيامبري از خودتان آمد كه بر او دشوار است اگر شما در رنج بيفتيد، به سعادت شما حريص و نسبت به مؤمنان ، دلسوز و مهربان است.)
3) فلعلك باخعٌ نفسك علي آثار هم اًن لم تُؤمنوا بهذا الحديث أسَفاً.5
(بسا اگر ايمان نياورند ، تو جان خود را از اندوه در پيگيري مصالح مردم، تباه كني.)
4)... فلا تذهب نفسك عليهم حسراتٍ انالله عليمٌ بما يصنعون.6
(مبادبا حسرتيكه براي مردم ميخوري جانت را بدهي و خداوند به آنچه ميكنند دانا است.)6
اين قبيل آيات بيانگر يكي ديگر از شرايط رهبري و حاكمان اسلامي يعني « دلسوزي و رأفت نسبت به امت» است. پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) براي هدايت بشريت عشق ميورزيد و براي اجراي اين هدف ، شب و روز مجاهدت ميكرد و در نهان و آشكار ، در اجتماع و انفراد ، تبليغ دين ميكرد و از هدايت نشدن گروههائي از مردم، رنج ميبرد و اين عاليترين درجه رأفت و مهرباني نسبت به امت است.
5) و ما ارسلناك الارحمةً للعالمين.7
(و تو را جز رحمتي براي جهانيان نفرستاديم).
6) محمدٌ رسولالله والذين امنوآ معه اشدآء عليالكفار رحمآء بينهم...8
(محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) پيامبر خداست و كساني كه با اويند، با كافران، سختگير و با يكديگر مهربانند).
7) و ان احدٌ من المشركين استجارك فأجره حتي يسمع كلام الله ثم ابلغه مأمنه ذلك بانهم قومٌ لايعلمون9
(اگر يكي از مشركان از تو پناه خواست پناهش ده تا كلام خدا را بشنود، سپس او را به مكان امنش برسان، چرا كه آنان نادانند).
8) وانذر عشرتك الاقربين و اخفض جناحك لمن اتبعك منالمؤمنين.10
(خويشان نزديك را هشدار ده و براي آن مؤمناني كه تو را پيروي كردهاند، بال خود را فرو گستر).
9) واخفض جناحك للمؤمنين11 (و بال خويش براي مؤمنان فرو گستر).
10) خذالعفو و أمُربالعرف واَعرض عن المشركين12 (گذشت پيشه كن و به كار پسنديده، فرمان ده و از نادانان رخ برتاب).
از آيات قرآن به خوبي روشن ميشود كه پيامبر گرامي اسلام مأمور به نرمش و مُدارا با مردم بودهاند.
حديث و «مُدارا»
در اينجا تنها به چند روايت از پيامبراكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) بسنده مينماييم:
1) قال رسولالله(صلی الله علیه و آله و سلم) : أمرني ربي بمداراة الناس كما أمرني بأدأ الفرائض.13
(پروردگارم مرا به مدارا و نرمي با مردم دستور فرمود، همچنانكه به انجام واجبات امر فرمود.)
2) قال رسولالله(صلی الله علیه و آله و سلم) : مُداراة الناس نصف الايمان والرفق لهم نصف العيش.14
(مهرباني و سازگاري با مردم، نيمي از ايمان است، و نرمي با آنان، نيمي از بركت زندگي.)
3) جاء جبرئيل(علیه السلام) الي النبي (صلی الله علیه و آله و سلم) فقال: يا محمد، ربك يقرئك السلام و يقول لك دارخَلقي.15
(جبرئيل نزد پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و عرض كرد: پروردگارت به تو سلام ميرساند كه با بندگانم مُدارا كن.)
و از امام صادق(علیه السلام) :
(سزاوار است براي مسلمانان كه در پيوند با يكديگر و كمك بر مهرورزي و در محبت و رسيدگي به نيازمندان و عطوفت نسبت به هم، كوشا باشند. چنان باشيد كه خداي فرمود «رحمأ بينهم» و در غياب مسلمانان، دلسوزشان باشيد آنگونه كه انصار در عصر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) بودهاند).
سيرة پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و مدارا
پيامبر اسلام به عنوان پيامآور وحي الهي و رهبر و مقتداي خلق عالم، افزون بر بيان، در عمل نيز مظهر رحمانيت و رحيميت و اهل مدارا بودهاند. البته اين سياست تسامح و مُدارا مربوط به همان موارد مجاز در امور شخصي و برخي مسائل اجتماعي است. وقتي پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در مكه براي دعوت مردم به خداپرستي ظهور كرد، با عكسالعمل شديد مواجه گشت؛ و قريش از هيچگونه آزار و شكنجه و افترائات و اهانت دريغ نورزيدند و او را فردي كذاب، ساحر، مجنون و... معرفي ميكردند و وقتي اين اعمال سخيف را به اوج ميرساندند، عكسالعمل پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) اين بودكه:
« اللهم اغفرلقومي بانهم لايعلمون».17
« بار الها قوم مرا مورد رحمت و مغفرت خويش قرار ده، زيرا اينان حقيقت را نميدانند.»
از اين مهمتر رفتار مهربانانه و انعطاف پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) با مردم در هنگام اقتدار سياسي است كه نمونهاي از آن در روز فتح مكه متجلي گشت. در آن روز سرنوشت كه پس از سالياني جهاد و مشقت، مكه را فتح كرد و آنان را به زانو درآورد، ميتوانست انتقام آزارها و اهانتها و قتل و غارتها بگيرد اما پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمان عفو عمومي صادر نمود و از تقصير همگان، جز چند نفر كه بيش از حد، معاند و پليد بوده و از ائمة كفر به حساب ميآمدند، نگذشت. در روز فتح مكه، هنگام ورود سپاه اسلام با تجهيزات كامل و آرايش خاص به شهر مكه، سعدبن معاذ از بزرگان صحابه و افسران سپاه پيامبر رجزهائي با اين مضمون خواندكه: امروز روز نبرد است ، امروز جان و مال شما حلال شمرده ميشود
قلب عطوف و مهربان پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) از شنيدن اين اشعار، سخت غمگين گشت و جهت تنبيه آن افسر، او را از مقام فرماندهي عزل نمود و پرجم را به پسر وي، قليلبن سعد سپرد.18 اين مهرباني براي مردم مكه، كه سالها با آن حضرت خصومت ورزيده و با او جنگها نموده بودند، عجيب مينمود و نسيم ملايم عطوفت، آنان را به عفو رهبر بزرگ، اميدوار ساخت و دلها را به پذيرش اسلام، متمايل ساخت.
از ديگر نمونهها ميتوان به عفو «صفوان بناميه» اشاره نمود. صفوان از جمله سران مشركان مكه و آتشافروزان جنگهاي متعدد عليه پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بوده است. او مسلماني را در مكه در برابر ديدگان مردم به دار آويخته بود و از اين روي پيامر(صلی الله علیه و آله و سلم) ، خون او را حلال شمرده بود اما از ترس مجازات به جده گريخت زيرا اطلاع يافته بود كه نامش در ليست ده نفري كه پيامبر، آنان را از عفو عمومي استثنأ نموده و حكم اعدامشان را صادر كرده، وجود دارد.
عموبنوهب، پسرعمويصفواناز پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) درخواست عفو و گذشت از او را كرد و پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) ، صفوان را عفو نمود. صفوان باور نميكرد كه عفو شده است مگر اينكه از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) نشانهاي دال بر عفوش بياورند، و پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) عمامه، يا پيراهن خويش را به عنوان نشانه دادند و او برگشت. وقتي صفوان، چشمش به پيامبر«ص» افتاد، عرض كرد: به من دو ماه مهلت دهيد تا درباره اسلام تحقيق كنم.
پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود به تو چهار ماه مهلت ميدهم كه درباره اسلام تحقيق كني و مسلمان شوي.
صفوان بعدها ميگفت: هيچكس به اين نيك نفسي نميتواند باشد مگر اينكه پيامبر باشد و گواهي ميدهم كه خدايي جز خداي يكتا نيست و او رسول خدا است؛ و مسلمان شد.19
2- صلابت، قاطعيت و نفي سازشكاري
گفتيم كه اصل در اسلام و سيره معصوم(علیه السلام) ، رأفت و نرمش است. اما گاه نيز صلابت و قاطعيت بدون هيچ تسامح و گذشت، ضروري است. اگر قاطعيت و سختگيري و به اصطلاح خشونت نسبت به دشمنان و منافقان و متخلفان نباشد، طمع دشمنان نسبت به چنين ملتي تحريك ميگردد و بزهكاري در جامعه زياد ميشود، زيرا بزهكاران، احساس امنيت كامل نموده و در خلأ خشونت قانوني، امنيت ملي جامعه را بر هم زده و باعث سلب آسايش مردم ميشوند، عدالت تأمين نشده و فساد و بيعدالتي فراگير ميشود. پس از باب رحمت به مردم، سختگيري و خشونت لازم ميشود. از اين رهگذر است كه شريعت اسلامي، دعوت به صلابت و قاطعيت و عدم مداهنه فرمودند و برخي احكام شاق و قاطع، وضع كردند پس اين قوانين نيز از باب رحمت به كل امت تشريع گشته همانند جراحي عضوي فاسد كه براي صحت بدن، ضروري است.
بايد دقت كرد كه اين قاطعيت و سختگيري و خشونت در قانون اسلام كه در سيرة پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و اولياي بزرگ و معصومين عليهمالسلام متجلي گرديده، نسبت به چه گروههاو افرادي است؟ بنظر ميرسد كه بتوان چنين دستهبندي را جهت تعيين موارد اعمال خشونت مشروع ، ارائه كرد:
1- مشركين؛ 2- منافقين؛ 3- متخلف و بزهكاران
اينك نمونهاي از آيات و روايات و سيره عملي پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را در اين مبحث مرور كنيم:
قرآن، صلابت و قاطعيت
1) فاذا انسلخ الاشهر الحرُم فاقتلوا المشركين حيث وجد تموهم و خذوهم و احصروهم و اقعدوالهم كل مرصد... .20 اين آيه (آيه سيف و شمشير)، سختترين دستورها را در مقابله با مشركان صادر نموده و مشتمل بر چهار حكم شديد و خشن است: بستن راهها، محاصره كردن، اسير ساختن و در نهايت، كشتن مشركان.
اين چهار حكم به صورت تخييري نيست بلكه با درنظر گرفتن شرايط محيط و زمان و مكان و اشخاص موردنظر، بايد عملي گردد. اگر تنها با بستن راه و محاصره نمودن و يا اسير گرفتن، آنان در فشار قرار گيرند از اين راه بايد وارد شد. و اگر چارهاي جز قتل و كشتن آنها نبود، آنگاه قتل هم جايز و مجاز ميگردد.21
2) فلاتطع الكافرين و جاهِدهُم جهاداً كبيراً.22
(پس از كافران فرمان مَبر و بدين قرآن با آنان جهاد كن، جهادي بزرگ).
3) يا ايهاالنبي اتقالله ولاتطع الكافرين والمنافقين.23
(اي پيامبر، از خدا پروا بدار و كافران و منافقان را فرمان مبر).
فلاتُطع المكذبين. (از دروغزنان، فرمان مبر)
وَ دو لوتدهن فيدهنون. دشمنان دوست دارند كه نرمي (روغنمالي = ماستمالي) كني تا نرمي كنند.
ولا تطع كل حلافٍ مهين.24 (و از هر قَسَم خورندة فرومايهاي فرمان مبر).
يعني آنان دوست دارند كمي تو از دين خود مايه بگذاري، و اندكي هم آنان از دين خويش مايه بگذارند و هر يك دربارة دين خويش مسامحه روا داريد تا سازش كنيد.25
خداي حكيم، هم در اين آيات و همچنين در آيات 73/75 سورة اسرأ و آيات ديگري به شدت تمام، پيامبر گرامي را از سازش و مُداهنه با كفار و مشركان نهي نموده است.
و ان كادوا ليفتنونك عنالذي اوحينا اليك لتفتري علينا غيره و اذاً لاتخذوك خليلاً ولولا أن ثبتناك لقد كدت تركن اليهم شيئاً قليلاً. اذاً لاذقناك ضعف الحيوة و ضعف الممات ثم لاتجدولك علينا نصيراً.
(و همانا نزديك بود كه تو را از آنچه به تو وحي كرديم بلغزانند و بگردانند تا بر ماجز آن را كه وحي كرديم، ببندي و آنگاه تو را به دوستي خود گيرند. و اگر نه آن بود كه تو را استوار داشتيم، نزديك بود كه اندكي به آنان گرايش كني. آنگاه، در صورت گرايش - تعداد دو چندان عذاب در اين زندگي، و دو چندان پس از مرگ ميچشانديم و آنگاه براي خويش در برابر ما ياوري نمييافتي).
اين آيات با تأكيد فراوان هشدار ميدهد كه مبادا وسوسههاي گروههاي مشركان و آنان كه به دين، معتقد نيستند، در مسلمانان و مؤمنان، ضعف و سستي به مسائل ديني ايجاد كند و روحيه آنان را در مسائل و مباني ديني تضعيف نمايد و هشدار ميدهد كه بايد با قاطعيت تمام با آنان مبارزه كرد و مجازات كمترين انعطاف در مقابل مشركان و بيدينان، عذاب مضاعف در دنيا و سراي ديگر است.
امروزه نيز مسلمانان نبايد مفتون تبليغات ضدديني دشمنان و دوستانِ به ظاهر مسلمان گردند و نسبت به دين و مباني ديني، سُست و منفعل سياست آنان گردند و تسامح و تساهل نشان دهند.
فاصبر لحكم ربك و لا تطع منهم آثماً اوكفوراً.26
(در برابر فرمان پروردگارت شكيبايي كن و از آنان هيچ گنه پيشه يا ناسپاسي را فرمان مبر.)
فأعرض عن من تولي عَن ذكرنا ولم يُرد الا الحيوة الدنيا.27
(از هر كس كه از ياد ما روي برتافته و جز زندگي دنيا را خواستار نبوده است، روي برتاب).
اتبع ماأوحي اليك من ربك لاالهالاهو وأعرض عنالمشركين.28
(از آنچه از پروردگارت به تو وحي شد پيروي كن. هيچ معبودي جز او نيست. و از مشركان روي برگردان)
4) ولاتركنوا اليالذين ظلموا فمستكم النار و مالكم من دون الله من اوليأ ثم لاتنصرون.29
(به كساني كه ستم كردند مگراييد و بر ظالمان تكيه ننماييد كه موجب شود آتشي شما را فراگيرد و در برابر خدا براي شما دوستاني نخواهد بود و سرانجام ياري نخواهيد شد.)
اين آيه به عنوان يك وظيفه قطعي فرموده است كه در امور عقيدتي، سياسي، نظامي و اقتصادي و فرهنگي، به ظالمان و ستمپيشگان، تكيه و اعتماد و همكاري و دوستي نكنيد.
بنابراين مُداهنه و ركون به ستمگران ، باعث سقوط به آتش عذاب است. افزون بر اين آيات فراوان ديگري نيز وجود دارد كه دستور به جهاد و مجاهده در راه خدا با مشركان و اهل كتاب و منافقان را صادر نموده است و نيز آيات و رواياتي كه توبيخ و سرزنش از افرادي ميكند كه از شركت در جهاد با دشمنان دين ، براي احيأ دين خدا سرباز ميزنند وجود دارد. از مجموع اين آيات بدست ميآيد كه مُداهنه در دين و احكام ديني ، صحيح نيست و از اهل معصيت و گناهكاران و مشركان و ...، بايد اعراض و تبري جُست و نسبت به آنان بايد قاطعيت به خرج دادند نه تساهل و تسامح.
منبع:پایگاه پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم
/م
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}