آيا همه چيز از ژنتيک ريشه مي‌گيرد؟


 





 
اين روزها اگر با دقت به اخبار پزشکي توجه کنيد درمي‌يابيد که ژن‌هاي بيماري‌هاي خاصي کشف و معرفي مي‌شوند. کار به جايي رسيده است که حتي مي‌گويند معتاد شدن و مصرف سيگار هم ژنتيکي است. براي رمزگشايي از اين صفات ژنتيکي به سراغ دکتر آذرخش مکري رفتيم تا ارتباط بين ژنتيک و بيماري‌هاي روان‌پزشکي را بهتر درک کنيم.

اين روزها همه چيز را به ژنتيک ربط مي‌دهند. حتي مي‌گويند سيگاري شدن هم ژنتيکي است. واقعا اين‌طور است؟
 

ببينيد، در علم جديد، شاخه‌اي از روان‌پزشکي و ژنتيک به‌صورت مشترک شکل گرفته است که تحت عنوان ژنتيک رفتاري نام‌گذاري شده است. يعني اينکه چه قسمتي از رفتار ما جنبه ژنتيکي دارد و براساس آن ژن‌ها در ساختارهاي مولکولي بدن و مغزها تعيين مي‌شود اما فراموش نکنيد که اگر ژني را به يک بيماري خاص مبتلا کنيم يا برعکس اگر فردي به بيماري خاصي مبتلا بود نبايد به سادگي فرض کنيم که بيماري به‌واسطه آن ژن ايجاد شده است بلکه به نظر مي‌رسد ما ژن‌هاي سازنده‌اي داريم که صفت‌هاي خاصي از رفتار ما را تشديد يا تضعيف مي‌کنند و آن صفت‌ها در محيط خاصي به رفتارهاي بزهکارانه يا مشکل‌ساز منجر مي‌شوند.

ممکن است مثال بزنيد؟
 

حتما با افرادي سر و کار داشته‌ايد که دچار استرس شديدي مي‌شوند اما به راحتي پس از چند روز از آن عبور مي‌کنند و اما برعکس ممکن است فردي را در نظر بگيريد که دچار استرس شده است اما پس از گذشت پنج ماه هنوز نتوانسته است به حال اول خود بازگردد بنابراين استعداد به استرس و واکنش انسان به استرس جنبه‌هايي از ژنتيک دارد. مثال ديگري مي‌زنيم. اينکه ما چه‌قدر اجتماعي هستيم يا نيستيم نيز مي‌تواند ژنتيکي باشد. برخي افراد هنگام حضور در جمع بسيار راحت‌اند اما افراد ديگري نيز هستند که با ديدن چهره‌هاي غريبه در يک مهماني چندان احساس آرامش نمي‌کنند بنابراين اجتماعي بودن يا نبودن افراد نيز جنبه‌هايي از ژنتيک دارد. سومين مورد نيز ميزان تمرکزپذيري انسان‌ها و استعداد آنهاست. برخي افراد زود حوصله‌شان سر مي‌رود اما برعکس برخي از افراد ممکن است هفته‌ها در خانه بمانند اما حوصله‌شان سر نرود. درواقع اينها آجرهاي سازنده رفتارهاي ما هستند. آنچه که به نظر مي‌رسد به بيماري رواني و اختلالات رفتاري منجر مي‌شود وجود خود به خودي اين صفت‌ها نيست بلکه حاصل جمع و حاصل ضرب اينها با حالت‌هاي محيطي است.

صفت‌هاي ژنتيکي که اشاره کرديد لزوما به ضررمان تمام مي‌شود؟
 

نه، در برخي موارد مي‌تواند به نفع افراد تمام شود. به طور مثال اگر شما نيازمند رفتار خلاقانه‌اي هستيد و يا در محيط کاري خود بايد مرتب نوآوري کنيد ژني که سريع حوصله‌اش سر مي‌رود به درد شما مي‌خورد يا اينکه اگر شما فردي هستيد که نياز به مطالعات عميق رياضي داريد ممکن است ژن اجتماعي بودن به ضرر شما تمام شود يعني شايد اگر شما کمتر ارتباط و تعامل با ديگران داشته باشيد بتوانيد راحت‌تر پروژه خود را تکميل کنيد.

با اين وجود تمام تصورات‌ ما از ژنتيکي بودن اختلالات درهم مي‌شکند.
بله، ژن‌هاي معيوب و مشکل‌ساز به آن صورتي که در پزشکي هست در روان‌پزشکي برجسته و پررنگ نيست. ژن‌هايي هستند که رفتارهاي خاصي را در انسان‌ها ايجاد مي‌کنند اما توجه داشته باشيد که آن رفتارها اگر در محيط نامناسب باشد به بيماري منجر مي‌شود برعکس در برخي افراد محيط‌ها به کمک‌شان مي‌آيند به‌طور مثال اگر شما در بازار بورس سرمايه‌گذاري مي‌کنيد احتمالا ژن تکانه‌اي بودن به نفع‌تان تمام مي‌شود. يعني شما حواس‌تان را جمع مي‌کنيد ببينيد کجا نوسان بازار وجود دارد و آنجا سرمايه‌گذاري مي‌کنيد. برعکس اگر مي‌خواهيد پروژه‌اي طولاني مدت و کند را طي کنيد ژن تکانه‌‌اي شما را به ورشکستگي مي‌کشاند. ورشکستگي شما استرس‌تان را افزايش مي‌دهد و شما به طرف مصرف سيگار يا مواد مخدر مي‌رويد.

بنابراين خيلي از ژن‌هاي بيماريزا ممکن است سودمند باشند؟
 

بله، بسياري از نويسندگان مشهور و آهنگ‌سازان مشهور دوره‌هايي از افسردگي شديد را داشته‌اند. اين نشان مي‌دهد که همان ژني که حالت منفي ايجاد کرده افراد را به طرف کارهاي خلاقانه کشانده است.

اگر مجرم بودن هم ژنتيکي باشد چرا براي مثال يک دزد را مجازات مي‌کنند؟
 

ببينيد ما ژن سرقت نداريم. آن چيزي که هست ژن کنترل تکانه است. ژن استعداد به حوصله سررفتن ژن‌ هيجاني طلبي است. اين سه تا ژن ممکن است در محيطي از شما يک کارگزار بازار بورس قوي بسازد اما در يک محيط نامناسب از شما يک فرد ضداجتماعي بسازد که مي‌توانيد دست به سرقت بزنيد. برعکس آنهايي که اين حالت را ندارند ممکن است کاملا زندگي يکنواختي داشته باشند و همين فرد در جايي که نياز به هيجان بالا وجود دارد به سرعت دچار اختلالات اضطرابي مي‌شود.

بنابراين احساس رضايت از زندگي و احساس خوشبختي به تنهايي مفهوم ندارند؟
 

بله، به حاصل‌ضرب دو عامل وابسته‌اند. اينکه چه‌قدر در محيط استعداد ايجاد تغيير داريد و آن محيط چه‌قدر تغيير مي‌کند. اگر به طور مثال شما توان تغييرات کمي داريد اما محيط نياز به تغييرات زياد دارد شما دچار اضطراب و دلشوره مي‌شويد و هر روز برايتان يک امتحان بزرگ است. برعکس اگر نهاد شما به گونه‌اي است که نيازمند تغييرات زياد است و محيط‌تان کاملا يکنواخت است، شما دچار افسردگي و يکنواختي مي‌شويد و براي خودتان هيجانات کاذب خلق مي‌کنيد و سراغ سيگار و مواد مخدر مي‌رويد. مشاوره به شما زيرساخت‌هاي ژنتيکي‌تان را نشان مي‌دهد و مشخص مي‌شود چه محيط‌هايي براي شما مناسب است. به‌طور مثال بايد ببينيم چه افرادي براي کارهاي آموزشي، اقتصادي، اداري، ارتش يا هنري صلاحيت دارند و آنها را به اين رشته‌ها سوق دهيم. باز هم تاکيد مي‌کنم که اين يک ژن نمي‌تواند سرنوشت ما را تعيين کند.

پي نوشت ها :
 

*روانپزشک

منبع:www.salamat.com