مرد حرب و محراب(1)


 





 

*درآمد
 

نگاه استاد سيدهادي خسروشاهي به مقوله هاي تاريخي، همواره با مستنداتي محكم همراه است، همچنين آشنائي ديرينه و گسترده ايشان با طيف روحانيت مبارز، سخنانش را از اتقان و استحكام قابل استنادي بهره مند مي‌سازد كه معمولاً در گفته هاي ديگران، كمتر مي‌توان نظير شان را يافت، لذا با سپاس از ايشان كه چون هميشه شاهد ياران را قرين محبت خويش ساختند و با حوصله، به گفتگو درباره شهيد مدني پرداختند، با سپاس از ايشان، اين گفتگوي نسبتاً مفصل را در معرض قضاوت تاريخ پژوهان قرار مي‌دهيم.

از چه زماني با مرحوم آيت الله شهيد سيد اسدالله مدني آشنائي داشتيد؟
 

من البته سال ها با نام و كار ايشان غياباً آشنائي داشتم، ولي آشنائي حضوري با شهيد آيت الله مدني به تابستان 1343 برمي گردد كه براي ديدار بعضي از دوستان به همدان رفته بودم. در آنجا با برادر عزيز و ارجمند، آيت الله شيخ محمد مهدي آصفي كه از نجف اشرف براي ييلاق و ديدار اقوام آمده بودند، ديداري داشتم و ايشان به من گفتند كه آيت الله مدني هم به همدان آمده اند و در روستاي «دره مرادبيگ» هستند و اگر مايليد به ديدار ايشان برويم. بي ترديد پاسخ من مثبت و مشتاقانه بود و همراه ايشان به «دره مرادبيگ» كه آب و هواي لطيفي داشت، رفتيم و در يك خانه روستائي كه ايشان در آن سكونت اختيار كرده بودند، خدمت ايشان رسيديم و البته طبق روش حسنه ميهمان نوازي«نجفي ها» كه حتماً از «هر واردي» با صبحانه، ناهار و شام پذيرائي مي‌كنند، از ما دعوت كردند كه ناهار را همان جا صرف كنيم. من در آن چند ساعتي كه در آنجا بودم، ايشان را مردي خليق، با معنويت، متواضع وداراي تمام «اخلاق حسنه نبوي» يافتم و همين سرآغاز آشنائي حضوري بود.
وقتي آيت الله آصفي مرا معرفي كرد، آيت الله مدني خيلي خوشحال شد و با شعف خاصي گفت كه من به اين خاندان ارادت دارم پدرشان آيت الله سيد مرتضي خسروشاهي مردي مبارز بر ضد رضاخان، شخصيتي وارسته و فقيه وملا و باتقوا و در كل منطقه آذربايجان مورد احترام همگان بود و اخوي ايشان آيت الله سيد احمد خسروشاهي هم وقتي من درقم تحصيل مي‌كردم، از فضلا و علما معروف بودند و سمت استادي مرا داشتند و من معالم الاصول و اللمعه الدمشقيه (درفقه) را در خدمت ايشان تلمذ كردم. ايشان از لحاظ اخلاقي و سير و سلوك معنوي هم صاحب مقاماتي بودند و در پرورش و ساختار فكري و روحي من تأثير خاصي به يادگار گذاشتند.

در آن جلسه صحبت ديگري نشد؟
 

چرا، من سئوالاتي را مطرح كردم و ايشان پاسخ هاي مفصلي را بيان كردند. مثلاً من شنيده بودم كه شهيد نواب صفوي براي سفر به ايران و مباحثه با احمد كسروي هزينه سفر نداشته و آيت الله مدني با فروش بعضي از كتاب هاي خود «خرجي راه» ايشان را تأمين كرده و مبلغي هم براي تهيه «سلاح» براي استفاده در صورت لزوم به ايشان پرداخت نموده كه البته كل آن مبلغ چيزي بالغ برچند ده دينار هم نمي‌شده است. به گفته آيت الله شهيد مدني، شهيد نواب صفوي پس از مطالعه كتاب هاي كسروي در رد تشيع و پايه گذاري آئين جديدي مانند بهائيگري به نام «آئين پاك ديني»! تصميم مي‌گيرد كه به ايران سفر كند و براي ارشاد كسروي رودر رو با او به مباحثه بپردازد و همين هدف را با آيت الله مدني كه از معاريف حوزه علميه نجف بود و در شدت غيرت و حميت اسلامي از دفاع از حريم دين مشهور عام و خاص به شمار مي‌رفت، در ميان مي‌گذارد. آيت الله مدني ضمن تشويق و ترغيب شهيد نواب صفوي، هزينه سفر او را هم تأمين مي‌كند و ايشان عازم ايران مي‌شود كه بقيه داستان را در اين زمينه هم نوشته اند و البته بعضي ها اضافه كرده اند كه مرحوم آيت الله سيدابوالقاسم خوئي و مرحوم آيت الله سيد محمود شاهرودي- از مراجع عظام- هم در اين امر نقش و سهمي داشته اند.

مدرك يا سندي دربين گزارش ها و اسناد ساواك در اين زمينه وجود دارد؟
 

شهرباني عهده دار پيگيري
اين قبيل امور و مأمور «پرونده سازي» بود! در يكي از اين گزارش هاي محرمانه شهرباني كل كشور كه بعدها در پرونده تنظيمي براي آيت الله شهيد مدني در اداره كل ساواك، مورد استفاده قرار گرفته، چنين آمده است:
«محترماً با توجه به او امر صادره در مورد دستگيري اعضاء جمعيت فدائيان اسلام و اعوان و انصار آنها، نظر به اينكه در جرايد، منجمله تهران مصور دو هفته قبل مشاهده شد كه آقاي حاج مير اسدالله مدني و يكي از روحانيون ساكن نجف با اعطاء مبلغي پول به نواب صفوي، مؤسس جمعيت فدائيان اسلام او را تشويق و ترغيب به آمدن به ايران و ترور بعضي مقامات دولتي نموده بودند، به ضميمه گزارش جامعي از عمليات آقاي حاج مير اسدالله مدني كه اصلاً اهل آذرشهر بوده و ساكن نجف مي‌باشد و در سال 1331 در آذرشهر فعاليت ها و سخنراني هاي تحريك آميزي نموده كه منجر به اغتشاش و قصدتخريب كارخانه مشروب سازي و... گرديده و بالاخره نامبرده را از ايران تبعيد نموده اند، تقديم، چنانچه صلاح بدانند در اختيار مراجع مربوطه گذارده شود.»
طبق روش معمول در آن دوران، گزارش ها نخست به وزارت كشور و شهرباني كل ارسال و سپس در پرونده منعكس مي‌شد. اين گزارش در تاريخ 29 /9 /34 تنظيم و طي نامه شماره 17237 /5 به ساواك ارسال شده و در كلاسه اول پرونده مربوط به آيت الله مدني ثبت گشته است.

قبل از اين حادثه، ايشان در مسقط الرأس خود، دهخوارقان و يا جاهاي ديگر ايران، چه نوع فعاليت و نقشي را به عهده داشتند؟
 

آيت الله شهيد مدني از آغاز زندگي اجتماعي خود، هميشه در راه ارشاد مردم امربه معروف و نهي ارمنكر پيشگام بود و به هر منطقه‌اي كه سفر مي‌كرد و يا مي‌رفت و يا تبعيد مي‌شد، اين اصل اساسي اسلام را اجرائي مي‌نمود و فقط به موعظه و نصيحت اكتفا نمي‌كرد. مثلاً در آذرشهر يا همان «دهخوارقان»، پس از نخستين سفر كه از نجف اشرف برگشت، طي يك سخنراني در مسجد اخطار كرد. كه اگر تا 15 روز ديگر، بساط كارخانه مشروب سازي در اين شهر برچيده نشود، خود مردم آن را با خاك يكسان خواهند نمودو هنوز ضرب الاجل به پايان نرسيده بود كه در مورد ضرورت جلوگيري از گسترش بدحجابي و يا بي حجابي در شهر هشدار داد و از همين جا بود كه رئيس شهرباني آذربايجان، طي گزارشي به مركز،درباره «اخلالگري هاي حاج سيد اسدالله مدني» كسب تكليف نمود و دستگيري و تبعيد وي را خواستار شد.
رئيس شهرباني آذرشهر، در تاريخ 26 /7 /1331 به استانداري تبريز چنين مي‌نويسد:«...آقاي مير اسدالله مدني اهل آذرشهر كه مدتي در نجف الاشرف تحصيل كرده، به تازگي به آذرشهر وارد و خود را مجتهد و تحصيلكرده نجف الاشرف و يكي از علماء برجسته معرفي، مردم را دور خود جمع و راجع به حجاب و لباس وكلاه متحد الشكل و همچنين خطر كارخانه مشروب سازي در آذرشهر را به مردم تفهيم مي‌كند، به طوري كه روز 25 ماه جاري باز در مسجد اجتماع بوده و مير اسدالله اظهار داشته كه دولت راجع به بستن كارخانه مشروب سازي 15 روز مهلت گرفته بود كه كارخانه را به كلي بسته و در آذرشهر مشروب نباشد؛ چون امروز مهلت دولت منقضي شده، در صورتي كه تا فردا 26 ماه جاري بستن كارخانه عملي نشود، من اجازه مي‌دهم كه اهالي خودشان اقدام و هركس جلوگيري و اذيت كند، گشته شدن نترسيده و مضايقه ننمايند. با اغتشاشاتي كه فعلاً در آذر شهر برپا شده، سه چيز را مي‌توان پيش بيني نمود كه اغتشاش برطرف گردد:
اول اينكه اگر آقاي مير اسدالله فوراً از آذرشهر خارج شود، تشنجات به كلي برطرف و در غياب مشاراليه هر كس بخواهد تشنجاتي نمايد، مأمورين فعلي مي‌توانند جلوگيري نمايند، البته درصورتي كه وجود ميراسدالله در آذرشهر نباشد.
دوم اينکه آقاي ميراسدالله تقاضاهايي را که مي نمايد ، به موقع اجرا گذارده شود كه تشنجات برطرف گردد، ولي اين موضوع آنها را جري نموده و هر روز چيزي را كه منافي مقررات است، تقاضا خواهند كرد و مدام مأورين در زحمت خواهند بود.
سوم اينكه عده‌اي مكفي از قبيل سرباز و ژاندارم و پاسبان به آذرشهر اعزام شود و دستور صريح صادر گردد كه هركدام از اهالي و يا خود آقاي مير اسدالله بخواهد بر خلاف مقررات عملي نمايد و اظهاراتي بكند، بدون هيچ اغماض، مرتكب جلب و تحت تعقيب قراربگيرند.
وضمناً اينجانب كه به آذرشهر وارد شدم، يك نفر ژاندارم از مأمورين كمكي شهرباني را كه مشروب صرف و در خارج تظاهرات مي‌كرده، اهالي ژاندارم مذكور را كتك زيادي مي‌زنند كه مريض مي‌باشد. در خاتمه معروض مي‌دارد كه اگر راجع به آقاي مير اسدالله اقدامي نشود، هر روز از اين اتفاقات رخ خواهد داد و ممكن است همين امروز يا فردا در موضوع كارخانه از طرف اهالي بنا به دستور مير اسدالله اقدامي نمايند و مأمورين در زحمت باشند».(گزارش رئيس شهرباني، نامه شماره 10159 مورخ 26 /7 /1331)
علاوه براين، در گزارش ديگر رئيس شهرباني آذرشهر در اين باره چنين آمده است:
«محترماً پيرو گزارش معروضه شماره 270-5 /7 /31 به عرض مي‌رساند برابر گزارش مأمور آگاهي، آقاي ميراسدالله مدني مجدداً روز 9 ماه جاري مطابق با 11 ماه محرم در مسجد حاجي كاظم، در موقع وعظ وخطابه اظهار داشته كه عده‌اي از جوانان باشهامت آذرشهر مكرر به اينجانب مراجعه و اظهار داشته اند كه ما حاضر و آماده هستيم كارخانه مشروب سازي را از آذرشهربرچيده و قبلاً با رؤساي دواير دولتي به اين عمل اقدام و كارخانه مذكور را از آذرشهر بردارند، والا از اين تاريخ تا 15 روز ديگر مهلت داده مي‌شود اگر كارخانه مشروب سازي از آذرشهر تخليه نشود، اينجانب مقدور هستم كه كارخانه مزبور را به كلي از بين برده و به وجود كارخانه خاتمه دهم و هر كس در اين راه کشته شود، شهيد محسوب مي‌شود... آقاي مدني نفوذ زيادي در آذرشهر پيدا كرده و ممكن است در سر موعد 15 روز، غفلتاً در موقع وعظ وخطابه در مساجد حرف هاي تحريك آميز اظهار نموده و اهالي را وادار به غارت كارخانه مشروب سازي نمايدرئيس شهرباني آذرشهر 9620-15 /7 /1331»
اين اخطار آيت الله مدني علي رغم فشار و تهديد اوباش رژيم ادامه مي‌يابد، ولي باسفر ايشان به تبريز و ممانعت از مراجعت به آذرشهر، به نتيجه مطلوب نمي‌رسد، ولي اصل موضوع مورد تائيد علما عظام و مردم مسلمان ايران به ويژه آذربايجان، قرار مي‌گيرد.

از علما و بزرگان چه كساني اين اقدام را تائيد كردند؟
 

بي ترديد اين اقدام مورد اقبال و تأييد همه علماء و مراجع بوده، ولي مي‌توان اشاره كرد كه شخصيت هاي برجسته‌اي چون آيت الله كاشاني كه روابط صميمانه‌اي با آيت الله مدني داشتند، طي تلگرافي اين اقدام را مي‌ستايد كه متن آن چنين است:«جناب مستطاب حجت الاسلام آقاي حاج مير اسدالله مدني دامت بركاته. از اقدامات خداپسندانه اخير شما در خصوص برچيدن ريشه فساد از آذرشهر كمال تشكر داريم و اميدواريم در پيروي حضرت ختمي مرتبت در اجراي شرع مقدس، مقتضي المرام باشيد. سيد ابوالقاسم كاشاني».

واکنش رژيم به اين اقدام چگونه بود؟
 

بالاخره در غياب ايشان كميسيون به اصطلاح « امنيت» آذرشهر، در جلسه فوق العاده خود در تاريخ 23 /7 /1331 كه در بخشداري آذرشهر تشكيل شد. حكم تبعيد ايشان را صادر مي‌كند و رئيس شهرباني پس از اطلاع از اينكه آيت الله مدني علي رغم اطلاع از صدور حكم دستگيري و تبعيد خود باز عازم آذرشهر است، طي تلگراف رمز به شهرباني كل چنين گزارش مي‌فرستد:
«... طبق اطلاع واصله حاج مير اسدالله مدني در تهران با حضرت آيت الله كاشاني ملاقات و مورد توجه ايشان واقع و گويا قصد مرجعت به آذرشهر را دارد، مريدانش نيز تصميم دارند هنگام ورود او استقبال و تجليل و تكريم فراوان از وي بنمايند، با توجه به سابقه عمليات و گفتار تحريك آميز و تلقينات سوء اين شخص كه در صورت مراجعت قطعاً ايجاد تشنج خواهد نمود، مقرر فرمائيد به هر نحوي است از معاودت مشاراليه به اين منطقه معانعت نمايند، شوراي كميسيون امنيت نيز قبل از حركت نامبرده به تهران تبعيد او را از اين منطقه تصويب نموده است...»
اما به رغم تلاش هاي ايادي رژيم آيت الله شهيد مدني به قصد مراجعت به تبريز و سپس آذرشهر، تهران را ترك مي‌كند و به سوي آذربايجان حركت مي‌كند كه در نتيجه، حوادث ديگري رخ مي‌دهد. البته نقل چگونگي كل ماجراها نيازمند فرصت ديگري است و در اين گفتگوي كوتاه مقدور نيست.
پس از اين ماجرا آيا آيت الله شهيد مدني همچنان در تبعيد مي‌مانند و يا به مبارزه ادامه مي‌دهند؟
شهيد آيت الله مدني، در واقع مانند سيد جمال الدين اسدآبادي، سيدي هميشه در غربت و هميشه در تبعيد بودند؛ يعني به دنبال مبارزات آشكار و علني، ايشان در هر شهري كه مي‌رفتند و يا تبعيدگاهي كه فرستاده مي‌شدند، مبارزه را آغاز مي‌كردند و در نتيجه مجدداً توسط ساواك و يا شهرباني منطقه دستگر و به منطقه ديگري تبعيد مي‌شدند كه از آن جمله است تبعيد به شهرهاي خرم آباد، همدان، گنبد كاووس، نورآباد ممسني، بندر كنگان و سرانجام سقز و مهاباد..
آخرين مرحله از دستگيري و تبعيد ايشان در ماه هاي قبل از پيروزي انقلاب اسلامي بود كه ايشان در تبريز، همراه ديگرعلما، بويژه آيت الله شهيد سيد محمد علي قاضي طباطبائي، دامنه مبارزه را گسترش داد و همين امر، موجب شد كه ساواك مركزي، طي تلگرام رمز، از ساواك آذربايجان شرقي- تبريز- خواست كه آيت الله مدني اگر مذاكره و بطور مسالمت آميز! تبريز را ترك ننمود، ايشان را دستگير وبه تهران اعزام كند: متن تلگرام رمز ساواك چنين بود:
به: تبريز 9/9 / 57
از:مركز شماره 10078 /312
«اسدالله مدني دهخوارقاني اهل آذرشهر، طبق اطلاع واصله بعداز مراجعت از تبعيد، به تبريز عزيمت و در محل تحريكاتي مي‌نمايد فوراً ترتيبي اتخاذ شود كه با مذاكره، او تبريز را ترك و به تهران مسافرت كند، سعي شود اين كار محرمانه و در عين حال با قاطعيت انجام گردد.»
(برگه 39 از پرونده تنظيمي ساواك براي آيت الله مدني)
البته ساواك تبريز قبلاً در نامه‌اي، اوضاع را چنين گزارش كرده بود:
به: 312
تاريخ 11 /7 /57
از:تبريز
(گزارش) 12565 /102
نامبرده بالا از وعاظ افراطي و مخالف مي‌باشد و بعلت طرفداري از خميني و اظهار مطالب خلاف مصالح كشور از همدان به مهاباد تبعيد گرديده، مدت تبعيد وي اخيراً باتمام رسيده آقايان ميرزا محمد علي قاضي طباطبائي و مير حسن انگجي از طريق عبدالحميد بنابي كه از روحانيون تبريز مي‌باشند نامه‌اي جهت نامبرده نوشته و از او دعوت كرده اند كه در تبريز اقامت نمايد.
نظريه شنبه: سيد اسدالله مدني از روحانيون حاد و مخالف مي‌باشد آمدن وي به تبريز به هيچ وجه به مصلحت نبوده و موجب تحريكات جمع و بدبختي عده‌اي از مسلمانان در تبريز خواهد شد.
نظريه جمعه:منبع مورد اعتماد است نظريه او را تأئيد نمائيد ضمناً ميرزا محمد علي قاضي طباطبائي و عبدالحميد بنابي از طرفداران سرسخت خميني بوده و از عاملين تحريكات آذربايجان شرقي مي‌باشند در صورت امكان از اقامت سيد اسدالله مدني در تبريز جلوگيري شود.
گيرنده-... ساعت 1010
محترماً باستحضار مي‌رساند
مدني اظهار نموده در تبريز نخواهد ماند و به قم خواهد رفت چنانچه در تبريز ماند به محض انجام اولين تحريك دستگير شود 12 /7 /57 آقاي واعظي به سازمان تبريز جواب را ارسال كنيد.
البته مبارزه ايشان عليه رژيم ادامه مي‌يابد و فرمانداري نظامي تبريز از ايشان مي‌خواهد كه تبريز را ترك كند، و ايشان عليرغم اينكه به ظاهر مي‌گويد به «قم» خواهد رفت، در تبريز مي‌ماند و با اصطلاح آنها به «تحريكات» خود ادامه مي‌دهد و در نتيجه آيت الله مدني، توسط فرمانداري نظامي تبريز شبانه دستگير و از تبريز اخراج مي‌گردد و به دنبال اين اقدام، مردم آذربايجان به حركت در مي‌آيند و به تظاهرات و راه پيمايي مي‌پردازند و علماي تبريز هم طي بيانيه‌اي اين اقدام را به شدت تقبيح مي‌كنند كه متن يكي از آن اعلاميه ها چنين بود: بسم الله القاصم الجبارين
قاتلوهم يعذبهم الله بايديكم و يخزهم و ينصركم عليهم اين روزها كه خطه آذربايجان همچون تهران و ديگر شهرهاي ايران بخون مقدس فرزندان اسلام و قرآن رنگين شده است. با كمال تأسف اطلاع حاصل شد كه بوسيله عمال حكومت غير شرعي و غير قانوني، اقدام جنايتكارانه ديگري در تبريز صورت گرفت و ضمن آن شخصيت اسلامي، عالم رباني، حضرت آيت الله مجاهد آقاي حاج سيد اسدالله مدني دامت بركاته دستگير و برخلاف همه موازين از تبريز اخراج گرديد. ما اينگونه اقدامات ضد ديني و ضد انساني را كه هرلحظه از طرف حكومت طاغوتي بدست مزدورانش انجام مي‌گيرد محكوم مي‌كنيم. آن را معرف بيشتر ماهيت كثيف اين قدرت پوشالي حاكم اعلام مي‌داريم و ملت را تا برقراري حكومت اسلامي به مقاومت و پايداري توصيه مي‌كنيم و از عموم اهالي آذربايجان بويژه شهرستان تبريز كه در روز تاسوعا و عاشورا تظاهرات عميق و صفوف منظم و باشكوه خودشان با حركت بيش از يك ميليون نفر به مدت قريب هفت ساعت بوقوع پيوست و با اين رفراندم تنفر و انزجار دستجمعي را از دستگاه كثيف قدرت حاكم نشان دادند بدينوسيله تشكرات صميمانه را ابراز مي‌داريم و ملت را به ادامه مبارزه دعوت مي‌كنيم.
سيد حسن انگجي سيدمحمد علي قاضي طباطبائي
تبريز: 14 محرم الحرام 99 مطابق 24 /9 /57
منبع:ماهنامه شاهد یاران، شماره 57