مراقبت هاي دوران جراحي و کاهش عوارض بعد از عمل
مراقبت هاي دوران جراحي و کاهش عوارض بعد از عمل
مراقبت هاي دوران جراحي
هدف نهايي مراقبت هاي دوران جراحي بهبودي كامل و بدون عارضه بعد از عمل جراحي است.اين مسئله براي بيشتر بيماراني كه به اطاق عمل برده مي شوند، يك نتيجه مورد انتظار است.جراحان خوب، دانش كافي بكارگيري احتياطات لازم را به منظور كاهش عوارض بعد از عمل بكار مي گيرند.آنها مي دانند كه هيچ عمل جراحي بدون خطر نيست و بعضي عوارض در حين و بعد از عمل قابل پيشگيري نمي باشد.
اگر عوارض پيش بيني و پيش گيري شوند. بعد از عمل نارضايتي بيماران از پزشكان حاصل نمي گردد.مشاوره و آگاه كردن بيمار قبل از عمل مي تواند در درك بيشتر وي نسبت به نوع عمل و روش كار و خطرات و منافع آن بسيار كمك كننده باشد. ارزيابي دقيق قبل از عمل شامل اخذ تاريخچه و شرح حال،معاينه فيزيكي و بررسي آزمايشگاهي و راديولوژي است كه مي تواند احتمالات خطرناك و تهديد كننده براي بيمار را مشخص نمايد تا با درمان دارويي بموقع بتوان شرايط بيمار را مشخص نمايد تا با درمان دارويي بموقع بتوان شرايط بيمار را در زمان عمل ايده آل ترنمود.با اين اقدامات يك پزشك موفق در شرايطي به اطاق عمل مي رود كه اطمينان دارد.كه خطرات و فوائد عملي را كه در مورد بيمارش انجام مي دهد به وي توضيح داده و احتياطات لازم را بكار بسته است تا بهترين نتيجه عايد بيمار گردد.
آمادگي قبل از عمل
نكات عمومي
اجازه عمل جراحي / رضايت كتبي
توضيح پزشك در مورد عوارض احتمالي بايد طوري
باشد كه وي دچار ترس و اضطراب نشود.خطرناك ترين عارضه مرگ بيماراست كه در هر عمل جراحي احتمال وقوع آن وجود دارد.در واقع عمل جراحي مي تواند يك عامل تهديد كننده براي مشكل موجود در بيمار باشد وتيم جراحي بايد طوري در گرفتن رضايت از بيمار عمل كنند كه ياس و ناميدي گريبانگير بيمار نگردد.آمار ارائه شده از سوي CDC امريكا،درتعيين ميزان مرگ و مير كلي ناشي از عمل هيستركتومي كمك كننده است.
Wingo(1985 و همكاران ميزان مرگ كلي ناشي از هيستركتومي را 12 در 10000 مورد گزارش كرده اند.اين ميزان مرگ و مير براي زنان باردار 29 در 10000 و در زنان مبتلا به سرطان 38 در 10000 هيستركتومي و براي موارد خوش خيم 6 در 10000 هيستركتومي بوده است. دادن اين اطلاعات در زمان كسب رضايت از بيمار كمك كننده است و تمام مذاكرات بايد كتباً در پرونده بيمار ثبت گردد.
تاريخچه و معاينه فيزيكي
رابطه پزشك با بيمار در طي روند نخستين ملاقات شكل گرفته و در ايجاد حس نزديكي ميان پزشك و بيمار موثر است.
اختلالات حاصل از تاريخچه بيمار مي تواند خطرات عمل جراحي آتي را پيش بيني كند. يك خانم فعال و ورزشكار و سالم در صورت ابتلا به يك مشكل محدود ژنيكولوژي موضعي،نامزد بسيار خوبي براي عمل جراحي است.براساس ميزان فعاليت ورزشي بيمار و تحمل افراد مي توان اطلاعاتي راجع به سيستم قلبي و عروقي كسب نمود.يك فرد سالم براحتي روي سطح صاف راه مي رود.ولي يك فرد چاق به آهستگي قدم بر مي دارد و با چند قدم راه رفتن دچار خستگي مي شود، لذا بايد از نظر قلبي و ريوي بررسي شود.
مرحله بعد معاينه فيزيكي بيمار است و با اطلاعات حاصل از تاريخچه،پزشك نواقص احتمالي را كشف مي نمايد. معاينه بايد بصورت اصولي و سيستماتيك باشد تجسس براي بيماريهاي غير منتظره با توجه خاص به ارزيابي هاي ريوي و قلبي در اولويت است.اين ارزيابي باليني مي تواند لزوم انجام مطالعات و بررسي بيشتر بيمار و مشاوره پزشك را نشان دهد. معاينه لگن بايد در آخرين مرحله انجام شود تا بررسي هاي كلي ديگر از قلم نيفتاده و آسايش بيمار نيز حفظ شود.براي جلب همكاري بيمار جهت مشاركت در معاينه باليني بايد نحوه معاينه به او توضيح داده شود تمام اطلاعات حاصله بايد بوضوح در پرونده بيمار ثبت شود تا پزشك بتواند به تشخيص برسد،خطرات عمل را مشخص نموده و از عوارض بعد از عمل پيشگيري نمايد.
مطالعات آزمايشگاهي
علاوه بر آزمايشات لازم كه براي هر مورد بصورت اختصاصي انجام مي گيرد،تمام بيماران كه براي اعمال جراحي زنان مهيا مي شوند،بايد بررسي هاي زير شامل يك تست پاپ اسميركمتر از 12 ماه قبل از عمل جراحي و يك تست حاملگي در صورتي كه در سنين باروري باشند و آزمايش هماتوكريت خون به همراه داشته باشند.
ساير بررسي ها شامل تعيين الكتروليت ها، كراتينين،مطالعات انعقادي،نوارقلب و عكس ريه بر اساس شرايط بيمار،سن و توصيه هاي پزشك مشاوره تعيين مي شود بيشتر بخش هاي هوش بري دستورالعمل Roizen 1994 را پذيرفته اند. بيماران با بيماري هاي داخلي از جمله مشكلات قلبي و ريوي بايد قبل از عمل به دقت مراقبت و كنترل شوند.داروهاي مصرفي بايد دقيقاً موارد ارزيابي مجدد
قرار گيرد. آزمايشات اختصاصي لازم و مشاوره مجدد قبل از عمل براي حصول اطمينان لازم از شرايط بيمار قبل از عمل و به منظور كاهش خطر عمل جراحي ضروري است.
ازتمام زنان حتي اگر جوان باشند بايد در مورد مصرف سيگار و ميزان فعاليت ورزشي پرسيده شود.كساني كه بيماري هاي انسدادي مزمن ريه دارند مي توانند متعاقب بيهوشي عمومي و جراحي شكمي دچار عوارض خطرناكي شوند.بررسي هاي لازم براي اين بيماران تست هاي عملكرد ريوي و اندازه گيري گازهاي خوني است.به بيماران سيگاري بايد توصيه كرد كه سيگار را يك هفته قبل از عمل قطع نمايند،زيرا قطع سيگار موجب كاهش منوكسيد كربن خون و بهبود نتايج اسپيروتري مي شود.
بيماراني كه از نظر توده هاي لگن و تخمدان بررسي مي شوند،گروه جداگانه اي هستند.ازاستفاده بي مورد از باريم انما وپيلوگرافي وريدي (I.V.P) و توموگرافي كامپيوتري بايد اجتناب نمود.به منظور پي بردن به خصوصيات ضخامت جدار ساختماني ديواره داخلي و اكوژنيسيته و داشتن يا نداشتن غشاهاي داخلي بايد از اولتراسوند بهره برد.
مهمترين اهميت كاربردي سونوگرافي ارزش پيش بيني كننده منفي آن براي ميزان وقوع بدخيمي در كيست هاي ساده تخمداني است.
در زنان سنين قبل از يائسگي بررسي CA125 كمكي نمي كند،زيرا در بيماري هاي خوش خيم مثل عفونت لگني، اندومتريوزيس،حاملگي،قاعدگي و ليوميوم اين شاخص مي تواند بالا باشد.در خانم هاي يائسه اين ماركر مي تواند 98-80% ارزش پيشگويي كننده مثبت داشته باشد،بخصوص اگر با سونوگرافي توام باشد حساسيت آن افزايش يافته وارزش پيشگويي كننده مثبت و منفي آن بهتر مي شود.وجود يك نتيجه CA125 طبيعي بدخيمي را رد نمي كند چون ممكن است در مراحل ابتدايي يا از نوع آدنوكارسينوم غير سروز باشد.لذا تمام خانم هاي يائسه با توده لگني و بيماران مشكوك به بدخيمي بايد توسط جراحي باز بررسي شوند.براي مرحله بندي صحيح و عمل جراحي مناسب بايد با يك جراح سرطان مشاوره نمود. ساير بررسي هاي قبل از عمل براي بررسي ضايعات تخمداني ضروري است. اگر بيمار علائم گوارشي،سن بالاي 50 سال،خون در مدفوع و توده سمت چپ لگن داشته باشد (با احتمال ديورتيكوليت) بايد تحت باريم انما يا سيگموئيدوسكپي قرار گيرد.بررسي مجاري كليوي در صورت وجود توده ثابت و چسبيده و توپرلگني و كليه لگني يا نارسايي غير قابل توجيه كليه ضروري است.
كساني كه ديابت و اختلال عملكرد كليه دارند،به ندرت بايد تحت IVP قرار گيرند. سونوگرافي غيرتهاجمي تراست و مي تواند درهيدرونفروز جايگزين IVP شود. در صورت وجود هماچوري بدون علت، سيستوسكپي مي تواند كمك كننده باشد. هيچ بررسي را كه درارزيابي بيمار كمك كننده نيست نبايد انجام داد.بعلاوه تمام اقدامات انجام شده قبل از عمل جراحي بايد دقيقاً بررسي شوند.
تعيين خطرات جراحي
مرگ و مير جراحي
ترومبوآمبولي يكي از عوارض شايع در ژنيكولوژي و مسئول 40% از مرگ هاست. از آنجايي كه بيشتر بيماران تحت اعمال جراحي وسيع زنان در معرض خطر هستند،اقدامات پيشگيرانه قبل از عمل بسيار كمك كننده است.
فاكتورهاي پرخطر كه همراه با افزايش احتمال انفاركتوس قلبي است توسط Goldman و همكاران (1979 و 1977) مطرح شده كه شامل سن بالاي 70 سال، انفاركتوس قلبي زير 6 ماه،گالوپ s3، اتساع وريد ژوگولار،ريتم هاي غير سينوسي،انقباضات دهليزي نارس (PAC) با تعداد بيش از 5 در دقيقه،انقباضات نارس بطني و اعمال جراحي اورژانس است. بر اين اساس بيماران به گروههاي قلبي مختلف دسته بندي شده و مي توان ريسك (مرگ و ميرقلبي) قبل از عمل را در آنها پيشگويي نمود (جدول 4).علل غير قلبي كه منجر به مرگ مي شود نادراست. عفونت هاي مرگ آور بدنبال اعمال جراحي زنان نادرند.كساني ممكن است دچار عفونت شوند كه آبسه پاره شده لوله اي - تخمداني يا عوارض روده اي تشخيص داده نشده،سرطان ژنيكولوژي يا نقص ايمني دارند.نهايتاً بي هوشي يك علت نادر مرگ در اعمال جراحي است.تقريباً از هر ده هزار مرگ در طي انجام روشهاي مداخله اي و جراحي يكي مستقيماً مربوط به بيهوشي و 4 در ده هزار به نوعي وابسته به بيهوشي است.مراقبت هاي مناسب پيشگيرانه و مشاوره قبل از عمل بسيار كمك كننده است.
جدول 2:تقسيم بندي وضعيت فيزيكي از سوي انجمن متخصصين بيهوشي آمريكا
توصیف |
گروه |
طبیعی ،فرد سالم |
I |
بیماری سیستمیک خفیف،عدم محدودیت فعالیت فیزیکی |
II |
بیماری سیستمیک شدید،محدودیت عملکردی وجود دارد اما کشنده نیست. |
III |
بیماری سیستمیک که ظرفیت فعالیت را از فرد می گیرد،کسنده |
IV |
در حال احتضار ،میزان بقا بدون جراحی 24 ساعت |
V |
جراحي اورژانس
اقدامات فوري قبل از عمل
فراهم كردن خون و تزريق آن به بيمار
به همين منظور امروزه براي كاهش اين عوارض مي توان از تزريق خون اتولوگ كه قبل از عمل فراهم شده است استفاده نمود.چون سقف بقاي خون ذخيره شده 45 روز است مي توان در اعمال جراحي الكتيو فاصله زماني را پس از اهداي خون تا عمل جراحي رعايت كرد تا كم خوني حاصله را اصلاح نماييم.اين امر را بواسطه تجويز آهن خوراكي مي توان جبران نمود.اخيراً موسسه بين المللي قلب،ريه و خون رزرو خون اتولوگ به صورت روتين را قبل از عمل هيستركتومي منع كرده است.دردفاع از اين توصيه Kanter و همكاران در سال 1996 ميزان فزاينده تزريق خون را از 0/8% در كساني كه خون اتولوگ نداده اند به 9/9% در كساني كه خون اتولوگ داده اند را ذكر نموده اند.اين سير فزاينده تزريق خون مورد توجه است زيرا عليرغم دقت فراوان، شانس تزريق اتولوگ بصورت سهوي بفرد ديگر1 در 30000 تا 1 در 50000 مورد انتقال خون ذكر شده است.
امروزه استفاده از خون و محصولات خوني در زمان قبل از عمل كاهش يافته است. بعلت اينكه برون ده قلبي در يك فرد سالم زماني افزايش مي يابد كه ميزان هموگلوبين به كمتر از 7g/dl برسد،موسسه بين المللي سلامتي (NIH) توصيه مي كند كه دراين شرايط اگر فرد از نظر هموديناميك تثبيت است و علائمي ندارد،بايد از تزريق خون پرهيز شود.درصورت وجود شرايط فوق و نياز بيمار مي توان خون را تزريق نمود.
هرچند كه اين موضوع مي تواند يك دستورالعمل عمومي براي تزريق خون باشد ولي مقدار هموگلوبين به تنهايي نمي تواند جايگزين قضاوت باليني براي تصميم گيري در مورد تزريق خون شود (NIH,1988). لذا قبل از هرگونه عمل جراحي بايد بيمار را مطلع نمود كه در صورت از دست دادن خون ممكن است نياز به تزريق خون داشته باشد و درصورت لزوم،خون براي وي مهيا شده است.
بستري شدن بيمار قبل از عمل
ترومبوآمبولي
مطالعات متاآناليز شامل كاربرد جوراب هاي الاستيك با فشارهاي متناوب روي وريدهاي پا مويد آن است كه در بيماران با ريسك متوسط،ميزان ترمبوز 68% نسبت به گروه كنترل كاهش نشان داده است.بر عكس جوراب هاي الاستيك ساده چندان فايده اي براي پيشگيري از ترومبوز ندارند. هر چقدر يك بيمار بي حركت تر باشد شانس سكون وريدي در وي بيشتر است و بالطبع شانس ترومبوز وريدي بالاتر خواهد بود. لذا بحركت در آوردن سريع بيمار و ورزش دادن اندام تحتاني در بستر براي تمام بيماران بعد از عمل جراحي به همراه رعايت نكات مكانيكي در درمان هاي مناسب دارويي توصيه مي شود.
آماده سازي روده
يكي از روشهاي آمادگي سريع ،مصرف مايع صاف شده 1 تا 2 روز قبل از عمل و سپس تجويز 4 ليتر GOLYTELY (پلي اتيلن گليكول 3350 و الكتروليت براي محلول هاي خوراكي) ويا 1 تا 2 ليتر سيترات منيزيم روز قبل از عمل مي باشد. اگر به عمل جراحي كولوركتال نياز باشد مي توان از كولوستومي انحرافي اجتناب نمود و شانس عوارضي از قبيل آبسه و باز شدن محل آناستوموز متعاقب عمل جراحي بسيار كاهش مي يابد.
پاكيزگي قبل از عمل (Preoperative Cleaining )
مطالعات نشان داده است كه پاك كردن مكانيكي محل عمل از چرك و كثافت و خون خشك شده و باقي ماندن محلول ضد ميكروبي حداقل 2 دقيقه در محل مي تواند موجب جلوگيري از عفونت شود.دراين حالت نوع محلول تفاوت خاصي ايجاد نمي كند. محلول هاي ضد عفوني كننده ژنيتال هنوز تحت مطالعه كنترل شده قرار نگرفته و نياز به بررسي بيشتري دارند.هدف اصلي از برداشتن مو از محل زخم متقارن كردن بهتر محل و لبه هاي زخم است.تيغ زدن موهاي محل عمل با فاصله زماني قبل از عمل جراحي مي تواند موجب ترك هاي آلوده و عفونت زخم بعد از عمل جراحي شود.كوتاه كردن موها با يك ريش تراش برقي
بهترين روش براي برداشتن موهاي محل جراحي است.
آنتي بيوتيك هاي پروفيلاكسي
دراعمال جراحي مربوط به نازايي، بسياري ازجراحان آنتي بيوتيك را براي پيشگيري از عواقب خطرناك عفونت براي اين بيماران توصيه مي كنند.داروي انتخابي براي پروفيلاكسي از يك موسسه به موسسه ديگر متفاوت است كه خود وابسته به وضعيت اقتصادي هر موسسه ديگر متفاوت است كه خود وابسته به وضعيت اقتصادي هر موسسه و حساسيت هاي آنتي بيوتيك هاي موجود است.بطوركلي يك دوز پني سيلين و سفالوسپورين نسل اول،دوم يا سوم قبل ازبيهوشي يك روش پيشگيري مناسب بوده و توصيه مي شود كه آنتي بيوتيك براي 24 ساعت بعد از عمل ادامه يابد.مولفين اين كتاب Cefotan) Cefotetan disodium)را بعلت طيف بسيار وسيع و فاصله زماني 12 ساعت يكبار بسيارمناسب مي دانند.دركساني كه حساسيت به ؟-lactam دارند،داكسي سيلكلين و كليندامايسين و مترونيدازول آنتي بيوتيك هاي بسيار موثري هستند.
بيماراني كه وسايل مصنوعي از قبيل پروتزهاي ارتوپدي و قلبي -عروقي در داخل بدنشان وجود دارد مصرف آنتي بيوتيك وسيع الطيف مثل آمپي سيلين و جنتامايسين قبل از عمل و بفاصله 8 و 16 ساعت بعد از عمل براي جلوگيري از انتشار عفونت به اين پروتزها توصيه مي شود.
دربيماراني كه ضايعات دريچه اي قلبي و مادرزادي دارند براي پيشگيري از آندوكارديت باكتريال مصرف آنتي بيوتيك هاي وسيع الطيف توصيه مي شود.انجمن قلب آمريكا (AHA)،اخيراً براي پروفيلاكسي در زايمان هاي واژينال و هيستركتومي واژينال بيشتر مصرف آنتي بيوتيك را توصيه مي نمايد و براي سزارين، ديلاتاسيون و كورتاژ،سقط درماني و جراحي عقيم سازي و گذاشتن وبرداشتن IUD، اگر بافت عفونتي وجود نداشته باشد آنتي بيوتيك توصيه نمي گردد.درصورت لزوم،آمپي سيلين 2 گرم و جنتامايسين 1/5mg/kg (حداكثر 120mg) وريدي 30 دقيقه قبل از عمل و 1 گرم 6 ساعت بعد توصيه مي شود.وانكومايسين 1 گرم در صورت حساسيت به پني سيلين مي تواند جايگزين شود و نياز به تكرار بعد از عمل جراحي ندارد.
دو علت مهم شناخته شده عفونت بعد از عمل هيستركتومي نيازبه توجه ويژه اي دارد. Soper و همكاران در سال 1990 ارتباطي را بين وقوع آبسه و سلوليت كاف واژن و واژينوز باكتريال و واژينيت تريكومونايي نشان دادند.درواقع وجود چنين عفونت هايي شانس آلودگي و عفونت بعداز هسيتركتومي را سه برابر افزايش مي دهد. در زناني كه واژينوزباكتريايي دارند،تراكم ميكروبي 1000 برابر وضعيت عمومي است و موجب آلودگي و عفونت مي شود. لذا معاينه و درمان قبل ازعمل جراحي توصيه مي گردد.درمان هر دوي اين حالات با مترونيدازول پانصد ميلي گرم دو بار در روز براي مدت هفت روز امكان پذيراست.
مايع درماني و درمان دارويي
داروهايي ازقبيل مهاركننده هاي منوآمينواكسيد از(MAO Inhibitors) كه روي جذب دوباره كاتكولامين ها و بالطبع روي انقباضات ميوكارد اثر مي گذارد و ضد افسردگي هاي سه حلقه اي كه روي ضربان قلب اثر تحريكي دارد و مي تواند در كنار برخي داروهاي بيهوشي اريتمي ايجاد نمايد،همچنين آسپيرين بعلت خاصيت ضد پلاكتي كه اثر آن تا 10 روز دربدن باقي مي ماند،بايد در صورت امكان 1 تا 2 هفته قبل قطع شوند.
فشار خون در بيماران با فشارخون بالا بايد درروز عمل كنترل شده باشد.دركساني كه فشار خون مزمن دارند،اگرفشارخون دياستوليك به زير 120mmHg برسد عمل جراحي انجام پذيراست،درغيراين صورت عمل بايد به تعويق بيفتد.بايد قبل از عمل جراحي داروهاي ضد فشارخون از جمله بتابلاكرها،نيتريت ها،بلوك كننده هاي كانال كلسيم و محرك هاي گيرنده a2 آدرنرژيك را مصرف نمود؛چون قطع ناگهاني اين داروها بصورت افزايش شديد فشارخون بروز مي نمايد.درزمان بعد از عمل كه بيمار ناشتا است داروها را مي توان بصورت خوراكي يا جلدي مصرف نمود.
بيماران ديابتيك نمي از انسولين NPH مصرفي كلي 24 ساعت را صبح عمل دريافت نموده و مابقي انسولين را بصورت وريدي در حين عمل جراحي با كنترل قند خون هر يكساعت كه در حين عمل جراحي صورت مي گيرد،به صورت آنفوزيون دريافت مي دارند.داروهاي خوراكي پايين آورنده قند خون (OHA) بايد بر حسب نيمه ، عمر 3-1 روز قبل از عمل جراحي قطع شوند.دربيماراني كه كورتون مصرف مي كنند بايد مقدار كورتون تجويزي درزمان استرس عمل افزايش يابد و بصورت هيدروكورتيزون وريدي 100 ميلي گرم عصر روز قبل از صبح روز جراحي با شروع عمل و سپس هر 8 ساعت تزريق شود تا استرس عمل كاهش يابد و حتي اگر مدت درمان چند روز طول بكشد نيازي به كم كردن تدريجي آن نيست.
نحوه قرار دادن بيمار روي تخت عمل
در عمل جراحي لگني قرار دادن بيمار در وضعيت ليتوتومي پشتي،اگر ران ها را بصورت شديد خم كرده و از هم باز نمائيم ، موجب فشار روي عصب سياتيك مي شود وباعث افتادگي پا (Foot drop) واز دست دادن حس و حركت قسمت خلفي و كناري كف پا و ساق پا مي شود.فشار روي عصب پرونئال بعلت چرخش پا به سمت خارج روي جاي پاهاي مخصوص تخت (Stirrup) كه منجربه فشار روي سر استخوان نازك ني (Fibula) مي شود و بيمار به علت اينكه نمي تواند پاها را از هم دور و خم وراست نمايد،بعد ازعمل قادر به حركت نيست. در اعمال جراحي كه با شكاف عرضي pfannenstiel جدار باز مي شود،فشار روي قسمت هاي كناري لگن موجب تحت فشار قرار دادن عصب راني مي شود كه بيشتر بعلت رتراكتورهاي نگهدارنده و خودكاراست. فشارمستقيم لبه رتراكتور روي خود عصب يا فشردن عضله پسواس و عصب فمورال به ديواره كناري لگن مي تواند فشار زيادي را به عصب فمورال وارد نمايد.براي پيشگيري بهتر است از رتراكتورهايي كه تيغه هاي كوتاه دارند استفاده نماييم،ديواره ها را پد (pad) كنيم و محل عمل را از نظر فشار تيغه ها روي عضله پسواس كنترل نماييم. صدمه سهوي به اين عصب سبب بي حس شدن قسمت قدامي ران و اشكال در خم كردن ساق پا و باز كردن زانو مي شود. نهايتاً صدمه به عصب ابتوراتور موجب كاهش حس قسمت مياني ران و اشكال در نزديك كردن ران (Adduction ) مي شود.ممكن است اين مشكل در طي اورتروپسكي رتروپوبيك اتفاق افتد ولي به طور شايعتر در اعمال جراحي راديكال لگني و تشريح غدد لنفاوي عمل لگن انتقال مي افتد.
مراقبت فوري بعد از عمل
كنترل درد
معاينات فيزيكي
* بررسي عروق و وريدهاي گردني براي ارزيابي حجم خون.
*بررسي قلب از نظر آريتمي،سوفل و Friction Rub
* بررسي ريه براي اتكلتازي،ادم ريه و پنوموني.
* بررسي شكم از نظر نفخ.
* ورم اندام تحتاني،سلوليت محل تزريق وريدي و ترومبوز عروق عمقي
توجه خاص به زخم از نظر قرمزي،تورم، حساسيت و ترشحات غيرطبيعي مهم است. تماي اين نكات بايد در پرونده بيمار ثبت شود.
مايعات
كم بودن حجم ادرار نشانگرخون ريزي بعد از عمل جراحي يا تراوش خون به فضاي سوم و يا نارسايي قلبي است به شرطي كه كاتترداخل مثانه از نظر باز بودن كنترل شود و عملكرد خوبي داشته باشد.اگربيمار سوند ادراري ندارد،بايد سوند مجراكار گذاشته شود.درصورتي كه بيمار احتباس ادراري داشته باشد مي توان با گذاشتن كاتتر مشكل را حل نمود.درصورت كاهش حجم ادراروخالي بودن مثانه وضعيت قلبي و حجم داخل عروقي و كليوي بايد مجدد ارزيابي شود.مقدارهماتوكريت براي بررسي خونريزي احتمالي چك مي شود. اگر وضعيت قلبي ريوي مطلوب باشد مي تواند 250 تا 500 سي سي سرم فيزيولوژي تزريق نمود.دربيماري كه هماتوكريت پايين رونده دارد و تاكي كاردي وافت فشارخون و اتساع شكمي در حال گسترش است بايد سريعاً اقدام به لاپاراتومي شود.دربيماري كه شك به هماتوم وجود دارد ولي علايم حياتي تغييري نكرده است،درمان اليگوري با مايعات داخل وريدي و تحت نظرگرفتن بيماري كافي است.اگرحجم ادرار عليرغم ثبات حجمي بدن بيمار كم باشد بايد ادرار بيمار را از نظر سديم،كراتينين و اسمولاريته بررسي نمود.اين امرمستلزم آن است كه بيمار در 24 ساعت گذشته هيچگونه داروي مدر مصرف نكرده باشد.دربيماراني كه مشكل قلبي عروقي دارند تنظيم مايعات بدن مشكل تر ومستلزم داشتن فشار وريد مركزي است كه بايد با متخصصين داخلي ماهر و مراقبت هاي ويژه مشاوره بعمل آيد.دربيماراني كه داراي آسيت هستند،كنترل مايعات مشكل تراست زيرا بعلت جابجايي مايعات به فضاي سوم،حجم داخل عروقي كم مي شود و خون رساني به كليه كاهش و هماتوكريت افزايش مي يابد.
عملكرد روده
درصورت اتساع شكم بعد از عمل جراحي، پزشك بايد بتواند بين بازگشت كند حركات دودي روده و انسداد بعد از عمل جراحي تمايز قائل شود.اتساع شكم بدون صداهاي روده نشانگرايلئوس پاراليتيك است (جدول 5).با استراحت دادن به روده و نخوردن غذا و به حركت در آوردن بيمار و سوند معده مي توان علائم ايلئوس را بهبود بخشيد. اگر اتساع شكم با درد شديد و تهوع و استفراغ همراه باشد، احتمال انسداد روده مطرح است.راديوگرافي خوابيده و ايستاده مي تواند در تشخيص كمك كننده باشد.
جدول 5:تظاهرات باليني ايلئوس در مقايسه با انسداد نسبي روده كوچك
انسداد |
ایلئوس |
درد ناشی از کرامپ |
درد ناشی از دیستانسیون |
حملات پریستالتیک |
غیاب صداهای روده ای |
دیستانسیون |
دیستانسیون |
استفراغ |
استفراغ |
شروع معمولاً 7-5 روز بعد از جراحی |
شروع معمولاً در طی 72 ساعت |
وجود گاز در قوس ها ی روده کوچک با سطوح هوا -مایع |
وجود گاز در روده بزرگ و کوچک در x-RAY |
تب
زماني كه زخم تميز،سالم و پاك بوده و همراه با بافت گرانولاسيون و صورتي رنگ نشده است،بايد بطور مرتب پانسمان شود تا بموقع لبه هاي زخم به هم نزديك شود.اين كار به وسيله بخيه يا چسب هاي مخصوص امكان پذير است.
عوارض ريوي
رعايت نكات پيشگيرانه براي درمان آتلكتازي مهم است.بيماران در معرض خطربايد غربال شده و بعد ازعمل با اسپيرومتري تحريكي (Incentive Spirometry) و سرفه كردن و تنفس عميق احيا شوند.استفاده از اسپري برونكوديلاتور و فيزيوتراپي ريه در موارد شديد مورد استفاده دارد. دربيماراني كه خطر هيپوكسي دارند بايد گازهاي خون محيطي را بررسي نمود و اكسيژن تجويز كرد.درجه اشباع اكسيژن بايد بالاي 90% باشد.در صورت تشخيص پنوموني با تب و معاينه باليني و راديوگرافي ريه،كليرانس دقيق ريه همراه با آنتي بيوتيك وسيع الطيف توصيه مي شود.خطرناك ترين حادثه ريوي،آمبولي ريه است.حتي با درمان هاي پروفيلاكسي ميزان ترمبوآمبولي 9-3% گزارش شده است و در 10 درصد اين بيماران آمبولي ريه رخ مي دهد. درد ناگهاني قفسه سينه با تنگي نفس و تاكي كاردي و تاكي پنه مي تواند احتمال آمبولي را مطرح نمايد هرچند در اكثر بيماران علائم خفيف و دوگانه است.درواقع در 70% بيماران مبتلا به آمبولي،شك به آمبولي وجود نداشته است.دربررسي هاي بعمل آمده توسط گروه (PIOPED (Propective Investigation of Pulmonary Embolism Diagnosis كه برروي تشخيص آمبولي مطالعه مي كنند،شرح حال، معاينه و عكس ريه، نوارقلب و گازهاي خون هيچكدام براي تشخيص آمبولي حساس نيستند ولي بعلت ارزان قيمت بودن انجام آنها توصيه مي شود.PIOPED همچنين نسبت اسكن پروفوزيون ريه به ونتيلاسيون ريوي را بررسي كرده است.بسياري از بيماران با V/Q غيرطبيعي آمبولي نداشته اند در حاليكه تمام بيماران با آمبولي،اسكن غير طبيعي داشتند.حساسيت اسكن 98% و ويژگي آن 1% است.
بهترين تست تشخيصي آنژيوگرافي است كه در 96% موارد تشخيص را قطعي مي سازد كه آن هم خطرناك است.عوارض ماژور آن 1 درصد و عوارض مينور آن 5 درصد است. PIOPED آنژيوگرافي را توصيه مي نمايد ولي قضاوت باليني نيز مهم است.
درصورت تشخيص،هپارين تجويز شده و تا شروع كومادين ادامه مي يابد.كومادين از روز اول يا دوم هپارينيزاسيون شروع مي شود تا سه ماه ادامه مي يابد تا PT به دو تا سه برابر برسد.علل ديگر درد قفسه سينه و هيپوكسي شامل ايسكمي ميوكارد قلب است كه با ECG مشخص مي شود و اندازه گيري سريال آنزيم هاي قلبي CPK و LDH و تروپونين نيز در تشخيص آن كمك كننده است.همچنين ذات الريه، پنوموتوراكس،تامپوناد قلبي و ادم حاد ريه جزء تشخيص هاي افتراقي است كه ممكن است بيمار را بخاطر اين عوارض به بخش مراقبت هاي ويژه منتقل نمود.
مراقبت زخم (عوارض زخم)
براي تمام افراد پرخطر توصيه مي شود. اين روش بخيه معروف به Near-Near/Far-Far است (شكل 3).روش بستن جدار بصورت منقطع ارجحيت چنداني به روش Continuse ندارد، بعلاوه سرعت روش غير منقطع بيشتر است. بخيه پلي گليكوليك اسيد بسيار مطمئن تراست.ازنخ كاتگوت و كروميك بعلت جذب سريع نبايد براي بستن فاشيا استفاده كرد زيرا آنها مي توانند توسط آنزيم هاي پروتئوليتيك گلبول هاي سفيد تجزيه شوند و به اين ترتيب شانس باز شدن جدار بالا مي رود.
افراد چاق و زخم هاي آلوده نياز به توجه بسيار دارند.درافراد چاق به ميزان 30 درصد زخم ها بصورت سطحي باز مي شوند و بستن و دوختن چربي زيرجلد موثر است.استفاده از درن مزاياي چنداني ندارد. زخم هاي آلوده را مي توان بازگذاشت تا خود بخود بسته شوند.درحضورآنتي بيوتيك هاي مناسب،ترميم خودبخود زخم بصورت اوليه بمراتب مطمئن تر است.ترشح خونابه اي ازمحل عمل،علامت باز شدن زخم است. درصورت وقوع چنين اتفاقي با يك سواب پنبه اي محل زخم باز شده و چند بخيه بازمي شود و حتماً فاشيا بررسي مي شود تا اطمينان حاصل گردد كه احياناً باز نشده باشد.بازشدگي كوچك محل زخم فقط با شستشوي موضعي بر طرف مي شود و ترميم مي گردد.اگرفاشيا 1 تا 2 سانتي متر باز بود بدون خارج شدن روده مي توان آن را در روي تخت خود بيماري ترميم نمود و يا بحال خود گذارد و فقط پوست روي آن را ترميم كرد،ولي زخم بايد از نظربافت مرده و خون و لخته و بخيه قديمي پاك شود.اين كار را بايد با بخيه روش Smead-Jones و يا سوچور Retention (نگهدارنده) انجام داد و حتماً بايد آنتي بيوتيك پروفيلاكسي تجويز گردد.
عوارض مجاري ادراري
صدمات حالب از عوارض ديگر جراحي زنان و مامايي است.درجراحي راديكال شيوع آن 2-1% و براي هيستركتومي واژينال اوره و كراتينين رخ مي دهد ولي اگر انسداد يك طرفه باشد ممكن است بدون علامت بوده يا درد ضعيف پهلو و يا ايلئوس داشته باشد.سونوگرافي ممكن است هيدرونفروز را نشان دهد ولي IVP مي تواند انسداد و خروج ماده حاجب را بداخل حفره شكم آشكارسازد. ترشح ادرار از واژن بعد ازعمل مي تواند بعلت فيستول ادراري باشد.مشخص كردن محل فيستول با تزريق Indian Carmin امكان پذير است.ابتدا سوند فولي گذاشته مي شود. سپس 300cc آب را با محلول Dye مخلوط مي كنيم و بداخل مثانه تزريق مي نماييم.پس از آن در داخل واژن يك تامپون مي گذاريم تا ميزان رنگي شدن گاز را ببينيم.اگربدنبال حركت بيمار گاز رنگي شد فيستول بين مثانه و واژن است اگر گاز رنگي نشد احتمال فيستول بين حالب و واژن وجود دارد كه با تزريق ماده حاجب ويژه ظرف چند دقيقه رنگ ادرار آبي مي شود و اگر Dye وارد واژن شود،احتمال فيستول بين حالب و واژن مطرح است.درفيستول هاي وزيكوواژينال كوچك اگر مثانه درناژ شود،بصورت طولاني مدت فيستول بين حالب و واژن مطرح است.درفيستول هاي وزيكوواژينال كوچك اگر مثانه درناژ شود، بصورت طولاني مدت فيستول به صورت خودبخود بسته مي شود ولي فيستول هاي بالاي 1 سانتي متر را مي توان بلافاصله مورد جراحي قرار داد. اگر بافت ملتهب بود و ورم داشت،عمل جراحي 3-2 ماه به تعويق مي افتد. فيستول حالت به واژن بعلت بستن حالب و يا صدمه به حالب با اختلال در خون رساني آن رخ مي دهد.
سيستوسكوپي مي تواند نشان دهد كه كدام حالب درگيراست و آيا فيستول با انسداد همراه است يا خير و مي توان بصورت رتروگرادسوند حالب را در داخل حالب گذاشت.اگرامكان جاگذاري سوند حالب وجود نداشت بايد براي بيمار نفروستومي از طريق پوست گذاشت و از بالا به پايين سوند حالب را وارد نمود و آن را 14 تا 21 روز حفظ كرد تا حالب جوش بخورد. اگر ترميم صورت نگرفت مي توان دوباره حالب را داخل مثانه كاشت.
مشاوره بعد ازعمل و ترخيص بيمار
منبع:مامایی و بیماریهای زنان دنفورث،جلد دو
/ج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}