نه سازش، نه تسليم، نبرد با مشکلات


 





 
آيا آخرين باري را که عقب‌نشيني کرده‌ايد،‌ يادتان هست؟ احتمالا چندان دير و دور نيست. شايد هم آن‌قدر قريب‌الوقوع بوده که همين حالا با يادآوري آن، احساس رنجش و تلخي به‌تان دست داده. مهم نيست. انصراف براي همه بوده و هست؛ چه براي يک دانشجوي چند ترم گذرانده، چه براي زوجي که از هم جدا شده‌اند، چه براي ورزشکاران در ميدان رقابت و چه براي پژوهشگران در دوره تحقيقات و يا تاجران در پروژه‌هاي سرمايه‌گذاري... اما اين مهم نيست؛ مهم اين است که بدانيم چگونه از اين پس ديگر انصراف ندهيم، عقب‌نشيني نداشته باشيم و ميدان را خالي نکنيم. مهم اين است که بدانيم آن‌قدر فرصت در اختيار نداريم تا با جا زدن‌ها و ترسيدن، فرصت‌هاي آتي را نيز از بين ببريم.
براي رسيدن به هدف بايد پيگير بود و استقامت داشت و براي آنکه بتوانيد پيگير باشيد و استقامت به خرج دهيد بايد مثل يک کودک باشيد. آيا کودکي خود را به ياد مي‌آوريد؟ اصلا يادتان هست که براي تصاحب يک عروسک، يک کاميون اسباب‌بازي يا حتي يک بستني قيفي چه‌قدر پافشاري مي‌کرديد؟ يادتان هست کله‌شق بوديد و همين کله‌شقي، شما را به اکثر خواسته‌هايتان مي‌رساند؟
شايد مساله اصلي ما انسان‌ها اين است که گذشته خود را فراموش کرده‌ايم يا به دلايلي چون خرده گرفتن‌هاي ديگران، تعصبات جامعه، حرف‌ها و يا تمسخرهاي مردم نمي‌خواهيم که مانند آن زمان رفتار کنيم. در واقع نمي‌خواهيم خودمان باشيم. نمي‌خواهيم آن‌گونه که هستيم به زندگي ادامه دهيم و در عوض به سمت تبديل شدن به نه يک شخصيت، بلکه شخصيت‌هاي جديدي که از بيرون به ما القا شده‌اند، متمايل مي‌شويم. چند روز پيش در رستوراني کودکي را ديدم که باعث شد تا به خاطرات کودکي خودم برگردم. آن پسر خردسال به خاطر آنکه پدر و مادرش سليقه او را در انتخاب غذا ناديده گرفته بودند با لحن تاکيدي و هجي شده‌اي مدام و پشت سرهم با صداي بلند مي‌گفت: «من اين غ...ذا...رو ن...مي...خوام!» به همين راحتي! من اين غذا را نمي‌خواهم. من اين شرايط را دوست ندارم. من خواستار آرامش هستم. من بايد تغيير کنم. من بايد به هدف‌ام برسم، من بايد بهتر شوم. ما چه مي‌خواهيم و چه نمي‌خواهيم؟ چه‌قدر شهامت آن را داريم تا از خواسته‌هايم دفاع کنيم و مهم‌تر از آن چه‌قدر شهامت‌اش را داريم تا انتظارات بيهوده ديگران را تامين نکنيم؟
استقامت داشتن يک مهارت است و خبر خوب آنکه تمامي مهارت‌ها قابل يادگيري‌اند اما تنها به شرط آنکه اصول آنها را بياموزيم و آنها را مورد تکرار و تمرين قرار دهيم. براي استقامت داشتن بايد اول از هر چيز خودمان باشيم. بايد به اصل خود رجوع کنيم. بايد ترس‌ها را رها کنيم، حرف‌هاي ديگران و ايده‌هاي بي‌جاي ديگران را ناچيز شمرده و به خود برگرديم، بايد خودمان باشيم. بايد جدي‌تر باشيم. به خودتان نگاهي بيندازيد! احتمالا زياد نمي‌خنديد؛ چون ديگران شما را سبک‌رفتار مي‌خوانند، با اشتها غذا نمي‌خوريد چون مردم رفتار شما را تاييد نمي‌کنند، شادي نمي‌کنيد چون اطرافيان شما را الکي‌خوش مي‌دانند اما بايد بپذيريد که اينها همان واقعيت‌هاي شما هستند. اينها هستند که نشان مي‌دهند شما واقعا چه کسي هستيد. اينها هستند که استعدادها، توانايي‌ها و موقعيت‌هاي شما را مشخص مي‌کنند. شما بايد خودتان باشيد و بايد از دور شدن از خود فاصله بگيريد. شما همين‌گونه آفريده شده‌ايد و بايد بپذيريد که اين واقعيت شماست. تنها يک انسان اصيل و آنکه فقط براي خويشتن واقعي بودن تلاش مي‌کند مي‌تواند تا پايان استقامت به خرج دهد. انسان‌هاي بزدل آنهايي هستند که هر بار و به نويد هر کس جهت خود را تغيير مي‌دهند و راه ديگري را براي پيمودن انتخاب مي‌کنند. انسان‌هايي که خودشان نيستند و دايما تحت تاثير نظرات ديگران قرار مي‌گيرند نمونه بارز حکايت پدر و پسري هستند که يکبار پدر سوار الاغ بود، يک بار پسر، يک بار هم هر دو پياده و آخر هم الاغ سوار بر هردوشان!
با خودتان صادق باشيد. ببينيد در کجا از خود فاصله گرفته‌ايد. ببينيد کجا خودتان را منکر شده‌ايد. نگاهي به اطراف بيندازيد و عقب‌نشيني‌هاي بي‌دليل خودتان را بپذيريد و در عوض و با تمام قوا، با تمام وجود فرمان به پيش صادر کنيد و حتي براي لحظه‌اي هم از حرکت باز نايستيد. بزرگي گفته است: «هرگز به خاطر آرامش، تجربه‌ها و باورهايتان را منکر نشويد.» تجربه‌ها و اعتقادات شما بيانگر شخصيت‌تان هستند. آنها مي‌گويند که شما چه کسي هستيد و چه توانايي‌هايي داريد. اگر آنها را به روي زمين رها کنيد، ديگران از زير پا گذاشتن و له کردن آنها باکي ندارند و کوچک‌ترين شرمي نخواهند کرد و کسي که تجربيات و باورهايش را اين‌گونه کوچک و بي‌اهميت بداند ديگر چيزي براي ادامه دادن ندارد. درس‌هايي که گرفته‌ايم و باورهايي که داريم پايه و اساس و سوخت استقامت ما هستند. آنها را ارج نهيد و هر کجا که لازم است بلند شويد و صداي خود را به گوش ديگران برسانيد. زماني که تجربه‌ها و باورها را منکر نمي‌شويد، خودتان را باور کرده‌ايد. براي اينکه ديگران شما را باور کنند، کافي است ابتدا خودتان، خودتان را بپذيريد و باور داشته باشيد تا بعد از آن جهان شما را باور کند و بطلبد. انسان‌هاي خودباور و انساني‌هايي که عزت و احترام نفس خود را حفظ مي‌کنند، هميشه هدفي دارند. هدف و هدف‌مندي، پشتوانه محکم و استوار استقامت داشتن است. کساني که هدفي دارند و از اهميت آن آگاه‌اند، هدف‌مند و صبور، استقامت پيشه مي‌کنند. آنها مصايب را به جان مي‌خرند و در گزيش خواسته‌ها همواره قاطع باقي مي‌مانند اما در راه رسيدن به آنها انعطاف به خرج مي‌دهند.
با داشتن هدف و به واسطه خود انگاره و تصوير ذهني که از هدف‌مندي به دست مي‌آوريد هميشه به خودتان رجوع خواهيد کرد. هميشه به خودتان يادآور مي‌شويد که چه هستيد و چه مي‌خواهيد. چه هستيد و چه مأموريتي در وجودتان نهاده شده است. زماني که هدف‌مند هستيد تجربيات و باورهايتان دايما يادآوري مي‌شوند و به پشتوانه آنها و به احترام هدفي که داريد، مي‌دانيد، تسليم شدن يعني فراموش کردن خود، منکر شدن باورها و تجربيات، از دست دادن روياها و تبديل شدن به انساني ضعيف، تسليم شدن يعني فراموش کردن خودانگاره و تمام تصويرهاي ذهني مثبتي که از خودتان در آينده داشته‌ايد. تسليم شدن يعني آنکه فراموش مي‌کنيم که به واقع: «اين جهان، جهان تغيير است؛ نه جهان تقدير!»
کسي که خودش را باور کرده،‌ هدف‌هايش را برگزيده و در راه رسيدن به آنها انعطاف‌ به خرج مي‌دهد، طالب يادگيري خواهد بود. شما نيز بايد چنين باشيد. بايد هر روز نکته جديدي بياموزيد. بايد هر روز براي بهتر شدن تلاش کنيد. ببينيد بهبود و پيشرفت مدام شما در کجاست، چرا که کساني که به بهبود و پيشرفت مدام توجهي ندارند به سطوح بالاتر نمي‌رسند و کساني که در نقطه آغازين در جا مي‌زنند هرگز از پس مسايل بزرگ‌تر برنخواهند آمد و به ناچار ترک ميدان مي‌کنند. آنچه که مي‌دانيد تعيين‌کننده استقامت شما است و آن چيزهايي که خواهيد آموخت مشخص مي‌کنند که تا چه حد در برابر ناملايمات آتي و احتمالي پايدار خواهيد بود و استقامت به خرج مي‌دهيد!
استقامت، بيشتر يک ميل باطني است، يک خواسته است، يک باور از خود است. زماني که به باور توانستن نرسيده‌ايم گاهي زودتر از آنچه که بايد، تسليم مي‌شويم. گاهي زودتر از آنچه که مي‌توان ماند، خودمان را مي‌بازيم و موقعيت‌ها را واگذار مي‌کنيم. براي شکستن يک سنگ بزرگ، يک ضربه کافي نيست. استقامت رمز اول وآخر هر پيروزي است. از همان ابتدا بايد با خود عهد بست که تا آخر و تا به نتيجه نرسيدن هرگز تسليم نشد. از همان اول بايد با خود پيمان بست که ضربه‌ها را آن‌قدر وارد کرد تا مشکلات متلاشي و خرد شوند. انسان‌ چيزي فراتر از يک اسم و چيزي فراتر از روزمر‌گي است و ميزان استقامت و ايستادگي هر فرد است که به او نشان مي‌دهد او واقعا کيست. از شرايط نترسيد. شجاعانه به ميان آنها برويد، با آنها روبه‌رو شويد و براي حل چالش‌ها و بحران‌ها فکري کنيد و دست به کار شويد. پاسخ ما در شرايط بحران و سختي‌ها به ما نشان مي‌دهد که ما واقعا کيستيم. شرايط پيچيده و سخت به مثابه تمرينات ورزشي هستند. مشکلات باعث مي‌شوند تا آموخته‌هاي ما از خودمان و از شرايط و محيط بيشتر شود. مسايل باعث مي‌شوند تا به سطح بالاتري از آگاهي برسيم و همچنين در آينده تحمل‌مان در برابر مصايب افزايش يابد. پس به باشگاه پرورش‌اندام ذهن و استقامت خوش آمديد!
آنها که استقامت را سرلوحه قرار مي‌دهند هميشه قابل ستايش بوده‌اند و نام‌شان در تاريخ ماندگار شده است. به راستي، فارغ از تمامي تلقين‌هاي اطرافيان و ديگران و باورهاي غلطي که تا امروز خودتان داشته‌ايد، شما چه کسي هستيد؟!
منبع:www.salamat.com