فقيه مسلّم


 





 

*درآمد
 

سابقه طولاني مبارزات شهيد آيت الله قاضي که موجب گرديد که مکانت علمي ايشان آن گونه که بايد مورد واکاوي قرار نگيرد. اين گفتگو هر چند به دليل کثرت مشغله امام جامعه محترم تبريز و نماينده ولي فقيه در استان ، کوتاه است ؛ اما حاوي نکات ارزشمندي در اين باب است . آشنايي شما با شهيد آيت الله قاضي به چه زماني برمي گردد ؟
 

شهيد آيت الله سيد محمد علي قاضي طباطبائي رضوان الله عليه از خانواده هاي اصيل آذربايجان و از دودمان هاي بسيار شريف و اصيل ، معلم اخلاق ، از استوانه هاي عرفان و فضيلت ، از مفاخر علمي و از علماي مجاهو مبارز تبريز بودند. من مکرر خدمت ايشان بودم. تحصيلات ايشان در نجف بود و بعد به تبريز آمدند. من در قم تحصيل مي کردم و هنگامي که ايشان به قم تشريف آوردند، در منزل علامه طباطبائي بودند و ما هم مطلع شديم و به ديدنشان رفتيم . ايشان بسيار به بنده لطف داشتند و مي فرمودند : «چرا کم به تبريز مي آييد ؟ دست کم تعطيلات را بيائيد.». من عذرهائي را که داشتم عرض کردم ، ولي به خاطر تاکيداتي که کردند ، هر وقت به تبريز مي رفتم ، سعي مي کردم بيشتر خدمت ايشان بروم. لطف خاصي به ما داشتند.

تحليل شما از نقش شهيد آيت الله قاضي در ايجاد وحدت در آذربايجان و حمايت از انقلاب چيست ؟
 

ايشان سهم منحصر به فردي در انقلاب آذربايجان داشتند. لابد توجه داريد که آن موقع مراجع تقليد از نظر پيشروي و پيشتازي در انقلاب در يک سطح نبودند. امام از همه جلوتر بودند و اعلاميه ها و رهبري هايشان وضع خاصي داشت ، ولي مراجع ديگر آن طور نبودند. ايشان با امام ارتباط فراواني داشتند و امام هم به ايشان بسيار علاقمند بودند. تبريز در آن روزها شرايط خاصي داشت. در آذربايجان همه مقلد امام نبودند و مقلد مراجع ديگر بودند . عده اي هم با آنکه تظاهر مي کردند که در نهضت شريک هستند ، ولي در عمل با رهبري امام موافق نبودند . ايشان تنها فردي بود که از امام پيروي مي کرد و رهبري انقلاب را در تبريز و آذربايجان به عهده گرفته بود ، بنابراين انقلابيون اصيل که تا آخر هم همين طور ماندند ، نه اينکه در اوايل انقلابي بودند و بعد فاصله گرفتند، انقلابيوني که از آغاز نهضت بودند و تا آخر هم انقلابي ماندند، رهبري اينها با مرحوم شهيد قاضي رضوان الله عليه بود. از اول از امام پشتيباني داشت و تا به آخر هم در خط امام و مسير امام بود . همين براي ايشان در بين علماي آذربايجان مقيم تبريز ، امتياز خاصي بود و به همين دليل با ايشان مخالفت هائي مي شد و مظلوم واقع شده بودند.
موضع گيري هاي شهيد قاضي در برابر مسائل ، مطابق الگوي امام بود . اگر مراجع ديگر دولت را مورد انتقاد قرار مي دادند ، امام مستقيماً به شاه حمله مي کردند و مي گفتند ام الفساد ، دربار سلطنتي است . آقاي قاضي هم همين روحيه را داشتند و لذا رژيم مکرراً ايشان را از اين شهر به آن شهر تبعيد و زنداني کرد که لابد شرح آنها را مي دانيد .

در مورد درجات علمي و فقهي شهيد آيت الله قاضي نکاتي را بيان فرمائيد .
 

شهيد قاضي فقيه مسلم بودند.علاوه بر فقاهت، ايشان زمان آگاه بودند ،يعني اوضاع جهان را خوب مي دانستند و کاملاً به مبارزاتي که علماي قبل از ايشان داشتند ، آگاه بودند و در صحبت ها و سخنراني هايشان غالباً به اين نکات اشاره مي کردند. از ديگر ويژگي هاي ايشان قلم خوبشان است ، مخصوصاً به زبان عربي بسيار زيبا مي نوشتند . از تاليفات ايشان يکي هم در مورد اربعين حضرت حسين (ع)است که تحقيق بسيار جامعي درباره اين حادثه مهم تاريخ اسلام است . همين قدر بگويم که اگر مبارزات و فعاليت هاي سياسي ، وقت ايشان را به خود اختصاص نمي داد ، به عنوان يک صاحب قلم محقق ، آثار علمي فراواني را از خود به يادگار مي گذاشتند .
منزل آقاي قاضي پايگاه انقلابيون بود و خود ايشان رهبري نهضت را در آذربايجان به عهده داشتند و همين امر موجب مي شد که ايشان فرصت کافي براي عرضه آثار علمي بيشتر پيدا نکنند .

از ويژگي هاي اخلاقي ايشان به نکاتي اشاره بفرمائيد .
 

شهيد قاضي بسيار انسان مؤدب و خليقي بودند و با همان حسن برخورد داشتند . بسيار صبور و مقاوم بودند و تبعيدها و زندان ها و از آن پس تهمت ها و ناسزاها تغييري در رفتار ايشان پديد نياورد . شجاعت و صراحت لهجه ايشان نظير نداشت و در سخنراني ها از بيان هيچ حقيقتي ابا نداشتند . مصداق کامل «و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما» بودند .
برخي معتقدند شهادت آيت الله قاضي طباطبائي يک موج بيدارگري را در آذربايجان به راه انداخت . عده اي هم بر اين باورند که هر چند چنين بود ، اما صدمه اي که از فقدان ايشان به عنوان عنصر وحدت بخش پيش آمد ، بيش از آن بيداري بود . تحليل شما از اين موضوع چيست ؟
اين موضوع تنها به شهيد قاضي بر نمي گردد. شهداي هفتم تير ، شهداي 8 شهريور، شهداي ديگر محراب آيت الله مدني، آيت الله دستغيب ، آيت الله صدوقي ، آيت الله اشرفي اصفهاني و ديگران . فقدان همه اينها واقعاً صدمه به انقلاب و اسلام بود و جاي خالي آنها را دشوار بتوان پر کرد . اينها فقهاي بسيار مؤثري در جامعه بودند و نقش هدايتي آنها را کسي نتوانست ايفا کند ، از اين جهت شهادت آنان ضربه بود . فقدان شهيد قاضي نيز مانند ساير بزرگان از يک بعد خلائي را ايجاد کرد و ثلمه اي را در جهان اسلام پديد آورد که هيچ چيزي آن را جبران نمي کند ، ولي از اين نظر که تشييع جنازه آنها موجي را ايجاد کرد که منافقين حساب کار دستشان آمد و اين تکريم و تجليل و تشييع جنازه و عزاداري ها و به سر و سينه زدن ها و اظهار ارادت ها سبب تثبيت انقلاب و بيشتر برملا شدن ماهيت پليد نفاق ، گروه فرقان و گروهک هاي آمريکائي نمي شد ، بنابراين بايد بين اين دو نکته تفکيک قائل شد که شهادت ايشان از سوئي خلائي را ايجاد کرد ، اما از سوي ديگر رحلتشان هم مثل حياتشان براي اسلام عزت بخش بود.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 51