جامعه، بزه، كيفر، هدف ، نوع و خصائص كيفرها(5)
جامعه، بزه، كيفر، هدف ، نوع و خصائص كيفرها(5)
جامعه، بزه، كيفر، هدف ، نوع و خصائص كيفرها(5)
نویسنده : دكتر رضا مظلومان
6- مجموعه جزائي از قرن نوزدهم تا عصر حاضر
الف – قيام عليه سنگيني كيفرها و شرايط نامطلوب زندانها
1- قيام عليه سنگيني كيفرها
اولين بار اين قيام توسط دانشمند و اديب ايتاليائي بنام ژان بوكاس Jean Boccace ( 1375 – 1313 ) انجام شد ، سپس در اسپانيالوئي ويو Jean - Louis ( 1540 - 1492 ) فيلسوف بزرگ قيام كرد و آنگاه در آلمان ژان گنويوس دو كلو Jean Gnevius de Cleves حقوقدان در قرن شانزده به مبارزه اي بزرگ و پيگير دست زد و به تدريج ساير محققان و انديشمندان و فلاسفه قيام نمودندو بطور جدي عليه شكنجه ها و رفتارهاي ناانساني به مبارزه پرداختند . معذالك بزرگترين قيام ومبارزه در فرانسه صورت گرفت و متفكران اين كشور بودند كه فريادهاي اعتراضشان ، افكار خواب آلود را بيدار كرد و بحقايق آشنا نمود .
ميشل دومونتگني شكنجه دادن را يك « سوء قصد عليه وجدان » ناميد ، لامواگنون Lamoignon اولين رئيس مجلس كشور فرانسه آنرا « غيرانساني» خواند ، هانري پوسور hene pussot مشاور عالي حكومتي ( 1697 - 1715 ) از آن بعنوان « عملي بي فايده » نام برد و ژان دولابروير Jean de la Buyee آنرا وسيله اي دانست كه بطور مطمئن و مؤثر باعث مي شود كه سير قهقرائي طي گردد و جامعه بحالت اوليه در آيد .
قضاوت ژيل مناژ Gilles Menage ( 1692 - 1613 ) دانشمند بزرگ در موردشكنجه نيز شبيه ديگران بود زيرا او اين عمل را يك روش مطمئن براي نابودي بيگناهي كه داراي بنيه و ساختماني جسماني ضعيفي است و نجات مقصري را كه از بنيه قوي وجسمي نيرومند برخوردار است بشمار آورد . اگوستن نيكولا Augustin Nicolas شكنجه را يك « بدعت شيطاني » محسوب كرد و ساير محققان آنرا « بدتر از مرگ » دانستند .
قبل از قرن هيجدهم كه قيام بزرگي عليه مجازاتها صورت گرفت سنگ Seneque سسيرون Ciceron كنتيلين Quintilien ، اولپين Ulpien ، سن اگوستن Saint Augustin نيز شديداً به مبارزه با شكنجه ها پرداخته و آنها را محكوم كرده بودند .
لوپلتيه دوسن فارژو Lepelletier de Saint Fargeau از كساني بود كه به شدت روشهاي جزائي را مورد انتقاد قرارداد و به دادن پيشنهادهاي بسيار سازنده اي پرداخت كه مجازاتها را از صورت وحشتناك موجود خود خارج مي كرد . او پيشنهاد كرد كه بين طبيعت جرم و مجازات تناسب كامل برقرار شود ، اصل جرم مطمح نظر قرار گيرد وبا آن مبارزه شود ، بجاي سفاكي و خشونت و وحشيگري عملي انجام گيرد كه رنج جسماني متناسب حاصل گردد ، اعمال شاقه بجاي تنبلي و بيكاري و بيعاري عملي گردد ، مجازاتها به صورت يك نواخت اعمال شود زيرا اينگونه عملكرد ، نشانه اي از برابري انساني مي باشد كه اصلي بسيار قيمتي و بااهميت است .
لوپلتيه دوسن فارژو معتقد بود كه هرجرمي بايد داراي مجازاتي معين و مشخص باشد تا بدين طريق بتوان جلوي هرگونه اجحاف واستبداد سد ايجاد نمود . از سوي ديگر بايد در راه اصلاح بزهكار كوشش بعمل آيد تا بتوان او را سالم و سازگار به آغوش اجتماع برگرداند .
اين دانشمند شديداً با مجازات مرگ مخالف بود و آنرا بي تأثير خواند وبا شكنجه ها بطور جدي به مبارزه پرداخت و حذف آنها را خواستار شد . به نظر او مجازات مرگ هيچگاه نتوانسته است كه در دل بزهكاران بزرگ ارعاب ايجاد نمايد ومانع ارتكاب جرم آنان گردد زيرا قدرت روحي كه از آن برخوردارند كمتر در نزد ديگران وجود دارد . خشونت نشان دادن باعث تقويت اين قدرت مي شود كه نتايج مستقيم آن تجاوز و ستيزه گري است.
روبسپير Robesspierre نيز از كساني بود كه با مجازات مرگ به مخالفت برخاست و اعمال آنرا غير عادلانه، بي تأثير، دور از منطق و افزاينده جرايم قلمداد كرد .
در اواخر قرن هجده ، مصلحان و فلاسفه متهور بيك قيام بزرگ دست زدند و در كمال شجاعت و شهامت بانتقاد پرداختند وبا حملات بي امان و شديد و مبارزات پي گير خود باعث شدند كه تعديلات بزرگي دراجراي مجازاتهاي وحشيانه تحميلي پديد آيد و دگرگونيهاي عميقي بسود انسانيت در آنها حاصل شود .
گرچه نظرات اين فلاسفه و قيام آنان با برخوردهاي بسيار تند و مقاومتهاي شديد سنت پرستان و طرفداران مكافاتهاي خشن روبرو شد ولي مبارزات خستگي ناپذير و استدلالات صحيح آنان بتدريج در افكار آنان تحول ايجاد كرد و خشونت خواهان را بتعديل و انساني كردن مجازاتها واداشت . از جمله اين دانشمندان ميتوان منتسكيو ، ديدرو ، دلباخ ، روسو و ولتر را نام برد .
مبارزات اصولي اين فلاسفه آنچنان تأثير بخشيد كه حتي برخي قانونگزاران مانند بريسو دووارويل Brissot de Warville را واداشت تا عقيده اش را در مورد كيفرهاي سنگين و غير انساني عوض كند وبا آنان هم صدا شود . به همين جهت او درباره مجرم توشت :
- بزهكار يك بيمار است يا يك نادان ، بايد او را شفا داد و آموخت و نبايد او را خفه كرد .
بنظر اين انديشمند ، شكنجه يك بدعت ظالمانه اي است كه اگر تاريخ ورق زده شود بخوبي مشاهده مي گردد كه بهمان نسبت كه ملتي از آزادي برخورداري داشت و كمتر با درايت و آگاه و روشت بين بود ، اجرا و اعمال عقوبت بيشتر رواج داشت .
ولتر نوشت كه شكنجه هيچگاه باعث كشف حقيقت نمي شود بلكه بطور بيهوده ، پديد آورنده مرگي دردآور ، طولاني و تلخ است .(63) او كيفرهاي سنگين را بشدت مورد تحقير قرارداد و بانفرت از آنها ياد كرد .
ولتر با نفرت كامل مي نويسد :
- قوانين فقط براي توانگران و مردمان مرفه وبا قدرت تدوين شده است تا منافع آنان را حفظ نمايد ، در حاليكه آيا واقعاً حكومتها كه در دست اين افراد مي باشد ، بهتر نيست كه بجاي تحول دادن مردمان تنگدست و بيچاره و بدبخت بچرخهاي شكنجه و اطاقهاي عقوبت و عذاب، در پي نابود كردن فقر و گدائي و بدبختي برآيند ؟
مردان انقلاب اين عصر به تجزيه و تحليل جرم و شكنجه پرداختند و برابري انسانها را يك اصل واقعي بشمار آوردند . به عقيده اين مبارزان و مخالفان خشونتها ، بزهكار هيچ فرقي با انسان شرافتمند ندارد زيرا او هم داراي همان احساسات و عواطف است.به همين جهت رگنيه Regnier يكي از قضات فرانسه با صداي بلند ابراز داشت :
- به بشريت نبايد اهانت از خود نااميد شدن را واداريم وعملي كنيم كه اين توهم حاصل شود كه مقصر به هيچوجه قابل اصلاح و تربيت نمي باشد و هيچگاه نمي توان دراو سازندگي ايجاد كرد . مجازاتها بايد سرمشق قرار گيرند و قادر باشند كه در خطا كار بازسازي و اصلاح پديد آورند . بنابراين نبايد بدكار را در يك نااميدي دائمي غوطه ور سازيم .
نتيجه قيام فلاسفه و متفكران فرانسه ، اثرات عميقي بود كه برروي ساير كشورها گذاشت وباعث شد كه تحولات بزرگي در افكار نويسندگان ، دانشمندان و قانونگزاران ايجاد شود .
از جمله متفكراني كه درساير كشورها به پيروي از مصلحان فرانسه پرداختند ، بكاريا Beccaria در ايتاليا و بنتام Benthame در انگلستان بودند .
2- اعتراض به وضع و شرايط زندانها
زندانها در واقع محل بدترين امراض عفونتي است كه نه تنها درمركز خود اثرات منحوسش ، مرگ و بيماريهاي گوناگون را مي آفريند و به همه جا گسترده مي سازد بلكه اطراف و خارج از زندان را نيز آلوده مي نمايد .
در زندانها روز وجود ندارد هوائي كه زنداني بتواند استنشاق كند يافت نمي شود و زندانيان فقط بخارهاي متعفن و آلوده آنجارا تنفس مي كنند .
در ايتاليا ژاك كازانوادوسنگالت Jacques casanova de Seingalt (1798 – 1725 ) شديداً بوضع نابهنجار و تأثر انگيز زندانها اعتراض كرد و دانشمندان ديگر مانند دولاپورت Pierre de la Porte ( 1680 – 1603 ) گورويل J.H.Gourville ( 1703 – 1625 ) و مادام استال Mme de Stael . ( 1817 – 1766) و سيمون لنگت Simon N. H. Linguet (1794- 1736 ) بنوبه خود از شرايط رقت آوري كه زندانيان داشتند انتقاد كردند و دستگاههاي مسئول را مورد شديدترين حملات خود قرار دادند .(69)
يكي از مصلحان بزرگي كه جدي تر و بصورت گسترده تري هم عليه مجازاتهاي سنگين و هم عليه شرايط نفرت بار و متأثر كننده زندانها قيام كرد و آنها را شديداً مورد حمله قرارداد . هوارد John Howard انگليسي است .
او ابتدا كار خود را از زندانها شروع كرد وبا مطالعات دقيق و بررسيهاي عميقي كه بعمل آورد بسختي شرايط ونامطلوبي وضع زندانيان پي برد و با انتقادات پي در پي خود ، خواستار دگرگوني و تعديل كيفرها وتغيير عميق اصلاحي در حقوق جزا و زندانها شد .
هوارد از كساني بود كه شخصاً با زندان و زندانيها آشنايي پيدا كرد و از نزديك مناظر رقت بار موجود را مشاهده نمود زيرا بعلت زلزله اي كه در سال 1755 در ليسبون اتفاق افتاد و خرابيهاي زيادي ببار آورد، هوارد براي كمك كردن به زلزله ديدگان ، انگلستان را به قصد اين شهر ترك كرد، ولي در ساختماني كه اقامت گزيد، يك دزد دريائي نيز ساكن بود ، به همين جهت مورد اتهام قرار گرفت و در برست Brest ( يكي از شهرهاي بندري واقع در غرب فرانسه ) زنداني شد . اوضاع وحشتناك ومناظر هولناك و نفرت انگيزي كه او در اين زندان مشاهده كرد ، شديداً احساساتش را برانگيخت واو را تحت تأثير قرارداد . لذا در مراجعت بانگلستان ، هوارد تمام كوشش خود را در راه اصلاح وضع زندانها بكار برد .
هوارد مسافرت هایي بسيار طولاني و متعدد به كشورهاي مختلف اروپا انجام داد واز جمله سه دفعه به فرانسه ، شش دفعه به هلند ، چهار دفعه به آلمان و همچنين به فنلاند مسافرت كرد و در سال 1777 نتايج مشاهدات خود را انتشار داد .
پس از انتشار مشاهدات ، هوارد مجدداً به مسافرت پرداخت وبه بازديد زندانهاي اسپانيا، پرتقال ،روسيه و تركيه مشغول شد وتا خاور دور پيش رفت و بالاخره در حالي كه مشهور بود كه « تب زندان او را گرفته است » بنوعي مرض تيفوس مبتلا شد و در گذشت .
اين محقق بزرگ در سال 1779 كتاب معروف خود را تحت عنوان « وضع زندانها » منتشر كرد و در آن از وضع موجود انتقاد كرد و نوشت كه با اوضاع اسف انگيز و رقت باري كه وجود دارد و اقدامات نادرستي كه صورت ميگيرد، هيچگاه نميتوان بزهكاران را اصلاح كرد و اين بيماران اجتماعي را شفا داد و سالم و سازگار به آغوش اجتماع برگرداند .
او در نوشته هاي خود اجراي صحيح بهداشت را از نقطه نظر تهويه و تغذيه خواستار شد و كارهاي جدي را در زندان و كمكهاي اخلاقي لازم را مورد ستايش قرار داد واز دور نگهداشتن زندانيان از يكديگر و نياميخته شدن آنها بهم طرفداري نمود .
منبع:www.lawnet.ir
/ن
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}