پنج افسانه رايج درباره ي فيس بوک


 

نويسنده: ديويد کرک پاتريک




 
ديويد کرک پاتريک نويسنده ي کتاب تاثير فيس بوک: داستان پنهان شرکتي که جهانيان را به هم پيوند مي دهد است. او در مطلب حاضر، که در واشنگتن پست منتشر شده، درباره ي پنج نکته اي که به اشتباه درباره ي سايت فيس بوک رواج يافته، توضيح مي دهد.

1- عمده ترين مخاطبان فيس بوک دانشجويان هستند.
 

وقتي که مارک زوکربرگ در بهار سال 2004 سايت فيس بوک را راه اندازي کرد، مخاطبان اصلي او همکلاسي هايش بودند اما اين دوران تنها چند ماه به طول انجاميد. در ادامه ي همان سال بود که سايت از دانشجويان دانشگاه هاي ديگر ايميل آدرس دريافت کرد و آنها را به عضو خود درآورد. در سال 2005 درهاي سايت به روي دانش آموزان دبيرستاني باز شد و در سال 2006 بزرگسالان هم به خانواده ي فيس بوک پيوستند. با وجود اينکه هنوز بخش اصلي کاربران سايت فيس بوک جوان ها هستند اما سن حدود دو سوم از 134 ميليون کاربر آمريکايي آن بالاي 26 است. در خارج از ايالات متحده، فيس بوک بين خانم هاي ميانسال بالاترين سرعت گسترش را داشته است.
فيس بوک در کشورهاي مختلف آن قدر به عنوان بخشي از زندگي اجتماعي اهميت پيدا کرده که اگر شما- با هر سن و سالي- عضو آن نباشيد به احتمال زياد ارتباط چندان نزديکي با دوستان تان نداريد. براي مثال، در تحقيقاتي که من انجام دادم، متوجه شدم که ارسال پيغام از طريق فيس بوک در ميان قشر تحصيل کرده ي ايتاليا و بازرگانان کلمبيايي جاي ارسال ايميل را گرفته است. در اندونزي هم، که سومين کشور با بالاترين تعداد کاربر فيس بوک است، اگر شما اهل استفاده از اينترنت باشيد، به احتمال زياد عضو فيس بوک هم هستيد: از سي ميليون نفري که در اندونزي از اينترنت استفاده مي کنند، 27/8 ميليون نفر عضو فيس بوک هستند.

2- تغييرات فيس بوک به منظور جذب آگهي هاي بيشتر است.
 

زوکربرگ مدام دست به تغيير امکانات و پيوندهاي فيس بوک مي زند و بعضي از اين تغييرات باعث شده که کنترل کاربران در حفظ اطلاعات شخصي شان تا حد زيادي کمتر شود. سال گذشته در زمان اعمال يکي از اين تغييرها، فهرست دوستان هر کاربر براي تمامي کاربران به صورت عمومي به نمايش در آمد؛ نتيجه اين شد که صداي فعالان حوزه ي حفظ اطلاعات شخصي درآمد و بخش کوچک اما تاثيرگذاري از کاربران فيس بوک مسئولان را مجبور کردند که در بهار امسال اين گزينه را به حالت سابق برگردانند.
منتقدان اين تغييرات مداوم فيس بوک مي گويند که انگيزه ي اصلي سردمداران سايت از اين کارها کسب سود بيشتر است؛ به گفته ي آنها در دسترس قرار دادن اطلاعات شخصي کاربران اين شانس را به بازرگانان مي دهد که تبليغات تجاري خودشان را به سمت آنها سرازير کنند. ممکن است اين طور باشد اما از دل گفتگوهاي متعدد من با زوکربرگ دليل ديگري براي اين تغييرات سر بر مي آورد. از يک نظر، او در وهله ي اول همه چيز را در سود بيشتر نمي بيند؛ به نظر او سود بايد براي تامين هزينه هاي سايت و گسترش بيشتر آن مصرف شود. ( اگر هدف اصلي زوکربرگ کسب در آمد بيشتر و موفقيت تجاري کوتاه مدت بود، پيشنهاد کمپاني مايکروسافت در سال 2007 را قبول مي کرد. مايکروسافت به او پيشنهاد داده بود که در ازاي خريد سهم اش از فيس بوک مبلغ 4 ميليارد دلار به او بدهد. زوکربرگ در سن 23 سالگي حتي به اين پيشنهاد فکر هم نکرد).
زوکربرگ بيشتر از آنکه خود را کارآفرين به حساب بياورد به جنبه ي انقلاب اجتماعي کارش توجه دارد. شعار کمپاني او اين است که بياييد جهاني آزادتر با انسان هاي در ارتباط با هم بسازيم. به نظر او حضور کاربران در فيس بوک محلي براي عرضه ي استعدادهايشان در اختيار آنها قرار مي دهد و اميدوار است که حضور در اين سايت باعث شود آنها شهروندان تاثيرگذارتري باشند. در نتيجه، تمامي تصميماتي که درباره ي تغييرات سايت فيس بوک گرفته مي شود، بيشتر به خاطر ارائه ي خدمات بيشتر به کاربران است، نه اينکه سوددهي کوتاه مدت مدنظر باشد. کارمندان فيس بوک بدون هيچ رودرواسي به من مي گفتند که هدف اصلي سايت آنها « فراگير شدن» است. عزم راسخ زوکربرگ براي اعمال تغيير در فيس بوک ريشه در جنبه هاي پارانويي شخصيت زوکربرگ هم دارد. در طول گفتگوهايمان او مدام به من مي گفت که اگر روزي روزگاري فيس بوک دست از تغيير بکشد، رقيب کوچک تر و چالاک تري- درست مثل همان حالتي که فيس بوک در ابتداي کار داشته- سر مي رسد و در اين شبکه ي اجتماعي را تخته مي کند.

3- کاربران فيس بوک درباره ي حفظ اطلاعات شخصي شان آماده ي نبرد هستند.
 

بعضي ها مي گويند تمامي کاربران فيس بوک درباره ي حفظ اطلاعات شخصي شان بسيار دُگم تشريف دارند اما در عمل اين طور به نظر نمي رسد. گذشته از اين، هر بار که بحث حفظ يا در دسترس قرار دادن اطلاعات شخصي کاربران به ميان آمده، اين سايت بيش از پيش موفق تر و گسترده تر شده است. مهم ترين جنجال در سپتامبر 2006 رخ داد. در آن وقت فيس بوک گزينه ي تازه اي به نام « خط خبري» (News Feed) به راه انداخت که آخرين فعاليت هاي هر کاربري را در اختيار دوستان او قرار مي داد. اگر چه در ده درصد از کاربران فيس بوک در ابتدا به جمع گروه هاي معترض به اين تغيير در خود سايت فيس بوک پيوستند اما اين گزينه خيلي زود به محبوب ترين بخش فيس بوک تبديل شد. امروزه، اين گزينه کم و بيش معرف هويت اصلي فيس بوک است.
يکي ديگر از مواردي که نشان مي دهد کاربران فيس بوک آن قدرها هم نگران يک سري از اطلاعات شخصي شان نيستند اين است که بسياري از آنها درخواست هاي دوستي از سوي افرادي که اطلاعات کمي از آنها دارند- يا اصلا آنها را نمي شناسند – را هم تاييد مي کنند. دليل اين امر اين است که ايده ي جذب دوست بيشتر به مفهوم فعاليت بيشتر در فيس بوک به باوري همگاني بين اعضا تبديل شده است. بعضي ها هم هستند که دودل مانده اند که آيا مي توان مودبانه درخواست دوستي را رد کرد يا خير. با وجود اين، دوست شدن با کسي در فيس بوک به اين معني است که به او اجازه مي دهيد به اطلاعات شخصي شما دسترسي داشته باشد. در يکي از آزمايش هايي که شرکت امنيتي سوفوز انجام داد، پروفايلي خالي از اطلاعات و صرفاً همراه با عکس قورباغه ي پلاستيکي کوجک سبزرنگي ساخته و از اطراف آن براي کاربران سايت درخواست دوستي اعلام شد. 41 درصد از کاربران آن درخواست را تاييد کردند.

4- زوکربرگ ايده ي فيس بوک را از هم دانشگاهي هايش در هاروارد دزديده است.
 

اينکه آيا واقعاً زوکربرگ اين ايده را به سرقت برده يا خير، کشمکش اصلي فيلم شبکه ي اجتماعي است. زوکربرگ در حين کار بر روي طراحي سايتي براي دوستانش بود که ايده ي فيس بوک به ذهن اش رسيد و آن را اجرا کرد. دانشجويان ديگر احساس کردند که به آنها خيانت شده و به همين خاطر از زوکربرگ شکايت کردند، مي گويند که او با دوستانش خارج از دادگاه به توافق رسيده و رقمي بالغ بر ده ها ميليون دلار به آنها داده و ماجرا تمام شده است.
اما کمي پيش زمينه درباره ي موضوع روشنگر است. زوکربرگ و دوستانش به ميزان بسياري از شبکه هايي که در آن زمان در حال فعاليت بودند، مثل فرندستر ( Friendster) که از مارس 2003 راه اندازي شد، الهام گرفتند. سواي اين موضوع، در طول سال تحصيلي در دانشگاه هاي مختلف آمريکا، از جمله بيل، کلمبيا و بيلور، شبکه هاي اجتماعي متفاوتي راه اندازي مي شد. به عنوان مثال در سال 2001 در دانشگاه استنفورد شبکه اجتماعي گسترده و پيشرفته اي به نام کلاب نکسوس (Club Nexus) شروع به فعاليت کرد. به همين خاطر، اگر هم اين حرف درست باشد که زوکربرگ ايده ها يي را از طراحي سايت دوستانش برداشته، بسياري از اين ايده ها قبلا در شبکه هاي اجتماعي فرندستر و کلاب نکسوس پياده شده بودند.

5- فيس بوک هم به زودي به سرنوشت فرندستر و ماي اسپيس دچار مي شود.
 

فرندستر توسط فردي راه اندازي شد که بخشي از انگيزه اش براي اين کار اين بود که به کاربران کمک کند دوست پيدا کنند؛ ماي اسپيس ( که در آگوست 2003 راه اندازي شد) هم در ابتدا با هدف مشابه اي آغاز به کار کرد. اما فيس بوک ابزار ارتباطي بسيار گسترده تري بود. فرندستر و ماي اسپيس هيچکدام از پيچيدگي هاي فيس بوک را نداشتند و مديران آنها هم هيچ وقت مثل زوکربرگ با ديدگاهي پارانويي به رقباي خود نگاه نمي کردند. هيچ کدام از اين سايت ها هم به گستردگي و فراگيري فيس بوک دست نيافتيد. فيس بوک از نظر ميزان ساعت استفاده از آن بزرگ ترين شبکه ي اجتماعي دنيا به حساب مي آيد و به نوعي بزرگ ترين آرشيو عکس جهان را هم در خود جاي داده است. کاربران سايت اصلا دوست ندارند عکس هايشان را از دست بدهند، چون بسياري از آنها هيچ نسخه ي ديگري از آنها در اختيار ندارند.
تمامي اينها به اين معناست که فيس بوک به پديده اي فراتر از هوسي زودگذر تبديل شده است. البته شايد روزي روزگاري به وسيله ي شبکه ي اجتماعي ديگري کنار زده شود اما بدون شک اين اتفاق بدون نبردي سهمگين رخ نخواهد داد.
منبع:دنياي تصوير شماره 197