آيا خشمگين مي شويد؟


 

نويسنده:سعيد سالارکيا




 
در بحث هيجانات، "خشم" کاملاً طبيعي و غريزي و گاهي ضروري است. انسان عادي گاهي به آن احتياج دارد، وقتي از خود دفاع مي کند، وقتي حقي از او ضايع مي شود، يا در موقعيت هاي دفاع از حقوق ديگران قرار مي گيرد خشمگين مي شود. اين مکانيزم در بين انسان و حيوان مشترک است حيوانات به طور غريزي در موقعيت هاي تهاجم و دفاع از خود خشمگين مي شوند. انسان هم همين مکانيزم را از خود نشان مي دهد، ولي تفاوت اصلي بين او و حيوان در آن است که او سطح پيشرفته تري در لايه فوقاني مغز خود دارد که به آن لايه کورتکس يا متفکر مي گويند. در چندين مقاله قبل مکانيزم پاسخگويي به يک محرک هيجاني به طور کلي توضيح داده شد که يک محرک هيجاني براي انسان ابتدا به قسمت بادامکي مغز وارد مي شود و از آن قسمت دو راه مجزا وجود دارد که يکي از اين راه ها قسمت در انسان و حيوان مشترک است که اين راه بدون وارد شدن به سطوح فوقاني مغز از همان ناحيه بادامکي پاسخ سريع و بدون تفکر را به عضلات حسي حرکتي منتقل مي کند و اصطلاحاً به اين گونه پاسخ، پاسخ هاي بادامکي مغز گفته مي شود که غالباً اشتباه است ولي در پاره اي از موارد هم ضروري و حياتي است. اما راه دوم محرک پس از رسيدن به قسمت بادامکي مغز (اين قسمت بين خزندگان، پستانداران و انسان مشترک است) از راه تارهاي عصبي وارد سطح فوقاني و لايه آخرين مغز يا همان سطح متفکر مي شود و پاسخ عاقلانه از آنجا به عضلات حسي حرکتي فرمان داده مي شود. يک مثال ساده مي زنيم:فرض کنيد فرزند شما پايش با پارچ آب برخورد مي کند و تمام آب روي فرش مي ريزد. محرک که همان عمل فرزند شما بود از طريق چشم شما به مغز مي رسد اولين ايستگاه گيرنده مغز قسمت مياني مغز يا همان قسمت بادامکي مغز است. پاسخ بادامکي سريع از طريق قسمت بادامکي به عضلات حنجره شما منتقل مي شود و با چندين صفت تحقيرآميز او را به باد ناسزا و الفاظ طعنه آميز قرار مي دهيد. ولي اگر کمي صبر را پيشه خود سازيد اطلاعات از ايستگاه بادامکي مغز وارد قسمت فوقاني مغز مي شود و در آنجا با چندين درجه تخفيف پاسخ پالايش مي شود و ديگر آن عکس العمل هاي تند و نابخردانه اجرا نمي شوند. اما همين پاسخ هاي قسمت بادامکي مغز گاهي ضروري و حياتي است. مثلاً وقتي دست شما به جسم داغي برخورد مي کند ديگر لزومي ندارد صبر کنيد تا پاسخ راه طولاني تر خود را طي کند و ببينيد قسمت متفکر مغز چه تصميمي مي گيرد، در اينجا عمل قسمت بادامکي مغز بجاست و سريع فرمان مي دهد که عکسي العملي آني و بي وقفه انجام مي شود و شما دست خود را کنار مي کشيد و گرنه مي سوزيد. آنچه که در پاسخ هاي هيجاني مهم است مديريت پاسخ دهي به آنهاست. آنان که از توانايي ذهني کمتري برخوردارند يا اصطلاحاً دچار عجز عقلي هستند به پاسخي براي حل مسايل و مشکلات خود ندارند و در نتيجه خشمگين مي شوند، دقيقاً آنهايي که کمتر خشمگين مي شوند عاقل تر هستند و آنهايي که اصلاً خشمگين نمي شوند طبيعي نيستند. اما خشم به شکل هاي مختلفي ظاهر مي شود. ظاهر آن پرخاشگري و عکس العمل هاي تند و بدون کنترل است ولي رفتارهاي تغيير شکل يافته خشم مي تواند به صورت لجبازي، رفتارهاي خسارت زاي پنهاني، غيبت و توطئه نيز ظاهر شود.
به قول معروف با پنبه سر بريدن هم نوع ديگري از بروز خشم است. روان شناسان و مربيان تعليم و تربيت بيشتر به تشريح اينکه خشم چيست و چه اثرات زيان باري دارد مي پردازند و از طرفي خوانندگان و علاقه مندان به اين علوم در لابه لاي اين بحث ها به دنبال اصول کاربردي مي گردند و متاسفانه کمتر به پاسخ سوالات خود در مواجهه با مشکلاتي که با خود و ديگران دارند مي رسند. در واقع اين نارسايي ها وجود دارد ولي حقيقت اين است که علوم رفتاري براي همه به طور يکسان قابل تعميم نيست و هر فردي براي خود يک case study يا موضوع خاص تلقي مي شود. افراد پيشينه هاي رفتاري متفاوتي دارند، سنين گوناگوني دارند، تجربيات مختلفي دارند، در نتيجه علل بي شماري در بروز خشم وجود دارد. اما اگر تربيت کننده هستيد يا تربيت شونده اين چند مورد را براي کنترل خويش يا ديگران به کار بنديد.
1-تصوير ذهني خود را از خودتان ترميم کنيد. شما ضعيف نيستيد به خودتان بايد توجه کنيد رو به روي آيينه بايستيد و قيافه اي عصباني به خود بگيريد و همين جا شروع کنيد. تصوير شما از خودتان چگونه است چرا با عصبانيت خود و ديگران را رنج مي دهيد، چرا از خود راضي نيستيد خود را دوست بداريد و ضعف هاي خود را بشناسيد و آنها را بنويسيد و درصدد رفع آنها باشيد.
2-درک شما از خويشتن چگونه است؟ آيا با استعداد، خوش رو، باهوش و فهيم هستيد؟ ديگران نسبت به شما چه نظري دارند؟ چرا اين گونه فکر مي کنند؟ آيا شما خودتان خود را اين گونه معرفي نکرديد؟ چقدر خوشبختي خود را در دست ديگران مي بينيد؟ فکر مي کنيد ناتوان هستيد؟ آيا واقعا به اندازه توانايي خود تلاش کرده ايد؟
3-عزت نفس شما چقدر است؟ فکر مي کنيد مي توانيد به تنهايي از عهده مشکلات برآييد. به گذشته فکر کنيد به آن روزهايي که توانسته بوديد از پس مشکلات برآييد. شما مي توانيد خود را قدرتمند سازيد. به نقاط قوت خود خوب فکر کنيد شما اکنون همان آدم هستيد که فقط کمي بي انصافي در حق خود روا داشته است.
4-چرا فکر مي کنيد کسي يا کساني شما را دوست ندارند؟ آگاهي شما نسبت به آنها دستخوش چه سوء تفاهم هايي است. اگر هم تقصير شما نبوده آنها ناآگاه بودند و قابل گذشت هستند. شما بايد به حال خود آگاه باشيد، ديگران نمي توانند شما را کوچک کنند. خودتان را دست کم گرفته ايد هنوز به خيلي از توانايي هاي خود پي نبرده ايد. شما فرد با ارزشي هستيد کافي است واقع بينانه قضاوت کنيد که چه بلايي بر سر خود آورده ايد. ولي هيچ گاه دير نيست شما مورد محبت و توجه خيلي ها هستيد ولي از آن آگاه نيستيد و بايد دايره ارتباطات خود را وسيع تر مي ساختيد.
5-دقت کرديد به چه مسايل پوچ و بي ارزش زيادي پرداختيد و از کاه کوه درست کرديد. آن قدر رفتار ديگران در شما اثر گذاشته که به آينده و اهداف خود توجهي نداشتيد. بس کنيد چرا انتقام؟ چرا کينه؟ تمام عمر خود را صرف تلافي کردن نکنيد. شما زنده ايد که چه کار کنيد؟ تا بقيه عمر خود را زيبا سازيد و درصدد کشف، ساخت، شدن، رسيدن، رهايي، آزادي و شکوفايي باشيد.
6-کنترل اعمالتان را به دست گيريد، وقتي آگاه هستيد از خيلي چيزها رها خواهيد شد. سال ها در اسارت بوديد، ديگر اسير نيستيد. آگاهي به شما قدرت فوق العاده اي بخشيده ديگر مثل گذشته حساس نيستيد و به پوچي بعضي از واکنش هاي خود مي خنديد. ديگر گذشته، کمبودهاي دوران کودکي و سرزنش هاي نزديکان به لطف آگاهي در شما اثري نخواهد داشت. شما منحصر به فرد هستيد و ثابت کرديد که علي رغم همه علت ها باز مي توانيد با خود باشيد، خود را دوست مي داريد و هيچ نيرويي نمي تواند شما را بازي دهد چرا که خداوند را از رگ گردنتان نزديک تر حس مي کنيد.

آيا خشمگين مي شويد؟
 

انسان ها خشمگين و خصمانه متولد نمي شوند، اما ناراحتي و دلتنگي وقتي روي هم انباشته مي شود اين ناراحتي ها را سبب مي شود. دشمن و خصومت رابطه مستقيم با نداشتن حال خوش دارد. شما در چه وضعيتي قرار داريد؟ به پرسشنامه زير جواب بدهيد تا جواب سوالات خود را به دست آوريد.

آزمون
 

پرسشنامه زير شبيه پرسشنامه هايي است که براي اندازه گيري انگاره هاي تبادل هاي اجتماعي مورد استفاده قرار مي گيرد.
1-معمولا تنها من هستم که از حقوق ديگران دفاع مي کنم.
درست / غلط
2-وقتي دوستان يا بستگانم به من مي گويند چه کنم ناراحت مي شوم.
درست / غلط
3-خشمگين شدن از کسي که شما را ناراحت کرده، به لحاظ احساسي سالم است.
درست / غلط
4-اگر شاگرد دوم شوم ناراحت مي شوم.
درست / غلط
5-اغلب اوقات دوست دارم به خاطر آنچه هستم با ديگران بجنگم.
درست / غلط
6-نگران جواب دادن به مقامي صاحب اختيار، مانند نگهبان يا افسر پليس نيستم.
درست / غلط
7-دوست دارم اقدامات ديگران را هدايت کنم.
درست / غلط
8-سعي مي کنم در برابر کساني که به من فشار مي آورند و يا مي خواهند بر من رياست کنند بايستم.
درست / غلط
9-اگر از کسي ناراحت باشم، بي ترديد ناراحتي ام را با او در ميان مي گذارم.
درست / غلط
10-اگر فروتن باشيد ديگران از شما سوء استفاده مي کنند.
درست / غلط
11-کسي که خشمش را سريعا نشان مي دهد، سازگارتر از کسي است که اين کار را با تاني انجام مي دهد.
درست / غلط
12-اگر کسي از فرد ديگري که من او را پر تکبر ارزيابي کرده ام بد بگويد، احساس خوشحالي مي کنم.
درست / غلط

محاسبه امتيازات
 

براي هر جواب "درست" يک امتياز به خودتان بدهيد.
امتياز 6-0:شما از خصومت متوسطي در قبال ديگران برخورداريد.
امتياز 7 به بالا:شما نسبت به متوسط مردم خشمگين تر هستيد. ممکن است بهتر باشد که سعي کنيد از علت آن آگاه شويد.

توضيحات
 

خصومت ورزي هاي اجتماعي بسيار وسيع و گسترده است. بعضي از متخصصان سابقا آن را ويژگي اي مادرزادي مي دانستند، اما اين باور تغيير کرده است. دکتر کارن هورناي، يکي از پيروان فرويد، معتقد بود که خشم خصوصيتي مادرزادي نيست، بلکه واکنشي است که آن را از طريق تجربه و به خصوص با پدر و مادر خود کسب مي کنيم.
هورناي معتقد بود که انسان از ظرفيتي دروني براي تهاجم و پرخاشگري برخوردار است. اگر شخص پدر و مادر يا مراقبي داشته باشد که نسبت به او بي اعتنا و يا ناسازگار باشد، اين خشم آزاد مي شود و خودش را نشان مي دهد. کودک ممکن است نخواهد اين احساس خصمانه را بروز دهد و در نتيجه آن را سرکوب کند، و بعد به خاطر آن گرفتار احساس گناه و بي ارزش بودن شود. اين گونه، رابطه عشق - نفرت در کودک ايجاد مي شود. متاسفانه در اين زمينه که خشم چگونه شکل مي گيرد، اطلاعات کافي در اختيار نداريم.
کساني که در اين پرسشنامه جواب هاي "درست" زيادي داده اند، نسبت به کساني که جواب "غلط" را انتخاب کرده اند در برخورد با ديگران رفتار خصمانه تري دارند. اينها اغلب اشخاصي غيردوستانه هستند و تعهدات اجتماعي کمتري دارند. در اين گروه خودکفايي بسيار بالا است. اين اشخاص از وضعيتي که در آن ديگران بتوانند از آنها سوء استفاده کنند گريزان هستند.
رفتار درمانگرها معتقدند که خصومت در قبال ديگران به احتمال زياد جايگزين ناخشنودي از زندگي است. اشخاصي که اغلب رفتار خصمانه دارند حالتي منزوي و افسرده پيدا مي کنند و از عزت نفس کم برخوردارند. مشخص شده که خصومت ورزي با حال بد احساسي و عاطفي رابطه دارد.
منبع تست:کتاب شما کي هستيد؟
نشريه موفقيت، شماره 177.