اوضاع اعتياد زنان در ايران


 

نويسنده:دکتر نيما سيفي‌مقدم




 
جامعه زنان، جامعه پيچيده‌اي است. نقش‌هايي كه زنان در طول زندگي خود دارند از نقش‌هاي مردان پيچيده‌تر و حساس‌تر و شايد مهم‌تر باشد. به همين دليل هر عاملي كه مربوط به اين جامعه مي‌شود، اهميت ويژه و خاص خودش را خواهد داشت.
اعتياد هم از اين امر مستثنا نيست و گرفتاري اين جامعه به اعتياد، معضلات و مشكل‌‌هاي مربوط به خود را ايجاد خواهد كرد. اعتياد در زنان از جهت علل اعتياد، شيوع، سير بيماري، پاسخ به درمان و تاثير بر جامعه اختلاف بارز آماري با مردان دارد. اينها بخشي از پاسخ‌‌ دکتر پونه کيميا قلم، روان‌پزشک و درمانگر اعتياد، به سوال من است؛ اينکه آيا اعتياد در زنان آن قدر ويژگي‌هاي منحصر به فرد دارد که به آن به عنوان يک موضوع مستقل نگاه کنيم؟ ادامه اين گفتگو را باهم مي‌خوانيم.
آسيب‌هاي اعتياد زنان را بايد به 2 دسته تقسيم‌ کرد. آسيب اول به خود فرد و ديگري به شبکه اطراف و جامعه فرد مبتلا برمي‌گردد. اعتياد در زنان براي خود فرد بسيار مخرب‌تر از اعتياد مردان است. زن مصرف‌کننده در فرهنگ ما به راحتي از خانواده و دوستانش طرد مي‌شود . علاوه بر اين، زنان با توجه به مشکل درآمد و توانايي براي به دست آوردن مواد مخدر از راه‌هاي ديگر گاهي تن به کارهاي ضداخلاقي مي‌دهند و به راحتي مورد استفاده سودجويان قرار مي‌گيرند که مسلما اين باعث افزايش تخريب آنها مي‌شود و برگشت آنها به زندگي سالم را سخت‌تر مي‌کند.
بله؛ زن به عنوان نگهدار کانون خانواده و مسوول اصلي تربيت فرزند، وظيفه مهمي را در انسجام خانواده دارد. زندگي خانوادگي اين افراد معمولا آشفته و گسيخته است. طلاق در اين خانواده‌ها شايع‌تر است. زنان مصرف‌کننده معمولا مادران قابلي نيستند يا اينکه توانايي‌هاي خود را به مرور زمان از دست مي‌دهند. فرزندان در معرض مشکلات روحي و سوء رفتارهاي مختلف هستند.
زنان مبتلاي باردار نيز درمعرض خطراتي براي خود و فرزندشان هستند. با توجه به اين نکات به نظر مي‌رسد که اعتياد يک زن به مراتب بيشتر از مرد مي‌تواند آسيب‌رسان باشد و نيازمند توجه ويژه‌اي است.

آمار دقيقي از ميزان جمعيت زنان معتاد در کشور وجود ندارد اما براساس برخي پژوهش‌ها، 9/6 درصد از معتادان کشور را زنان تشکيل مي‌دهند. وزارت بهداشت نيز در آمار خودش در مورد زنان معتاد از رقم 1 زن معتاد به ازاي 8 مرد معتاد گزارش مي‌دهد. برخي گزارش‌ها هم بر اين امر تاکيد دارد که در مقابل هر 100 مرد معتاد 7 زن معتاد در کشور وجود دارد. به‌طورکلي، با توجه به آمارهاي گوناگون ارايه‌شده، هرچند غير دقيق، مي‌توان جمعيت زنان معتاد به مواد را در کشور بين 100 تا 150 هزار نفر (يعني 6/0 تا 8/0 درصد) تخمين زد. بديهي است رقم واقعي مصرف‌کنندگان مواد اپيوييدي (شبه‌ترياک) بسيار بالاتر است. ميزان مصرف هرويين در معتادان زن در حد نگران‌کننده‌اي است و تعداد زنان مصرف‌کننده مواد تزريقي در کشور 4 تا 9 هزار نفر تخمين زده مي‌شود. به‌نظر مي‌رسد مصرف حشيش در جمعيت عمومي زنان بالغ، شايع نباشد. با وجود اين آمار و اطلاعات پراکنده و مقدماتي، ديگر نمي‌توان به راحتي گفت جمعيت‌اندکي از زنان گرفتار مواد مخدر و پيامدهاي آن هستند.
در مورد اعتياد و بارداري بايد توضيح بيشتري داده شود. با توجه به الگوي رايجي که ذکر شد و اينکه اکثر زنان معتاد، متاهل‌اند و عمدتا در سنين باروري هستند، توجه به اين موضوع از اهميت خاصي برخوردار است. اين افراد براي جلوگيري از قضاوت ديگران و حتي پزشکان، روي خود مساله اعتياد سرپوش مي‌گذارند و اين مساله مي‌تواند مشکلات خاصي را در دوره بارداري، زايمان و بعد از زايمان براي خود فرد، جنين و پزشک معالج ايجاد کند. در دوران بارداري، مصرف مواد مخدر مي‌تواند باعث سقط جنين، عدم رشد مناسب جنين، مسموميت بارداري، جدا شدن زود‌رس جفت و زايمان زود‌رس شود. با توجه به اينکه نوزاد طي بارداري با مواد مخدر مواجه بوده است و متاسفانه بدن وي با ميزاني از مواد مخدر تطبيق يافته است بعد از زايمان و جدا شدن از منبع دريافت ماده نوزاد دچار علايمي مي‌شود که بعضا اين علايم مي‌تواند باعث آزار و آسيب به نوزاد شود. با توجه به اين مسايل، مادران محترم بايد توجه داشته باشند که پزشک مي‌تواند بدون قضاوت در مورد اعتياد آنها و نگه داشتن اسرار بيمار به طي کردن بارداري مناسب کمک کند.
ببينيد؛ در دوران بارداري به هيچ وجه توصيه به ترک و پرهيز ناگهاني از مواد مخدر نمي‌شود. بيمار بايد تحت درمان جايگزين با داروهاي مقلد مانند متادون (البته زير نظر پزشک متخصص) قرار بگيرد و طبق دوز تجويزشده، دارويش را مصرف کند تا عوارض را کاهش دهد. بايد توجه کنيم برخلاف باور عوام در مورد مصرف داروهاي شيميايي و تاثير آن بر نوزاد، مصرف متادون هيچ‌گونه عوارض شناخته شده‌اي برنوزاد ندارد. بعد از زايمان نيز براي جلوگيري از عوارض ترک، نوزاد بايد تحت درمان‌هاي مناسب و خاصي قرار گيرد.
به‌طورکلي، در جوامعي که در فرهنگ وقوانين آنها تفاوت بين زن و مرد کمتر ديده مي‌شود، در الگوي مصرف مواد نيز تفاوت چنداني مشاهده نمي شود. در ايران، قضيه تا حدودي متفاوت است. زنان در کشور ما با نگرش خاصي وارد زندگي خانوادگي مي‌شوند. در جامعه سنتي مرد محور خانواده است و زن بايد پيرو او باشد و محيط خانه را براي آرامش او آماده سازد. در هنگام مصرف مرد، شايد خيلي از زنان حس کنند که حق اظهارنظر و برخورد جدي با همسر را ندارند. زناني هم که از اين وضعيت ناراحت هستند، تنها شکايت و گله خود را به طور مختصر ابراز مي‌دارند و تمام تلاش خود را در جهت کمک به ترک همسر به کار مي‌برند و معمولا مساله اعتياد همسر تنها در محيط خانه محفوظ نگه داشته مي‌شود و جدايي از همسر، انتخاب اول نيست. زندگي با فرد معتاد، ناآگاهانه زن را در معرض اعتياد قرار مي‌دهد. مصرف‌کنندگان براي جلوگيري از شکايت‌هاي همسران خود، آنها را در اعتياد خود شريک مي‌سازند يا اينکه مواجهه با مواد مخدر به‌طور مزمن، زنان را به مواد وابسته مي‌سازد. الگوي مصرف مواد مخدر در کشور ما زن متاهلي است که همراه با همسر معتادش مصرف مي‌کند. متاسفانه پيش‌آگهي ترک اين زنان نيز بدون ترک همسرانشان اصلا خوب نيست.
منبع:www.salamat.com