کودکان خياباني ، چالش ها و راه کارها (1)


 

محقق و نویسنده مقاله : علی زارعی




 
پديده کودکان خياباني يکي از مشکلات آسيب زاي اجتماعي است که از ديرباز در سراسر جهان وجود داشته و در سالهاي اخير به دلايل گوناگون افزايش يافته است و در کشور ما نيز اين پديده با ويژگي هاي دوگانه اش ، دير پايي و گستردگي ، ضرورت توجه به آن را مطرح مي سازد . کودکان خياباني طيف گسترده اي را با شرايط متفاوت زندگي تشکيل مي دهند که تعريف آنها اولين چالش را در برابر ما قرار مي دهد :

کودکان خياباني چه کساني هستند؟
 

بر اساس تعاريف سازمان هاي بين المللي (سازمان بهداشت جهاني ، آژانس بين المللي کودکان خياباني و يونيسف) کودکان خياباني را مي توان بر اساس شرايط زندگايشان ، به چهار گروه طبقه بندي کرد :
- کودکاني که خانه و خانواده ندارند و در خيابان به سر مي برند .
- کودکاني که داراي خانه و خانواده هستند اما به دليل مختلف از خانواده خود جدا شده اند و تنها يا با گروه هاي کوچک زندگي مي کنند .
- کودکاني که قبلا بي خانمان بوده اند اما در حال حاضر در سر پناه ها و مراکز خاص ، نگهداري مي شوند .
- کودکاني را داراي خانه و خانواده هستند و با خانواده خود زندگي مي کنند اما به علت فقر و مشکلات ديگر بيشتر وقت خود را در خيابان مي گذارنند .
اين گروه از کودکان داراي شرايط متفاوتي هستند :
- گروهي از آنان در خيابان به کارهاي مختلف (فروش گل ، روزنامه ، آدامس ، زباله گردي ، واکس زدن و ...) مي پردازند که کودکان کار در خيابان را تشکيل مي دهند .
- گروه ديگر به تکدي گري مشغولند و برخي از آنان نيز در سنين بسيار کم همراه پدر و مادرشان به عنوان ابزاري براي تکدي گري مورد استفاده قرار مي گيرند . همه اين کودکان با تفاوتهايي که با يکديگر دارند در اين مورد که بيشترين وقت خود را در خيابان مي گذارنند و از حقوق اساسي خود از جمله آموزش ، بهداشت ، امنيت و ... محرومند ، وجه مشترک دارند. بنابراين مي توان گفت کودک خياباني کسي است که بيشترين ساعات زندگي خود را در محيط ناامن خيابان مي گذارند و از اين رو با وجود تفاوتهاي موجود در نحوه زندگي ، در معرض آسيب هاي فراوان قرار مي گيرد .
بر اساس تحقيقاتي که در کشور ما در ارتباط با کودکان خياباني انجام شده است ، بيشترين کودکان خياباني (حدود 85 درصد) متعلق به گروه چهارم است يعني کودکان که داراي خانه و خانواده هستند و با خانواده خود زندگي مي کنند اما بيشتر وقت خود را در خيابان مي گذارند. دومين چالش در زمينه کودکان خياباني ، پيامدهاي زيان بار اين پديده است .
چرا توجه به کودکان خياباني ، ضروري است؟ موارد زير دلايل اين ضرورت را نشان مي دهد :
- کودکان خياباني پديده اي رشد يابنده در جهان و در کشور ماست .

بر اساس آمارهاي موجود در حال حاضر بيش از صد ميليون کودک خياباني در جهان وجود دارد. در کشور ما آمار و اطلاعات دقيقي در مورد کودکان خياباني در دسترس نيست. آمارهاي رسمي تعداد اين کودکان را حدود بيست هزار نفر اعلام مي کند. آنچه مسلم است تعداد اين کودکان در کشور ما بويژه در شهرهاي بزرگ در حال افزايش است.
- کودکان آسيب پذيرند و قادربه دفاع از خود نيستند و نياز به حمايت و کمک بزرگسالان دارند. کودکان خياباني به علت شرايط خاص زندگي خود آسيب پذيري بيشتري دارند . مروري کوتاه بر آمارهاي موجود در ارتباط با کودکان ، وسعت اين آسيب پذيري را در جهان نشان مي دهد :
100 ميليون کودک خياباني در جهان زندگي پررنجي را مي گذرانند .
250 ميليون کودک کار زير سن قانوني کار در کشورهاي جهان سوم به سر مي برند .
150 ميليون کودک در جهان از سوء تغذيه رنج مي برند .
130 ميليون کودک 6 تا 11 سال در کشرهاي در حال رشد از رفتن به مدرسه محرومند .
هر سال بيش از ده ميليون کودک زير پنج سال در کشورهاي در حال رشد از بيماريهاي قابل پيشگيري جان خود را از دست مي دهند .بيش از نيمي از کودکان افريقايي از بيماريهاي ناشي از آلودگي آب و کمبود بهداشت رنج مي برند .
17 ميليون نفر از بيماري ايدز فوت کرده اند که حدود يک چهارم آنها را کودکان تشکيل مي دهند .
آثار زيانبار اين آسيب ها تنها به دوران کودکي منحصر نمي شود و تا بزرگسالي نيز ادامه مي يابد و جامعه را از وجود انسانهاي کارآمد و شايسته در آينده ، محروم ميسازد .
- کودکي دوران حساس رشد و پرورش انسانهاست و توجه به اين سالهاي مهم و فراهم ساختن امکانات مناسب به منظور ايجاد زندگي بهتر براي کودکان ، از وظايف اساسي ماست .
- بررسي هاي به عمل آمده در مورد کودکان خياباني نشان مي دهد که اين کودکان در تمام جنبه هاي رشد (رشد جسمي – ذهني - عاطفي و اجتماعي ) داراي مشکلاتي مي باشند که ناشي از شيوه زندگي آنهاست .

عوامل موثر در ايجاد و گسترش پديده کودکان خياباني
 

پديده کودکان خياباني ناشي از عوامل متعددي است که با توجه به بررسيهاي انجام شده مي توان آنها را از نظر تاثيرگذاري به شرح زير طبقه بندي کرد :

1-عوامل اقتصادي :
 

فقر ، بي عدالتي ، بيکاري ، فاصله طبقاتي زياد در جامعه ،درآمد کم .

2- عوامل اجتماعي :
 

- ازدياد جمعيت ، مهاجرت از روستاها و شهرهاي کوچک به شهرهاي بزرگ و مهاجرت از کشورهاي ديگر (افغانستان) .
- ساختار جمعيت ، جوان بودن جمعيت و ناتواني در پاسخگويي به نيازهاي آنان .
- جنگ و پيامدهاي آن (آوارگي ، بي خانماني و ... )
- تغيير ارزشهاي اجتماعي و فاصله زياد بين نسلها .
- نارسايي و کمبود قوانين حمايتي از کودکان .
- وجود آسيبهاي اجتماعي از جمله اعتياد ، بزهکاري و ...
- وجود نگرشها و باورهاي نادرست در مورد کودکان از جمله نگرش به کودک بعنوان منبع درآمد ، مالکيت کودک ، خشونت با کودکان و ...
- نبود سازمانهاي حمايت از کودکان .

3- عوامل خانوادگي :
 

- خانواده هاي پرجمعيت بويژه با توجه به سطح درآمد خانواده .
- خانواده پرتنش و اختلافات شديد خانوادگي .
- سابقه بزهکاري و اعتياد در خانواده بويژه در مورد پدر يا مادر .
- خانواده گسسته به علت طلاق ، فوت ، ازدواج مجدد و تعدد زوجات .
- سابقه بيماريهاي رواني بويژه پدر و مادر در خانواده .
- نا آگاهي والدين از نيازهاي کودکان و رفتارهاي نامناسب آنان با کودکان از جمله خشونت ، آزار ، بي توجهي و ...

4- عوامل زيستي _ رواني :
 

- ويژگي هاي شخصيتي کودکان .
- توانمندي کودکان در برخورد با مشکلات زندگي .
- بحران هويت و بحران بلوغ و تاثيرات آن .

كودكان كار: بى پناهان جامعه
 

از نظر كارشناسان اقتصادى بررسى علل پديده كار كودكان، علت هايى عمده و زيربنايى دارد كه از آن جمله مىتوان به فقر، عدم تعادل اقتصادى و رشد ناكافى اقتصادى، اشاره كرد؛ واقعيت اين است كه بدون توزيع درآمد عادلانه و دست يابى افراد به كار و شغل مطلوب در شرايط رونق اقتصادى، اين مشكل هم چنان به قوت خود باقى خواهد ماند .
البته وجود فقر تنها دليل به وجود آمدن معضل كودكان كار نيست و علل مختلفى از جمله نقايص موجود در آموزش و پرورش، قوانين و مقررات ناكافى براى مقابله با كار كودكان و فقدان آگاهى عمومى، از عوامل موثر در بروز پديده اى چون كار كودكان به شمار مىآيد . كارشناسان اقتصادى به اين باورند كه پيدايش كار كودكان از منطقه‌‏اى به منطقه ديگر كاملا متفاوت است. در حالى كه در كشورهاى در حال توسعه ، ركود اقتصادى ، بيكارى ، مهاجرت وسيع روستاييان به شهرها ، فقر گسترش يافته و افزايش هزينه‌‏هاى زندگى از عوامل موثر پيدايش و گسترش كودكان كار است؛ در كشورهاى صنعتى ، ركود اقتصادى و بيكارى رو به گسترش باعث پيدايش دوباره نوعى از كار كودكان است.
در كشور ما كه آمار مشخصى در زمينه كودكان وجود ندارد؛ مساله اشتغال كودكان نيز مانند كودك آزارى ، كودكان خيابانى ، كودكان بزهكار و ساير كودكانى كه به نوعى در معرض آسيب هاى اجتماعى قرار دارند؛ نه تنها مورد توجه قرار نگرفته و براى كاهش آن نيز اقدامات موثرى به عمل نيامده است؛ كه در جمع آورى آمار و اطلاعات نيز دقت و حساسيت لازم توسط نهادها و سازمان هاى مربوطه مبذول نشده است.
دو تعريف در مورد كودكان كار وجود دارد: اول كودكان كار زير ۱۸ سال كه بر اثر فشارهاى شديد اقتصادى و اجتماعى مجبور به كار و زندگى در خيابان هستند؛ و دوم كودكان كار از حيث ارتباط با خانواده ، كه به سه دسته تقسيم می شوند: اول كودكانى كه در خيابان كار و زندگى می كنند و ارتباطى با خانواده ندارند. دوم كودكانى كه در خيابان كار می كنند، اما احساس تعلق به خانواده دارند. و سوم كودكانى كه با خانواده هاى خود در خيابان كار می كنند .
سيد حسن موسوى، محقق و مدرس دانشگاه معتقد است كه گروه دوم يعنى كودكانى كه در خيابان كار میکنند و احساس تعلق نسبت به خانواده دارند، كودكان كار محسوب می شوند . موسوى هم چنين معتقد است كه كشور هند از جمله كشورهاى جهان سوم است كه از لحاظ ساماندهى كودكان خيابانى از كشور ما جلوتر می باشد و به پيشرفت هاى چشم گيرى نائل آمده است. هند از جمله كشورهايى است كه با كمك ديگر كشورها بدور از هر گونه برخورد سياسى و با مشاركت مردمى توانست گامى بلند در ساماندهى و ‌‏آموزش كودكان كار خيابانى بردارد. چرا كه كارشناسان هندى بر اين باور بودند كه كودكان خيابانى يا خانواده ندارند و يا به دلائلى جامعه پذير نشده اند؛ به همين دليل راهى را پيش گرفتند تا بتوانند كودك خيابانى را با هنجارهاى اجتماعى جامعه شان آشنا كنند . وى در اين باره می گويد: "آموزش ، كليدى ترين واژه براى مسولان هند است زيرا كه آنان معتقدند اگر بچه ها آموزش هاى لازم را ببينند، خطرات كمترى متوجه آنان شده در نتيجه تهديد امنيت جامعه توسط كودكان كمتر خواهد شد. از جمله اين تهديدها افزايش جرم و جنايت و گسترش بيمارى هايى نظير ايدز و هپاتيت است ".
اكبر معتمدى، مدير دفتر آسيب ديدگان اجتماعى در خصوص تعريف كودكان كار ، به تعريف يونيسف اشاره میکند و میگوید: "انسان زير 18 سال كه بنا به مقتضيات جامعه مجبور به كار باشد، كودك كار محسوب مى‌‏شود؛ اما ما در جامعه شاهد كار كردن كودكان زير 15 سال هستيم !" او هم چنين معتقد است كه بهزيستى به مسائل قانونى و غير قانونى كار توجهى ندارد، و اين را وظيفه قوه قضائيه و نيروى انتظامى میداند .
معتمدى كودكان كار را به "كودكان كار دركارگاه‌‏ ها" و "كودكان كار در خيابان" تقسيم می كند و اعتقاد دارد كه "سازمان بهزيستى در قبال كودكان كار در كارگاه ها و يا در مكان هاى ديگر (كارهاى خانگى) هيچ برنامه و طرحى ندارد، زيرا آن را وظيفه وزارت كار میداند. گذشته از آن، طرح آنان در بهزيستى فقط مخصوص كودكان كار در خيابان است و آن هم محدود است به كودكانى كه به مشاغل سياه، يعنى مشاغل خطرناك همانند كار در كنار بزرگ راه ها مى‌‏پردازند ".
پس چه كسى از كودكانى كه در كارگاه هاى كمتر از ده نفر به مشاغل سخت مشغول هستند، حمايت می كند؟
به راستى آيا كودكان كودكانى كه هر روز شاهد رفت و آمدشان در كوچه و خيابان هستيم، در تامين معيشت خانواده موثرند؟
دكتر معتمدى در اين باره میگوید: "كودكان كار ، نان آوران كوچكى هستندكه در بسيارى مواقع مانع فساد و فحشاى خانواده شده اند؛ از اين رو آنان دلاوران بزرگى هستندودرمقابل آسيب ديدگان اجتماعى هستندكه متاسفانه خودشان به راحتى آسيب پذيرند ".
وى تعداد كودكان خيابانى را 20 هزار نفر اعلام مى كند و معتقد است حدود نيمى از آنان كودكان كار هستند . او در مورد اقداماتى كه تاكنون بهزيستى براى اين افراد به عمل آورده، میگوید :"از مهر ماه سال گذشته طرحى به نام مهمانسراى كودكان (پناهگاه كودكان) به اجرا گذاشته شده كه 4 مركز از اين ميان در تهران و 6 مركز در شهرستان ها راه اندازى شده است. كودكان كار مى‌‏توانند، پس از پايان كار (!) به اين مراكز (در تهران نواب صفوى، اتوبان آهنگ، دولت آباد و شميرانات) مراجعه كنند تا خدمات اجتماعى شامل يك وعده غذا و يك وعده صبحانه به آنان ارائه شود.»
او در ادامه میگوید: "در مرحله اول طرح ، وظيفه ما ساماندهى آنان به صورت علمى است. يعنى صيانت از كودكان و نخوابيدن در خيابان؛ و در مرحله دوم شناسايى، ارتباط با خانواده ، اشتغال براى يكى از افراد خانواده، پيگيرى وضع آموزشى ، تهيه كارت شناسايى براى آماده سازى و فراهم كردن امكانات آموزشى كودكان كار در خيابان توسط مددكاران ".
دكتر معتمدى بر عكس نظر دكتر موسوى ، اعتقادى به پيشرفت كشور هند در زمينه كودكان كار ندارد و معتقد است "با جمعيتى كه كشور هندوستان دارد، اصلا قابل مقايسه با كشور ما نيست "!
او معتقد است: مردم جامعه ما بر اين باورند كه مسئوليت تمام كارها بر عهده دولت است و اين طرز فكر به ريشه ‌‏هاى تاريخى كشورمان مرتبط است. چون كشور ما ، از قديم كشورى ديوان سالار يا دولت سالار بوده؛ مردم اين گونه عادت كرده‌‏اند كه تمام كارها بر عهده دولت است؛ به نظر من تا اين فرهنگ در جامعه باشد ، معضل كودكان كار به قوت خود باقى خواهد ماند ".
رئيس سازمان بهزيستى كشور، دكتر راه چمنى ، در مصاحبه اى كودكان كار را از كودكان خيابانى مجزا كرد و اظهار داشت كه كودكان كار، كودكانى هستند كه مجبور به كار و كسب در آمد هستند؛ و بهزيستى براى مقابله با اين معضل و ايمن ماندن كودكان كار در برابر آسيب ها ، مهمانسراى سلامت ايجاد كرده است.
اما آيا خود اين طرح _ به فرض عملى شدن _ سبب نمى‌‏شود تا اين كودكان بيش از پيش تحقير شوند؟ اين موضوعى است كه كارشناسان بهزيستى بايد آن را در نظر بگيرند .
در مقاله بعدی به ادامه مبحث می پردازیم .
http://www.darvag.com/jamiat
http://www.iliachildcentered.org/home
http://forum.shahriariha.com
http://kowdakan.blogsky.com
behzisty.ir/documents

ارسالي از طرف کاربر محترم : doctor114