نگاهی به وقف‏شناسی فقیهان(2)


 

نویسنده: سید مصطفی مطبعه چی اصفهانی





 
چند نکته در مورد وقف‌نامه‌های موجود هست که با بررسی آنها به تلقی مسلمانان پی می‌‌بریم:
1. معمولاً در متن به بهره‌وری و راه‌های جلوگیری از انحطاط وقف اصلاً اشاره نشده یا کمتر اشاره شده است.
نه محوری که معمولاً در وقف‌نامه هست مشتمل بر سیر اقتصادی وقف، بیلان مالی موقوفات، سیر بهره‌وری، پیشگیری از انحطاط و تخریب و عوامل افزایش‌دهنده نیست، با اینکه اینها از ارکان وقف‌اند.
2ـ یک مسألة مهم تجدید وقف‌نامه است. آیا در هر زمان بر اساس شرائط و مقتضیات زمان می‌توان متن را عوض کرد؟ مرجع و نهاد تصمیم‌گیرنده کیست؟
اگر بتوان این ساز و کار را به اجرا درآورد و برای هر رقبه تاریخی را مشخص کرد؛ مثلاً 10 سال، و هر 10 سال فلان نوع از وقف‌نامه‌ها را تجدید نمود، حتماً تحولی در کل وقف ایجاد خواهد شد.

ج) نمودارهای سنجشی
 

منظور از نگارش این بخش، معرفی برخی حقایق و واقعیت ها در زمینة تلقی یا تعریف عامة مردم و نخبگان، نیز فقیهان در گذشته تا حال از وقف با استفاده از نمودار است. وقف به عنوان کانونی ترین و اصلی‌ترین مفهوم در این مقاله تجزیه و عناصر ساختاری آن معین خواهد شد.
از تجزیه و تحلیل وقف مشخص می‌شود که وقف چند لایه معنایی دارد:
لایة اول آن معنای لغوی است. در کتاب‌های لغت معانی‌یی چون سکون، منع و تعلیق دارد.
لایة دوم آن معنای اصطلاحی آن است. یعنی در چند علم مثل فقه و تجوید کاربرد ویژه با معنای خاص دارد.
لایة سوم آن کاربردهای آن در بین عامة مردم است. عرف مردم بر اساس تلقی خاص، آن را به‌کار می‌‌برند و بر اساس آن تلقی، داد و ستد، تعهد و الزام و... به وقف حمل می‌‌شود.
وقف سیر تحولی از لایة لغوی به لایة اصطلاحی داشته و در گذر از فرایندی، ساختار اصطلاحی آن شکل گرفته است. در فرهنگ اسلامی، شارع، القائات و خطاب‌های شرعی در شکل‌دهی به مفهوم وقف نقش مؤثری داشته‌اند؛ به‌ویژه وقتی به اصطلاح فقهی وقف نگاه می‌‌کنیم، می‌‌بینیم احادیث نبوی و ائمه (علیهم السلام) در شکل دادن به آن و جا انداختن آن در اذهان مردم تأثیر فراوان داشته است.
امّا ما نسبت به وقف عرفی (کاربرد وقف در بین مردم و تلقی عام از وقف) در دورة رسالت و امامت اطلاعات اندکی داریم؛ از این رو به درستی نمی‌دانیم عرب‌ها یا مصری‌ها در آن زمان چه تلقی‌یی از وقف داشتند، هر چند با کاوش در فرهنگ شفاهی و کتبی مردم این زمان می توان به درک و دریافت مردم پی برد.
یک نکتة مهم این است که گاه در برخی اصطلاحات لایة عرفی از لایة تخصصی فاصله می‌‌گیرد و بین آنها جدایی و انفکاک پدید می‌‌آید. در این موقع مردم نسبت به آن اصطلاح واکنش منفی یا مثبت نشان می‌‌دهند. این مورد بستگی دارد به نوع تلقی مردم که مثبت یا منفی شده‌است. برای مثال در دورة الغای وقف در قرن نوزدهم در عثمانی که قلمرو پهناوری داشت، مردم تلقی منفی از وقف پیدا کردند و بر این باور شده بودند که وقف یعنی گریز از پرداخت قرض، گریز از پرداخت مالیات و امثال اینها؛ از این‌رو نسبت به وقف واکنش منفی نشان دادند و خواستار الغای وقف شدند.
با بررسی کارشناسانه و بررسی‌های میدانی دربارة تلقی مردم معلوم خواهد شد که تلقی مردم ایران در حال حاضر از وقف نسبت به مفهوم فقهی و شرعی آن متفاوت است. همین نکته علت (جزء العله و علت ناقصه)ناکارآمدی وقف ‌است. از این طریق به دست خواهد آمد که مفهوم وقف دارای چهار عنصر ساختاری است:
وقف (تلقی عرفی-بنیان لغوی -بنیان اصطلاحی- کارکرد عملی)
مفهوم وقف=معنای لغوی+ مفهوم اصطلاحی+ فهم عرف از آن+ نقش عملی آن
اگر این چهار عنصر در راستای هم و مکمل یکدیگر باشند، بخشی از کارآمدی اجتماعی وقف به دست آمده است، امّا برعکس اگر اینها سازوکار متعامل و هماهنگ نداشته باشند، بلکه متضاد یکدیگر نقش بازی کنند، وقف، هویت اولیة خود را از دست می‌‌دهد؛ از این‌رو توانایی خود برای ایفای نقش مثبت از دست می‌دهد.
در همین زمان کنونی، تلقی عرفی وقف در مردم، مفاهیمی مانند ایثار مال، بخشش اموال و صدقه دادن در راه خدا )پولی را در راه خدا به فقیری دادن( است و همة اینها با اصطلاح فقهی و شرعی آن ناسازگار است؛ زیرا در شرع و فقه عناصری ساختار وقف عبارت‌اند از:
وقف شرعی و فقهی= مال + حبس اصل مال + مصرف منافع مال + برنامه‌ریزی برای ازدیاد منافع و مصرف.
وقف عرفی= مال + بخشش آن + جهت تقرب / مال+ ایثار آن + به نیت تقرب
متغیرهای کارآیی وقف با فهم و درک معنای وقف در نمودار زیر به یکدیگر مرتبط شده‌اند:
تفاهم مردم و متون; تلقی معنای صحیح وقف توسط مردم ; درک صحیح از وقف; کارآیی وقف.
به هرحال فرهنگ وقف به عنوان یک خُرده فرهنگ نسبت به فرهنگ فقه اسلامی مشتمل بر مفاهیم کلیدی و کانونی است. خود مفهوم وقف به عنوان اصلی ترین واژه، از نقش همه‌جانبه و وسیعی برخوردار است. در اینجا تلاش کردیم این مفهوم را تجزیه و تحلیل کنیم و عناصر ساختاری آن را شناسایی نماییم. آنگاه جایگاه این مفهوم در کارآمدی این فرهنگ وارسی شود. البته آنچه بیان شد، اجمالی بود و هر یک از این موضوعات نیاز به تحقیق مفصل و مستقل به ویژه با شیوة سمانتیکی و هرمنوتیکی دارد.

متغیرهای ثانوی وقف شناسی
 

غیر از وقف به عنوان اصلی ترین مفهوم، در این فرهنگ، واژه های دیگری هم هست که نقش ثانوی دارند. در اینجا به تجزیه و بررسی برخی از این مفاهیم می پردازیم.
یکی از این مفاهیم، ارکان وقف است. وقف سازمانی است که چند گروه در آن سهیمند که عبارتند از: واقف، موقوفه، موقوفٌ علیه، متولی و ناظر. این چهار بخش در فقه اسلامی به نام ارکان وقف شناخته می شوند و سازمان وقف را تشکیل می دهند.
درک صحیح از وقف، ویژة واقف نیست، بلکه همة اقشار باید درک و فهم درست از وقف داشته‌باشند. به عبارت دیگر، وقف یک برنامه و یک نهاد است که اقشاری که به گونه‌ای با آن درگیر و مرتبطند باید از آن آگاهی و بصیرت کافی داشته باشند.
خلاصه اینکه آگاهی درست و صحیح مردم، مقدمه و زمینة تصمیم گیری های درست آنان است. این فرایند را در وقف این گونه می‌‌توانیم نشان دهیم:
شناخت صحیح ; تصمیم‌گیری صحیح; برنامه‌ریزی مطابق شرع و منطبق با واقعیت‌ها
اما ارکان وقف در سازمان وقف به عنوان علت صوری اند و فعال شدن آن نیاز به متغیرهایی دیگر مثل علت غایی دارد. با تجزیه این سازمان به متغیرهای زیر می رسیم:
ـ غایت و هدف از تشریع وقف
سازمان وقف لاجرم باید به سوی هدفی جریان داشته باشد. در واقع همة احکام فقهی علل غایی دارند (42). این نکته در بین قدما به »علل الشرایع« معروف بود و کتاب‌هایی نیز در این باره عرضه شده است (43). در فقه اهل سنت از این مسأله به نام »مقاصد الشریعه« یاد می شود.
ـ بیان تجربه‌های مربوط به دوره نبوی و دوره ائمه(علیهم السلام)؛
ـ بیان موفقیت‌های واقفان در دوره‌های مختلف تاریخی تاکنون؛
ـ بیان برنامه‌ها و احکام شرعی وقف؛
ـ بیان علت‌های ناکامی‌های برخی واقفان؛
ـ بیان برنامه‌ها و دستورات حقوقی وقف؛
ـ استفاده از علومی مثل: تاریخ، حقوق، جامعه شناسی و مدیریت جهت دستیابی به کارآمدی افزون تر.
کارآمدی سازمان وقف منوط به همة علوم مرتبط است و سهم همة این علوم در وقف، هر یک به گونه ای متناسب است و نباید یکی را عمده کرد و دیگری را به حاشیه راند. مثلاً برخی فقط احکام فقهی را بیان می‌‌کنند و به گونه‌ای القا می‌‌کنند که احکام خشک و بدون انعطافی هست که حتماً واقف یا موقوف علیه باید اجرا کنند. در حالی که باید از تجارب تاریخی و احادیث نبوی هم استمداد جست تا محرک‌های اساسی در ضمیر و نهاد اشخاص به وجود آید.
عوامل فوق در مجموع دو گونه اند: برخی با تعیین هدف و غایت برای وقف، این سازمان را به سوی آن هدایت می کنند؛ و برخی به گذشته و تجربه اندوزی از گذشته و گردآوری تجارب گذشته مرتبط است. یعنی با تجزیة ارکان وقف درمی یابیم که مجموعه این ارکان که سازمان وقف را تشکیل می دهند برای کارآیی نیاز به غایت و دیگر عوامل کارآمدی دارند.
وضعیت تلقی‌های شرعی و عرفی
تلقی عرف ایران در این عصر از وقف با تلقی شرع از آن تا حدی متفاوت است. با توجه به اینکه وقف مرکب از چهار عنصر است، باید دید تفاوت تلقی‌های شرعی و عرفی در چیست؟

ارکان وقف
 

تلقی شرعی واقف(کسی که جهت تأمین نیاز جامعه یا خانواده مالی را حبس می‌‌کند)
تلقی عرفی واقف(کسی که مالی را ایثار یا بخشش می‌‌کند)

تلقی شرعی موقوفه(مالی با توان بهره‌دهی که قابل خرید و فروش و... نیست)
تلقی عرفی موقوفه(مال مرده و بی‌خاصیت یا مال زیادی)
تلقی شرعی موقوف علیهم(نیازمندِ مصرف‌کنندة منافعِ مال وقفی تا غنی شود)
تلقی عرفی موقوف علیهم(مصرف‌کننده منافع وقف که گاه نیاز کاذب دارد.)
تلقی شرعی متولی(کارشناسی که با مدیریت علمی باید منافع بیشتری از موقوفه به دست آورد و برای مصرف آن منافع تدبیر عالمانه بیندیشد.)
تلقی عرفی متولی(کسی که به موقوفه چشم دوخته یا سود و منافع خود را در نظر می‌‌گیرد.)
راه‌کارها و سیاست‌های پیشنهادی
وقف دارای اهمیت زیادی در جامعه اسلامی است و باید به مردم شناخت و آگاهی درست داد تا بتوانند در این زمینه به درستی تصمیم بگیرند. حدود ده راهکار در اینجا ارائه شده‌است. با اجرای اینها، شناخت مردم از پدیده وقف تصحیح خواهد شد و به تبع آن وقف پویاتر می‌‌شود.

فرهنگ سازی
 

الف: سیاست‌ها به تفکیک نهادها
 


- در کتاب‌های درسی در دوره‌ها و مقاطع مختلف، بخش‌هایی به وقف اختصاص یابد.
- معلمان و مدرسان دوره‌های توجیهی ویژه داشته باشند تا کاملاً با ابعاد وقف آشنا شوند.

- برنامه‌ریزی برای پایان‌نامه‌های تشویقی در این زمینه
- تأسیس پژوهشگاه وقف

- موظف کردن رسانة ملی جهت اختصاص بخشی از برنامه‌های خود به وقف
- حمایت نشریات وقفی و موظف کردن نشریات به درج خبرها و اطلاعات وقف
- انتقال تجارب سودمند دیگران به فرهنگ خودی معاصر
- توجیه و آموزش مبلغان و روحانیون
تلقین و اجرا

- تصویب خط مشی و چشم‌انداز بیست ساله برای وقف با یک برنامة جامع (این خط مشی در مجلس شورای اسلامی یا سازمان اوقاف می‌‌تواند انجام شود)
- بازنگری در قوانین
- تصویب قوانین مؤثرتر برای بهره‌دهی بیشتر

- اصلاح سازمان وقف
- ارتقای سازمان وقف
- تأسیس نهادهای اجرایی دیگر به هنگام لزوم

ب: سیاست‌ها به تفکیک اقشار مردم
 

هر قشری از مردم نیاز به برنامه‌ریزی خاص خود را دارد.

برای اصلاح دیدگاه‌ها در سطح عامه مردم با
ـ تبلیغات
ـ کارهای رسانه‌ای
ـ فیلم و سریال
ـ کتاب و نشریه

ـ دانشمندان و فرهیختگان
ـ مدیران
ـ روحانیون و طلاب
نمودارهای تحلیلی سیاست‌ها
سیاست‌هایی که در حوزة وقف می‌‌توان اجرا کرد و به اصلاح وقف مدد رساند، به اعتبار نهادها و به اعتبار اقشار مردم ترسیم شد، امّا می‌‌توان نمودارهای دیگری هم ترسیم کرد:

• وقف‌پذیری (44).
 


1- آگاهی و شناخت صحیح دادن به جامعه
1-1) افزایش حس نوع دوستی
1-2) افزایش حس ترحم
2-ایجاد محرک های اخلاقی
2-1) نفع مادی وقف به واقف
2-2) افزایش شهرت واقف
2-3) نفع مالی به واقف در جای دیگر

1- افزایش موقوفات
2- افزایش درآمد وقف های گذشته

• وقف‌گریزی
 


1- نداشتن آگاهی صحیح از وقف
2- ترس از، از دست دادن اموال(عین+منفعت)
3- ترس از سیطره دولت بر اموال(وقفی و غیر وقفی)

1- توجیه و فرهنگ سازی
2- ولایت واقف بر رقبه وقفی
3- ممنوعیت مصادره و توقیف

1- معافیت مالیاتی برای واقفان
2- امتیازهای اعتباری یا...برای واقفان
3- شهرت ملی با تبلیغ رسانه ای برای واقفان

• نهادهای مؤثر
 


رسانه ملی
سازمان اوقاف
مجلس شورای اسلامی
شورای عالی وقف
وزارت ارشاد
وزارت علوم

1- روحانیت
2- نشریات غیردولتی
3- پژوهشگران غیردولتی

تلقی و فهم فقیهان از وقف به رغم اینکه هنوز متکی بر تعاریف فقهای قدیم است و هنوز دستاوردهای علوم مختلف مدیریت، جامعه شناسی و اقتصاد به عنوان کارشناسی و موضوع-شناسی وارد در تعریف فقهی وقف نشده، اما این تعاریف کارآمدی و کارآیی مطلوبی دارند و می توانند سازمان وقف را به سوی اهداف مقبول هدایت نمایند. البته متصدیان دانش فقه باید در کنار اتکا بر بنیادها و بنیه های فقه سنتی، از تجارب جدید علوم هم بهره ببرند و تلقی های خود را تا حدّی متحول نمایند.
این مقاله در سه بخش، نخست به ذهنیت فقیهان در عرصة وقف می پردازد. تحولات تلقی آنان را کاوش می کند و تلاش می کند علل تعمیم و عمومیت تحبیس الاصل و تسبیل المنفعه را کشف نماید.
اما در بخش بعد، به بررسی تلقی های عمومی مردم می پردازد. نخست با مطالعات فراوان به این نتیجه می رسد که چون همة مدارک و اطلاعات درباره ذهنیت مردم درباره وقف گزارش نشده و به ما نرسیده، در این دوره نمی توانیم تحلیل های دقیق و کارگشا داشته باشیم، ولی در همین حدی که هست می توان دریافت که ذهنیت مردم با تلقی فقها تا اندازه ای متفاوت است. مهم آن است که چون مردم ذهنیت درستی از وقف ندارند و در این باره غلط فکر می کنند، تصمیم گیری ها و عمل آنان هم به تبع غلط و ناصواب است؛ در نتیجه، بسیاری از کاستی ها و مشکلات و آسیب های وقف ناشی از همین نکته است.
این مقاله در بخش سوم تلاش می کند یافته های پژوهشی خود را با نمودارها و جداول نشان دهد. در واقع این بخش خلاصه و تبیین مستقلی از دو بخش پیشین است.
 

پی نوشت ها :
 

42)الروضة البهیة، ج3، ص165؛ تحریر المجلة، ج5، ص144.
43)الفقه الإسلامی و أدلته، ص10.
44)این مسأله به تفصیل توسط برخی محققان بررسی شده است. ر.ک: ادوار فقه، محمود شهابی، ج1، ص1-25.
45)مثل علل الشرایع شیخ صدوق.
46)منظور ایجاد شرایطی در جامعه است که مردم از وقف استقبال کنند.
47)منظور محرک‌هایی است که برای افراد انگیزه بشود که اموالشان را وقف کنند.
48) عنوان این اثر این گونه است: تاریخچه اوقاف در اصفهان.
 

منابع و مآخذ
1. ابن داود سلیمان بن اشعث، سنن ابی داود، به کوشش محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت: دارالفکر، بی تا.
2. احمد بن حنبل، مسند احمد، بیروت: دارصادر، بی تا.
3. امامی، سید حسن، حقوق مدنی، تهران، [بی‌تا].
4. بدوی، محمد )زیر نظر(، الکشاف الجامع لأدبیات الأوقاف، تألیف ایمان عیسی عبدالعزیز و دیگران، الکویت: الأمانة العامة للأوقاف، 2008م.
5. پایگاه اطلاع رسانی سراسری اسلامی )پارسا(، وقف در آینه آثار: کارنامة منابع پیرامون وقف، قم: مؤسسه اطلاع رسانی اسلامی مرجع، 1387.
6. تویسرکانی، سید احمد، »اختلاف نظر دو فقیه هم‏عصر در یک مسأله وقفی«، وقف میراث جاویدان، ش19 و20، ص48ـ55.
7. جعفری، یعقوب، موسوعة الوقف فی الفقه الاسلامی، به کوشش محمد علی خسروی، تهران، منظمة الأوقاف والشؤون الخیریة، 1427ق/ 2006م.
8. جناتی، محمد ابراهیم، »وقف از دیدگاه مبانی اسلامی«، وقف میراث جاویدان، ش5، ص48ـ50.
9. حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة، به کوشش مؤسسة آل-البیت)علیهم السلام( ، قم، 1416ق.
10. الخراسانی، محمد کاظم، کفایة الأصول، قم: مؤسسة آل البیت)علیهم السلام(، 1429ق.
11. ری شهری، محمد، میزان الحکمة، قم، دارالحدیث، 1378.
12. الزحیلی، وهبه، الفقه الإسلامی و أدلته، دمشق: دار الفکر، [بی‌تا].
13. سپنتا، عبدالحسین، اوقاف در اصفهان (46). ، اصفهان: اداره کل اوقاف استان اصفهان، 1346.
14. شهابی، محمود، ادوار فقه، تهران: دانشگاه تهران، 1357.
15. شهید اول، محمد بن مکی، الدروس الشرعیة فی فقه الإمامیة، 1414ق.
16. شهید ثانی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، چاپ سنگی، 1345ق.
17. شیخ الطائفه طوسی، الاستبصار فی ما اختلف من الأخبار، به کوشش سید حسن موسوی خرسان، تهران: دارالکتب الإسلامیة، 1490ق.
18. شیخ صدوق، علل الشرایع، مؤسسة دار الحجة للثقافة، 1416ق.
19. شیخ طوسی، المسبوط، تهران: المکتبة المرتضویة، 1378ق.
20. الصخیان، الأوقاف الإسلامی و دورها الحضاری، المدینـة المنورة: دار المآثر، 1421ق.
21. عطار، فاروق، »وقف در لغت و شرع«، ترجمة حمیدرضا آژیر، مشکوة، ش42، 1372، ص 57-84.
22. فخر المحققین، إیضاح الفوائد فی شرح القواعد لابن مطهر الحلی، [بی‌تا].
23. کاتوزیان، ناصر، حقوق مدنی، تهران، 1365، ج3.
24. کاشف الغطاء، محمدحسین، تحریر المجلة، به کوشش محمد مهدی آصفی و محمد الساعدی، قم، المجمع العالمی للتقریب بین المذاهب الإسلامیة، 1422ق.
25. متقی هندی، علی، کنز العمال فی سنن الأقوال، بیروت، مؤسسة الرسالة، 1409ق.
26. محقق حلی، نجم الدین، شرائع الإسلام، نجف اشرف، 1384ق، دو جلد؛ بیروت، دار الاضواء، 1983م.
27. مسلم، صحیح مسلم، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، 1972م.
28. مطبعه چی، سید مصطفی)به کوشش(، کنوز الوقف فی العالم الإسلامی، قم، بی‌تا.
29. معرفت، محمد هادی، »حقیقت وقف«، وقف میراث جاویدان، ش18، ص32ـ37.
30. ملکوتی فر، ولی الله، »بررسی تطبیقی تعریف وقف، وقف نقود و شرایط موقوفه«، وقف میراث جاویدان، ش33 و 34، ص139ـ148.
31. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرایع الإسلام، بیروت، 1994م.
32. نسائی، احمد بن شعیب، سنن النسائی، بیروت: دارالفکر، 1348ق.
33. نظیف، مجتبی، »اعتبار و قصد قربت در وقف«، وقف میراث جاویدان، ش 37، ص 69-82.
34. نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، بی‌تا.
35. "Awqaf in history and its implications for modern Islamic Economies", Murat çizakça Islamic Economies Studies, vol.6, No.1, November 1998.
36. "Awqaf in history", The Encyclopedia of Islamic Modern World, Vol 3.