شرح احوال فاضلين نراقى (2)


 

نويسنده:على دوانى




 

توضيح بيشتر درباره تاليفات او
 

سيد محمد حسن زنوزى نيز اين فهرست را با توضيحات مختصرى كه پسوند بعضى از اسامى است و هم‏چنين علامه تهرانى در «الذريعه‏» درباره بعضى از آن‏ها مختصر توضيحى داده و تاريخ تاليف آن‏ها را آورده، و رساله الحساب و معراج السماء، و جامع المواعظ اضافه دارد; بنابراين، كل تاليفات او به فارسى و عربى 33 كتاب است.
مرحوم مظفر 32 كتاب نقل كرده است.
گفتنى است كه مرحوم دكتر سيد جلال الدين مجتبوى كتاب «جامع السعادات‏» را به نام «در علم اخلاق اسلامى‏» ترجمه كرده، و چون اصل عربى را ندارم در اين بخش يكى دو توضيح سخن مظفر را از ترجمه آن مى‏آورم.
در الذريعه مى‏گويد: انيس المجتهدين را در سال 1186 تاليف كرده، و در آن نوشته است پسرش (حاج ملا احمد) در اين سال متولد شده است; ولى بعضى از زندگى‏نامه نويسان 1185 نوشته‏اند - كه اشتباه است - .
و مى‏گويد: جامع السعادات را در آخر ذى قعده 1196 و تجريدالاصول را 1190 و تحفة الرضويه فى المسائل الدينيه نگاشته است. و معتمد الشيعه فى احكام الشرعيه كتابى مختصر و پسرش در سند از آن زياد نقل مى‏كند.
نخبة البيان در دو باب علم بيان و استعاره و تشبيه فارسى است. انيس الموحدين فارسى است و با «كنز الرموز» در سال 1345 چاپ شده و شيخ عبدالرسول خواجوى به عربى ترجمه كرده است.
و مى‏گويد: در مستدرك وسائل گفته است. «لوامع‏» او از فضل و تبحرش در انواع علوم خبر مى‏دهد. انيس التجار او فارسى و براى عمل مقلدين مرتب بر هفت‏باب، و با حواشى سيد محمد كاظم يزدى در سال 1317 و حواشى حاج شيخ عبدالكريم حائرى در 1349 چاپ شده است.
اين كتاب را مرحوم حاج شيخ عباس قمى مختصر كرده و به نام «مختصر انيس التجار» به چاپ رسيده است.

طبقه بندى تاليفات حاج ملامحمد مهدى
 

مرحوم شيخ محمد رضا در مقدمه «جامع السعادات‏» تاليفات حاج ملا مهدى را با مشخصات آن به خط نواده ملا مهدى حسن نراقى طبقه بندى كرده و ما براى اداى حق او عين ترجمه آن را مى‏آوريم:

در فقه
 

1. لوامع الاحكام فى فقه شريعة الاسلام، كتابى است استدلالى و مبسوط، كتاب «طهارت‏» آن در دو جلد 30 هزار سطر، به چاپ رسيده است;
2. معتمد الشيعه فى احكام الشريعه، از لحاظ استدلال تمام‏تر و با عباراتى كوتاه‏تر از كتاب لوامع است. كتاب «طهارت‏» و قسمتى از صلاة و حج و تجارت و قضاى آن چاپ شده است. در روضات گفته است: فرزند محقق او در «مستند» و «عوائد» از اين دو كتاب بسيار نقل كرده است;
3. التحفة الرضويه فى المسائل الدينية، در طهارت و صلاة به فارسى و قريب 10 هزار سطر است;
4. انيس التجار، در معاملات به فارسى و قريب 8 هزار سطر است;
5. انيس الحجاج، در مسائل حج و زيارت‏ها به فارسى و قريب 4 هزار سطر است;
6. المناسك المكيه، در مسائل حج و قريب هزار سطر است;
7. رسالة فى صلاة الجمعه، اين دو رساله اخير را فرزند فرزند او استاد حسن نراقى، در نامه خود براى ما ذكر كرده است;

در اصول فقه
 

8. تجريد الاصول، شامل همه مسائل اصول به اختصار، نزديك 3 هزار سطر است;
9. انيس المجتهدين، نسخه‏اى خطى از آن در كتاب‏خانه عمومى اميرالمؤمنين (ع) در نجف اشرف موجود است. در 411 صفحه به خط محمد حسن نراقى (كتابت 4 صفر سال 1181) ;
10. جامعة الاصول، قريب 5 هزار سطر;
11. رسالة فى الاجماع، نزديك 3 هزار سطر;

در حكمت و كلام
 

12. جامع الافكار ، در الهيات، نزديك 3 هزار سطر در سال 1193 از تاليف آن فارغ شده است، و بنابراين از نخستين تاليفات او نيست - چنان كه صاحب رياض الجنة گفته است - آن چه در صفحه آخر آمده و جلب توجه براى بيدارى مى‏كند، حوادث دلخراش وبا و غير آن در آن ايام پريشانى است;
13. قرة العين ، در احكام وجود و ماهيت، قريب 5 هزار سطر;
14. اللمعات العرشيه ، در حكمت اشراق نزديك 25 هزار سطر;
15. اللمعه مختصر اللمعات ، قريب به 2 هزار سطر;
16. الكلمات الوجيزه ، مختصر اللمعه، نزديك 800 سطر;
17. انيس الحكما، در معقول، از آخرين تاليفات او و ناتمام است، حاوى قسمتى از امور عامه و طبيعيات است، قريب 4 هزار سطر;
18. انيس الموحدين، در اصول دين، به فارسى و قريب 4 هزار سطر;
19. شرح الشفا، در الهيات، نسخه اصلى به خط مؤلف نزد يكى از نوه‏هاى او (حسن نراقى) موجود است;
20. الشهاب الثاقب، در امامت، در رد رساله فاضل بخارى، قريب 5 هزار سطر;

در رياضيات
 

21. المستقصى، در علم هيئت، دو جلد آن تا مبحث اسناد حركات، چاپ شده است و قريب 40 هزار سطر است. در رياض الجنة آمده است: مبسوطتر و دقيق‏تر از آن در علم هيئت نوشته نشده است، و در آن بيش‏تر برهان‏هاى هندسى با دلايل عقلى تطبيق شده است. اين كتاب ناتمام است;
22. المحصل كتاب مختصرى است در علم هيئت، نزديك 5 هزار سطر;
23. توضيح الاشكال، در شرح تحرير اقليدس صورى (صور لبنان) در هندسه و آن را تا مقاله هفتم شرح نموده و فارسى است;
24. شرح تحرير اكرثاذوسيوس قريب 3 هزار سطر;
25. رساله‏اى در علم عقود انامل - حساب با انگشتان دست‏يا با بندهاى انگشتان - به فارسى و نزديك هزار سطر;
26. رساله‏اى در حساب، در روضات الجنات ذكر شده است;

در اخلاق و مواعظ
 

27. جامع السعادات، صاحب رياض الجنة مى‏گويد: «قريب 5 هزار سطر است‏» . در سال 1312 در دو جزء در ايران چاپ سنگى شده است. چاپ سوم آن در نجف با حروف چاپ شده است;
28. جامع المواعظ، در پند و اندرز قريب 40 هزار سطر ناتمام است;

در موضوعات متفرقه
 

29. محرق القلوب، در مصائب اهل بيت‏به فارسى قريب به 8 هزار سطر. در روضات الجنات درباره آن گفته شده است: سبك و اسلوب نو و شگفت دارد» ;
30. مشكلات العلوم، در مسائل مشكل در علوم متفرقه. درايران چاپ سنگى شده و تا اندازه‏اى شبيه كشكول شيخ بهايى است، و فرزندش كتاب «خزائن‏» را به روش آن نوشته است. در ايران چاپ سنگى شده است;
31. رساله نخبة البيان، نوه او (حسن نراقى) ذكر كرده است;
32. معراج السماء، همچنين به نقل از نوه مذكور او . (6)
فقيه بزرگوار ميرزا احمد تنكابنى صاحب قصص العلماء مى‏نويسد: «و آن جناب را تاليفات عديده است در معقول و منقول، مانند رساله فارسيه در اصول دين كه با استدلال تمام نوشته... و مشكلات العلوم در سه مجلد و كتاب محرق القلوب در مصائب اهل بيت - سلام الله عليهم اجمعين - ، و آن كتاب با خطب بليغه و قصايد فصيحه عربيه در مراثى است، ليكن بسيارى از اخبار آن كتاب را اعتمادى نيست، و از اخبار ضعاف بلكه مظنون الكذب و يا مقطوع الكذب است.
و اين فقير را حواشى بر هامش آن كتاب است، مانند اين كه نوشته است كه حضرت امام حسن عليه السلام را به اين نحو مسموم كرده‏اند كه سم در آب داخل كردند و آن جناب نوشيد و شهيد شد. و اين غلط مشهور است; زيرا كه اخبار از آن خالى است و آن چه مشهور در اخبار است اين است كه سم را در شير داخل كردند، و آن حضرت نوشيد. و در خبرى وارد شده كه سم را در طعام ريختند و آن جناب ميل فرمود. انصاف اين كه حيف است كه چنين فاضلى اين گونه خبرها در كتاب خود بنويسد» . (7)

دورنمايى از او در ديد ما
 

از مجموع نقل‏ها كه ديديم و استفاده و استنباط ما به دست مى‏آيد كه حاج ملا مهدى اين عالم ربانى و فقيه و حكيم فرزانه در نراق، ده فرسخى كاشان، متولد مى‏شود. پدرش حاج محمد اهل قم بوده ولى در نراق مى‏زيسته است. حاج ملا مهدى دوران تحصيل خود را با نهايت ‏سختى و تنگ‏دستى به انجام مى‏رساند.
ساليانى دراز در اصفهان نزد دانش‏مندان و مدرسان بزرگ علوم عقلى و نقلى چنان كه بايد تحصيل كرده، و در راه نيل به مقام عالى علمى به قدرى كوشا بوده كه جز كسب دانش چيزى نمى‏شناخته است.
او سپس به وطن مراجعت مى‏كند و پس از مدتى حدود سال 1180 براى تكميل معلومات خويش در علوم نقلى و شرعى، فقه و اصول و حديث‏به عتبات عاليات روى مى‏آورد و در كربلا مدتى از محضر محدث و فقيه شهيد شيخ يوسف بحرانى، و استاد كل وحيد بهبهانى بهره‏مند گشته و از آن جا نيز به نجف مى‏رود، و از محضر شيخ مهدى فتونى عاملى فقيه بزرگوار هم استفاده مى‏كند.
آن گاه به ايران مراجعت مى‏كند و در كاشان رحل اقامت مى‏افكند. كاشان، آن شهر تاريخى كه سوابق ممتد علمى درخشانى داشته، پس از سقوط صفويه و سلطه افاغنه و حوادث پرآشوب بعدى دچار ركود و فترت بوده است; ولى با اقامت‏حاج محمد مهدى نراقى رفته رفته تا حدى رونق علمى سابق خود را بازيافته و بعضى از طلاب علوم دينى به آن شهر روى مى‏آورند و از بركات وجود آن فقيه وحكيم بزرگوار متنعم مى‏شوند.
حاج ملا مهدى در اواخر عمرش شايد سال 1204 با فرزندش حاج ملا احمد بار ديگر شايد به قصد اقامت دايم به عتبات مى‏رود، و اين بار فرزند جوان 19 ساله‏اش ملا احمد هم با وى در كربلا به درس استاد كل وحيد بهبهانى مى‏رود.
حاج ملا مهدى سپس راهى نجف اشرف مى‏شود، و در آن جا بوده كه چهار سال بعد در ماه شعبان 1209 به لقاء الله مى‏پيوندد و در همان جا هم مدفون مى‏گردد.

اظهار نظر فيلسوف و عارف بزرگ معاصر آقا سيد جلال الدين آشتيانى درباره او
 

نويسنده امروز كسى را در فلسفه و عرفان اسلامى هم‏تاى فيلسوف معاصر و عارف بزرگ آقا سيد جلال الدين آشتيانى نمى‏شناسد. اين دانش‏مند عالى قدر علوم عقلى داراى آثارى گران قدر در فلسفه و عرفان اسلامى است كه بايد آن‏ها را از ذخاير آن دانش‏ها از جمله كارهاى بسيار سودمند و ثمربخش اين فيلسوف و عارف نام‏دار تاليف دوره كتاب «منتخباتى از آثار حكماى الهى ايران‏» است كه تاكنون چهار جلد آن منتشر شده و گويا تا جلد هفتم خواهد بود.
در اين جا گزيده گفتار تحقيقى و اظهار نظر بديع اين دانش‏مند بزرگ علوم عقلى را براى مزيد توضيح پيرامون شخصيت علمى جامع ملا مهدى مى‏آوريم، و به بحث درباره اين حكيم و فقيه عالى مقام را خاتمه مى‏دهيم:
ايشان در زير عنوان «ملا محمد مهدى نراقى مجتهد بارع و حكيم محقق قرن 13 هجرى‏» مى‏نويسد: «يكى از اكابر علماى شيعه كه در جامعيت و احاطه و تبحر و تخصص در علوم نقلى و عقلى در دوران اسلامى كم نظير است، آخوند ملا مهدى كاشانى (متوفاى 1209) مجتهد و حكيم عارف و رياضى دان اواخر قرن دوازده و اول قرن سيزده هجرى قمرى است.
نراقى از فارغ التحصيلان حوزه علميه اصفهان است و مدتى نيز در عتبات عاليات از محضر اساتيد نام‏دار و بزرگان كربلا و نجف استفاده نموده است. نراقى در علوم عقلى و نقلى از تلاميذ فقيه و حكيم محقق ملا اسماعيل خواجويى و عالم بارع شيخ محمد هرندى و دانش‏مند محقق ملا مهدى هرندى و استاد محقق علوم رياضى آقا ميرزا نصير اصفهانى است‏» . (8)
اين كه بعضى گمان كرده‏اند مرحوم حاج ملا مهدى در حكمت الهى شاگرد خواجويى است و علوم نقلى را از ساير اساتيد عصر استفاده نموده است، اشتباه محض است; چون ملا اسماعيل در علوم نقلى و عقلى از محققان عصر خود به شمار مى‏رود، و نراقى معقولا و منقولا از محضر آن يگانه دهر استفاضه نموده است.
و از پسرش حاج ملا احمد نقل مى‏كند كه از استادان پدرش در اصفهان مى‏نويسد: «و قسمتى از حديث را در نزد شيخ بزرگوار يوسف بحرانى صاحب حدائق، و هم چنين آقا باقر بهبهانى فرا گرفته است‏» . ظاهرا محضر عالم بزرگ شيخ محمد مهدى فتونى را نيز درك نموده، ولى به جناب آقاى بهبهانى (آقا باقر) نظرى خاص داشته است.
از نراقى آثار تحقيقى در علوم عقلى و نقلى به يادگار مانده است كه مورد توجه محققان قرار گرفته است:
«1 و 2. لوامع الاحكام، و معتمد الشيعه در فقه استدلالى از آثار نفيس آن يگانه زمان است كه مورد استفاده و مراجعه فقهاى عظام مى‏باشد.
3. توضيح الاشكال از آثار نفيس او در هندسه كه اصول اين علم را به فارسى تاليف نموده است.
4. تحرير اكرثاذوسيوس، در مثلثات نيز از آثار او است.
5. جامع السعادات، در علم اخلاق تاليف اين مرد بزرگ چندمرتبه چاپ شده است.
6. حواشى شفاى شيخ قسمت الهيات، يكى از آثار عالى در حكمت است كه تمامى مشكلات كتاب را حل كرده است‏» .
و مى‏افزايند: «از نراقى متجاوز از سى اثر علمى در فقه و اصول و فلسفه و اخلاق و حساب و هندسه وهيئت و نجوم باقى مانده كه همه اين آثار دلالت‏بر تبحر و تخصص مؤلف در علوم عقلى و نقلى مى‏نمايد.
نگارنده «لمعات الهيه‏» و «لمعات عرشيه‏» اين عالم بزرگ را در آينده نزديك به چاپ مى‏رساند. يكى از آثار نفيس نراقى در حكمت الهى كتاب مختصر او به نام «قرة العيون‏» است كه آن را براى تدريس در دانشكده انتخاب كرده‏ام...
جامع الافكار يكى ديگر از آثار نفيس فلسفى اين محقق بزرگ است. اين كتاب مشتمل بر افكار و عقايد قدما و متاخران از فلاسفه است.
معاصر نراقى حكيم فاضل و عارف بارع آقا محمد بيدآبادى با آن كه كتب ملاصدرا راتدريس مى‏نمود، به عرفانيات بيش‏تر پاى‏بند است تا مبانى حكمت متعاليه و محقق نراقى به مباحث نظرى توجه بيش‏ترى دارد.
آخوند ملا على نورى تلميذ عظيم الشان آقا محمد بيدآبادى، منغمر در طريقه ملاصدرا است و در مباحث و مسائل، با آن كه داراى قريحه و ذوق عديم النظير است، جانب برهان را مى‏گيرد و از اين لحاظ به نراقى شبيه‏تر از بيدآبادى است.
علامه نراقى از مجتهدان بزرگ عصر خود و از مراجع و از علماى دين و داراى محضر ترافع و قضا بود. مؤلفان كتاب‏هاى فقهى به آثار او توجه نموده‏اند. با اين وصف در حكمت و فلسفه الهى نيز داراى مقام شامخى است. و در فنون رياضى نيز آثار نفيسى دارد. عالى‏ترين كتب رياضى را تدريس مى‏نمود. بعضى از او به «افضل المجتهدين‏» تعبير نموده‏اند.
در علوم تفسير و حديث و رجال و اخلاق تخصص داشته است، به لحاظ همين جامعيت و تبحر بود كه وقتى در كربلا به حوزه استاد بزرگ عصر خود استاد اساتيد آقاباقر بهبهانى - رضى الله عنه - حاضر شد، مورد توجه كليه افاضل قرار گرفت، و استاد، مقدم او را گرامى داشت، با اين كه در آن عصر ده‏ها محقق در حوزه‏هاى علمى سرگرم تعليم و تعلم بودند.
نراقى چون در شهر كاشان متوطن شد و از حوزه‏هاى بزرگ دور افتاد، آن طورى كه بايد مورد استفاده طالبان علم قرار نگرفت و احتمال مى‏رود مانند همه اعاظم كه در جاهاى كوچك قرار مى‏گيرند، از تعرض بى مايه‏ها كه در همه جا حضور دارند مصون نمانده باشد، واين خود از بزرگ‏ترين مصيبت‏ها است. يكى از اساتيد حقير به همين مصيبت مبتلا بود. (9)
مرحوم نراقى در حكمت الهى به آخوند ملاصدرا بسيار توجه داشته، و از آثار او در همه جا متاثر است، و در تحرير مشكلات و عويصات از آخوند استفاده نموده است. (10)
استاد آشتيانى آن‏جا كه از «استاد الاساتيد آقا باقر بهبهانى‏» نام مى‏برند، در پاورقى مى‏نويسند: «آقا باقر يكى از بزرگ‏ترين محققان علماى شيعه است كه بنيان مقام علمى و مجاهدات او در ترويج‏شريعت مجال واسعى مى‏خواهد. به اين مختصر در اين جا اكتفا مى‏شود، و اين نكته را بايد يادآور شد كه در ادوار اسلامى كم‏تر محققى را مى‏توان نشان داد كه به اندازه مرحوم آقا باقر منشا خيرات و بركات شده باشد، و اهتمام او به تربيت‏شاگردان نام‏دار و محقق سبب شد كه جماعت كثيرى از اكابر در حوزه او ربيت‏شوند.
در اوايل تدريس كه مرجعيت او وسعت نداشت‏به روزه و نماز استيجارى مبادرت مى‏نمود و دريافتى خود را به شاگردان مستعد كه به تنگ‏دستى و فقر مبتلا بودند، مى‏داد.

پايان سخن از او
 

حاج ملا مهدى به علاوه مقام فقاهت و منصب اجتهاد و افتا و مرجعيتى كه داشته، داراى طبعى موزون و قريحه‏اى نكته پرداز هم بوده، و مانند برخى از بزرگان هم‏چون او گاه گاهى اشعار مى‏سروده است. زنوزى هم عصرش در پايان شرح حالش شمه‏اى از اشعار او را نقل كرده، و ما زمانى كه در سال 1337 كتاب وحيد بهبهانى را تاليف مى‏كرديم، چند بيت از يك غزل او را آورديم، و آن اين است:
اى خوش آن صبحدمى كاتب بشرى رسدم نفخه روح قدسى از دم عيسى رسدم بشكند مرغ سماوى قفس ناسوتى اذن پرواز سوى عالم بالا رسدم برقع طبع به دور افكنم از چهره عقل از فضاى جبروت اذن تماشا رسدم روح قدسى گسلد بند طبيعت از پاى رخصت‏سير بر اين گنبد خضرا رسدم (11)

پى‏نوشت‏ها:
 

1. اين دستخط و نوشته عينا در ص 22 مثنوى «طاقديس‏» حاج ملا احمد كه توسط مرحوم حسن نراقى چاپ و منتشر شده آمده است; ولى تاريخ آن به جاى 1236، 1228 چاپ شده كه اشتباه است.
2. الروضة البهيه، چاپ اول، ص 16.
3. قصص العلماء، چاپ اسلاميه، ص 132.
4. لباب الالقاب، ص 92.
5. روضات الجنات، ج 7، ص 200 تا 203.
6. علم اخلاق اسلامى، ترجمه جامع السعادات، ص 10 تا 13.
7. قصص العلماء، ص 123.
8. در پاورقى مى‏نويسد: «اين ميرزا نصير از اكابر زمان در علوم رياضى و فلكيات و علم طب بود و جمع كثيرى از او در علم حساب و هندسه و نجوم و هيئت و طب استفاده نموده‏اند» .
9. گويا منظور، مرحوم ميرزا مهدى آشتيانى باشد كه فيلسوف بزرگ نيم قرن گذشته بود.
10. منتخباتى از آثار حكماى الهى ايران، ج 4، ويرايش دوم، ص 422 تا 426.
گفتنى است كه روزى مقام معظم رهبرى حضرت آيت الله خامنه‏اى هم فرمودند: آقاى دوانى! كتاب شرح زندگانى آقاى بهبهانى تاليف شما را سى سال پيش خوانده بودم، و اخيرا هم باز خواندم. واقعا در عالم اسلام كم‏تر فقيه و عالم بزرگى چون او راديده‏ام كه اين همه شاگردان فقيه و مجتهد و نام آور داشته باشد. سعى كنيد در چاپ بعدى كتاب روى شاگردان ايشان بيش‏تر كارى كنيد. بحمدالله اين كار شد، و آن كتاب به صورت جلد نهم، در مفاخر اسلام به همين زودى منتشر مى‏شود.
11. كتاب «رياض الجنة‏» تاليف زنوزى دو نسخه بوده، يكى در كتابخانه مرحوم حاج حسين آقا نخجوان، و ديگرى در كتابخانه ملى ملك تهران. هنگام تاليف «وحيد بهبهانى‏» من از نسخه كتابخانه ملك استفاده كردم، و در شرح حال خود زنوزى به تفصيل آن را شناساندم، و اين اولين بار بود كه آن كتاب بدان گونه شناسانده مى‏شد. امروز قسمت‏خطى كتابخانه ملك به كتابخانه آستان قدس رضوى منتقل شده، و من دسترسى به آن نداشتم.
دو جلد رياض الجنة در قم (روضه چهارم آن) چاپ شده، با اين كه با آگاهى از شناخت توسط نويسنده چاپ كرده‏اند، ولى از ميان مآخذ شرح حال زنوزى در آغاز كتاب اشاره‏اى به حق تقدم ما نكرده‏اند و كم له من نظير!
 

منبع: www.naraqi.com