روا مدار که از ديدنت شوم محروم

شاعر : امير خسرو دهلوي

چنين که من به جمال تو آرزومندمروا مدار که از ديدنت شوم محروم
شبي به کوي تو خاري خليد در پايمگريست ديده بسي خون ز رشک حسرت ازانک