چو نام تو در نامه‌يي ديده‌ام

شاعر : امير خسرو دهلوي

بنامت که برديده ما ليده‌امچو نام تو در نامه‌يي ديده‌ام
سراپاي آن نامه بوسيده‌امبه ياد زمين بوس درگاه تو
وگر نيست باري من اين ديده‌امجز اين يک هنر نيست مکتوب را
جوابي ازو باز نشنيده‌امکه آن‌ها که درروي او خوانده‌ام
اگر چه نيست از معهود حلوا با نمک خوردنخوش است آن لب گزيدن گاه شور انگيزي خنده
بدي صبري مرا يا با من او را مهربان گردانخدا را چند سوزم زآتش بي مهري آن مه