شناساي معاني موبد پير

شاعر : امير خسرو دهلوي

چنين کرد اين خبر در نامه تحريرشناساي معاني موبد پير
خلافش روميان را گشت معلومکه چون خسرو ستد گنجينه‌ي روم
نداد انديشه را در خويشتن راهچو غالب گشته بود از تيغ کين خواه
ز مريم چند گاه آن نيز کم کردزباني پوزشي کان در حرم کرد
ازين کاهش فتاد آن ماه در سلخز شيرين عيش مريم بود چون تلخ
تنش چو نرشته‌ي مريم شد از غمبه تن عيسي جانش مانده بي دم
و زان پس جست ديگر خواب گاهيز بيماري به بستر خفت ماهي
به صد شادي بساط ماتم آراستملک بايست و نابايست برخاست
بهانه بر فراق مريم افگنددل از سوداي شيرين در غم افگند
وليکن در هواي يار چالاکبه ماتم کرد پيراهن بسي چاک
به بي صبري شتابان گشت چون ماهچو شيرين ديد کز خس رفته شد راه
چو خور در بره و مه در ثريارسيد آن در بي قيمت به دريا
به آزادي چو سرو آزاد بنشستگلشن تر شد خزان را باد بنشست