در همه مملکت مرا جانيست

شاعر : انوري

هر زمان پاي‌بند جانانيستدر همه مملکت مرا جانيست
تا سحرگه ز ديده طوفانيستدر کنارم به جاي دمسازي
در همه خانه‌ام يکي تا نيستدر کجا مي‌خورد مرا غم عشق
دادم انصاف رنج‌کش جانيستيک دم از درد عشق ناسايد
هر غمي را که هست پايانيستگفتم او را که صبر کن که به صبر
کار او را سري و سامانيستاين همه هست کاشکي باري