عشق تو بر هرکه عافيت به‌سر آرد

شاعر : انوري

هر دو جهانش به زير پاي درآردعشق تو بر هرکه عافيت به‌سر آرد
بر سر کوي تو عمرها به‌سر آردعقل که در کوي روزگار نپايد
زلف تو هر ساعتش به رقص درآردصبر که ساکن‌ترين عالم عشق است
زانکه به يک روزه غم شکم ز بر آردبا توبه بيشي صبر درنتوان بست
جمله‌ي عشاق را ز خاک برآردبوي تو باد ار شبي برد به طوافي
گر ز وصال توام کسي خبر آردگفتم يارب چه عيشها کنمي من
گفت که آري چنين بود اگر آردهجر ترا زين حديث خنده برافتاد