عشق هر محنتي به روي آرد

شاعر : انوري

مکن اي دل گرت نمي‌خاردعشق هر محنتي به روي آرد
روي سرکش که روي اين داردوز چه رويت همي شود غم عشق
تا به دست بلات نسپارددامن عافيت ز دست مده
تا شوي گر فراق بگذاردگويي اندر کنار وصل شوم
خون بريزد که موي نازاردوصل هم نازموده‌اي که به لطف
در تو مي‌خندد اشک مي‌باردمردبيني که روز وصل چو شمع
هجر داغ فراق باز آردگير کامروز وصل داغت کرد
که ترا از شمار نشماردبرگرفتم شمار عشق آن به