مرا تا کي فلک رنجور دارد

شاعر : انوري

ز روي دلبرم مهجور داردمرا تا کي فلک رنجور دارد
همه عمرم در آن مخمور داردبه يک باده که با معشوق خوردم
که بي‌جرمي مرا رنجور داردندانم تا فلک را زين غرض چيست
مگر بر خون من منشور دارددو دست خود به خون دل گشادست