بديدم جهان را نوايي ندارد

شاعر : انوري

جهان در جهان آشنايي نداردبديدم جهان را نوايي ندارد
که در اندرون بوريايي نداردبدين ماه زرينش در خيمه منگر
که بيرون از اين خيمه جايي نداردبه عمري از آن خلوتي دست ندهد
نباشد که با آن دغايي نداردبه نادر اگر بازي راست بازد
که تا او درو دست و پايي نداردنيايد به سنگي در انگشت پايي
که تا اوست با کس وفايي نداردبه معشوق نتوان گرفتن کسي را
چنين چرب و شيرين ابايي نداردبکش انوري دست از خوان گيتي