صبر کن اي تن که آن بيداد هجران بگذرد

شاعر : انوري

راحت تن چون که بگذشت آفت جان بگذردصبر کن اي تن که آن بيداد هجران بگذرد
زشت و خوب و وصل و هجران درد و درمان بگذردخويشتن در بند نيک و بد مکن از بهر آنک
کانچه مردم بر خود آسان کرد آسان بگذردروزگاري مي‌گذار امروز از آن نوعي که هست
صبر کن چندان که اين دوران دونان بگذردتا در اين دوري ز داروي و ز درمان چاره چيست
روزي آخر ياد ما بر ياد جانان بگذردگرچه مهجورم تن اندر درد هجران کي دهم
کين جهان مختصرآباد ويران بگذردگرچه در پيمان تست اين دم چنان غافل مباش
بس مکن زيرا که هم اين و هم آن بگذردماه‌رويا تکيه بر عشق من و خوبي خويش
تازه بر سمع بزرگان خراسان بگذردشرم دار آخر که هردم الغياث انوري