دوش آنکه همه جهان ما بود

شاعر : انوري

آراسته ميهمان ما بوددوش آنکه همه جهان ما بود
گر چند بلاي جان ما بودسوگند به جان ما همي خورد
شکر ايزد را که آن ما بودبودش همه خرمي و خوبي
فالي که نه در گمان ما بوداز طالع سعد ما براند
آزار که در ميان ما بودبنشست ميان ما و برخاست