درد دل هر زمان فزون دارم

شاعر : انوري

چه کنم بي‌وفاست دلدارمدرد دل هر زمان فزون دارم
به جفا هيچ ازو نيازارمهمه با من جفا کند ليکن
بکشم زانکه دوستش دارمبار اندوه و رنج محنت او
کي بود اين محل و مقدارمياد وصلش کنم معاذالله
مي‌رود صد هزار بيکارمتا توانم حديث هجرش کرد
تا نمايد ز دور ديدارمگفته بودم کزو کنم درخواست
سالها شد که تا در آن کارماين قدر التماس خود چه بود
کين قدر نيز هم نمي‌يارمباورم مي‌کني به نعمت شاه