ترک من اي من سگ هندوي تو

شاعر : انوري

دورم از روي تو دور از روي توترک من اي من سگ هندوي تو
هر دو بر طاق خم ابروي توبر لب و چشمت نهادم دين و دل
آب رويت پي کند در کوي تومن به گردت کي رسم چون باد را
اين کمان را هم تو و بازوي توگويي از من بگذران مي‌نگزرد
گر مرا رنگيست در پهلوي تونيست يک نيرنگ تو بي‌بوي خون
گرنه دستي برنهادي موي توروز را رويت به سيلي خواست زد
با سري شد با سر گيسوي توزلف مرزنگوش را دور قبول
پوست سوي اوست مغز از سوي توماهي از خوبي خطا گفتم نه‌اي