جانا اگر به جانت بيابم گران نباشي

شاعر : انوري

جانم مباد اگر به عزيزي چو جان نباشيجانا اگر به جانت بيابم گران نباشي
کار تو ديگرست تو چون ديگران نباشيهان تا قياس کار خود از ديگران نگيري
جانم به غم بخر که تو هم بر زيان نباشيعشقت به دل خريدم و حقا که سود کردم
از کارهاي خويش که تو در ميان نباشيچون من شمار هيچ بد و نيک برنگيرم
واجب چنان کند که چنين بر کران نباشياي در ميان کار کشيده به يک رهم را
با دوستان به وصل چو همداستان نباشيجز هجر تو به گرد جهان داستان نباشد
جانا به هرچه باشي جز رايگان نباشيگويي که جز به جان و جان يار کس نباشم
کز وي نهان و دور چو جان و جهان نباشيبخريد انوريت به جان و جهان به شرطي