يک زمان از غم نياسايم همي

شاعر : انوري

تا که هستم باده پيمايم همييک زمان از غم نياسايم همي
بسته‌ي تقدير نگشايم هميمي‌کنم تدبير گوناگون وليک
چون دمي زيشان نياسايم هميچند باشم دروفاي دلبران
جز غم و تيمار نفزايم هميجان و دل را در هواي مه‌وشان
عاقبت نوميد باز آيم هميمي‌روم هرجا و مي‌جويم مراد