اي غايت عيش اين جهاني

شاعر : انوري

اي اصل نشاط و شادمانياي غايت عيش اين جهاني
ور جان باشد عزيز جانيگر روح بود لطيف روحي
دور از تو بتا چنان که دانيگفتي که چگونه‌اي تو بي‌ما
رنجي برگير اگر توانياز درد تو سخت ناتوانم
زين بيش همي مکن گرانيکرديم به پرسشي قناعت
کاري بودي هزارگانيگر دست‌رسي بدي به بوسي