سر آن داري کامروز مرا شاد کني

شاعر : انوري

دل مسکين مرا از غمت آزاد کنيسر آن داري کامروز مرا شاد کني
زان لب لعل شکربار خود آباد کنيخانه‌ي صبر دلم کز غم تو گشت خراب
برزني آب و همه انده بر باد کنيخاک پاي توام و زاتش سوداي مرا
وعده‌ي داد دهي و همه بيداد کنيآخرت شرم نيايد که همه عمر مرا
چو شود گر به سلامي دل من شاد کنيشد فراموش مرا راه سلامت ز غمت