افتاده بر آستانهي سمع
شاعر : انوري
مست از تو روان آفرينش | | افتاده بر آستانهي سمع | آرايش خوان آفرينش | | لوزينهي استعارت تست | در داد و ستان آفرينش | | نقد سخنت چو رايج افتاد | بر طرف دکان آفرينش | | صراف سخن که نفس کليست | گفتا همه دان آفرينش | | پرسيد ز عقل کل که آن چيست | اندر خم ران آفرينش | | تا ابلق تند دهر رامست | دوران و زمان آفرينش | | در خدمت دور دولتت باد | تا حشر دهان آفرينش | | شيرين ز زبان شکرينت | وي گوهر کان آفرينش | | اي شادي جان آفرينش | محسوت نشان آفرينش | | اي محرم خلوتي که آنجا | در شورهستان آفرينش | | اي بلبل بوستان تجريد | اسرار نهان آفرينش | | در جلوه کشيده کشف نطقت | کاي بخت جوان آفرينش | | در بدو وجود گفته پيرت | تيري ز کمان آفرينش | | ناجسته ز فکرتت روانتر | زاسيب گمان آفرينش | | آزاد مراتب يقينت | نام تو زبان آفرينش | | بيفاتحهي ثنا نبرده | با تاب و توان آفرينش | | در شيوهي اختراع و ابداع | تيزي عنان آفرينش | | گم کرده گران رکابي تو | فارغ ز بنان آفرينش | | در بيجهتي هلال قدرت | برتر ز بيان آفرينش | | در بيصفتي علو نعتت | پيش تو ميان آفرينش | | نابسته نبوده تا که بوده | زانسوي جهان آفرينش | | صيت تو گرفته صد ولايت | بر کل مکان آفرينش | | ده يازده قبول داري | از سود و زيان آفرينش | | بيش است زکوة مايهي تو | يعني که به جان آفرينش | | سوگند به جان تو خورد عقل | عبادي و آن آفرينش | | اي نازده آفرينشت راه | در فصل خزان آفرينش | | هر نوبت مجلست بهاريست | نواب فغان آفرينش | | سر گم شده نعرهي مريدانت | |
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}