اي جهان را جمال و جاه تو زين

شاعر : انوري

اسم و رسم تو اسم و رسم حسيناي جهان را جمال و جاه تو زين
دل و طبع تو مجمع‌البحريندر و دست تو مقصد آمال
که در آن عرصه گم شود کونينعرصه‌ي همتت چنان واسع
پيش طبعت عطا برابر ديننزد عهدت وفا برابر دين
گشت آب حيات و ذوالقرنينحال من بنده و حوالت من
عزم تزويج کن مگو من ايناي چو الياس و خضر بر سر کار
گر همه نقد نيست بين‌البينانتظارم مده بده ز کرم
تو مگو نيز من ندارم عينمن نگويم که مي‌نخواهم جنس
بيش از اين عشوه شين باشد شينخود چو معطي تويي و سايل من
بيش از اين باش با غراب‌البيناي چو سيمرغ جفت استغنا