اي باد خاک مرکب گردون شتاب تو

شاعر : انوري

آتش بخار چشمه‌ي تيغ چو آب تواي باد خاک مرکب گردون شتاب تو
خورشيد کيست پرتو راي صواب توگردون کجاست بر در قدر بلند تو
پيروز شاه عالم عادل خطاب تواز آسمان که نام و لقب را نزول زوست
و اسلام در حمايت عالي جناب توايام در مواکب قلب سپاه تست
الا به اهتمام کف چون سحاب تودر کشت‌زار روزي برگي نگشت سبز
تا دست تو نگفت منم فتح باب توخود ابر جوده نايژه بر خلق کي گشاد
عالم گرفته گير درنگ و شتاب تودر حزم بادرنگي و در عزم با شتاب
ور کوثر است جرعه‌ي جام شراب توگردو ز خست شهله‌ي نوک سنان تست
آري پناه رحمت تست از عذاب توگيتي ز خشم تو به رضاي تو درگريخت
در عرصه‌ي جهان ندهد کس جواب توآنجا که از زبان سنان در سخن شوي
کانجا به خواب هم نتوان ديد خواب توبيداري است با تو چنان در مقام حزم
دشمن ز عکس خنجر چون آفتاب توچون صبح چاک سينه درآيد به معرکه
قيصر چگونه دارد و فغفور تاب توتاب تو صدهزار سلاطين نداشتند
از ديو فتنه بيلک همچون شهاب توزودا که آسمان ممالک تهي کند
پاينده باد دولت مالک رقاب تواي دولت جوان تو مالک رقاب خلق