شاها صبوح فتح و ظفر کن شراب خواه

شاعر : انوري

نرد و نديم و مطرب و چنگ و رباب خواهشاها صبوح فتح و ظفر کن شراب خواه
در جام ماه نو مي چون آفتاب خواهاز دست آنکه غيرت ماهست و آفتاب
تا گرد رزمگه بزدايي گلاب خواهوز خد آنکه قطره‌ي آبست و برگ گل
آب طرب روان کن و ياقوت ناب خواهياقوت ناب و آب فسرده است جام مي
فارغ ز گرد ران گوزنان کباب خواهازکام شير ملک چو کردي برون به تيغ
وقت صلاح ملک ز راي صواب خواهروز مصاف خصم به جيش خطاشکن
گردون به طعنه گويدش از بخت خواب خواهشبها که دشمن تو ز بيم تو نغنود
گويد قضا تمام شد اکنون طناب خواههر پايه‌اي که خصم ترا برکشد سپهر
از ترکش گهرکش خود يک شهاب خواهروزي که رجم ديو کني بر سپهر فتح
از منشيان حضرت خود يک خطاب خواهوقتي که حکم جزم کني بر بسيط خاک
از چتر و تيغ خويش سپهر و سحاب خواهبر گشت عافيت چو بخيلي کند سپهر
از لطف و قهر خويش ثواب و عقاب خواهدر موقف جزاي مطيعان و عاصيان
روزي شکار کن تو و روزي شراب خواهني ني که انتقام خواهد خود آسمان
او باب تست زندگي از نام باب خواهدر شان داد آيت حق بود مير داد
خوش باش و انتقام ز راي صواب خواهايام گر بکرد خطايي در آن مبند
از رخش و رمح خويش توان جوي و تاب خواهآنجا که تاب حمله ندارد زمين رزم
از حزم و عزم خويش درنگ و شتاب خواهچون خاک بي‌درنگ شود چرخ بي‌شتاب
آباد کرد هر دو کنون طشت و آب خواهدنيا خراب و دين به خلل بود و عدل تو
در عهد عدل تست ز عدلت جواب خواهکاهي که از جهان ببرد کهربا به غصب
شاها دعاي خويش همه مستجاب خواهبي‌عدل مستجاب نگردد دعاي شاه
طوفان باد ملک هوا گو خراب خواهآباد دار ملک زمين خسروا به داد