اي خصم تو پست و قدر والا
شاعر : انوري
وي عقل تو پير و بخت برنا | | اي خصم تو پست و قدر والا | هفت اختر و نه فلک تولا | | اي کرده به خدمت همايونت | و امروز بديده نقش فردا | | اي پار گشاده بند امسال | هم پاي تو پايگاه بالا | | هم دست تو دستگاه روزي | بر چرخ کنند ازو مطرا | | راي تو که کسوت کواکب | در سلک نظام چون ثريا | | ملک چو بنات را کشيدست | با کين تو در کمر چو اعدا | | آني که گر آسمان کند دست | بند کمر از ميان جوزا | | بگشايد روز انتقامت | رفتم به در سراي والا | | من بنده به عادتي که رفتست | کان کوه وقار شد به صحرا | | گفتند که تو خبر نداري | وي قطره به کوشک رفت دريا | | اي ذره به باغ رفت خورشيد | با رشک نهان و اشک پيدا | | اينک به درم نشسته حيران | اميد به مرحبا و اهلا | | برخوانم راحلون اگر نيست | |
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}