ايا خسروي کز پي جاه خويش

شاعر : انوري

فلک را به جاهت نياز آمدستايا خسروي کز پي جاه خويش
که با خفته بختم به راز آمدستازين يک غلام تو يعني جهان
به رويم چه رنج دراز آمدستکه داند که بي‌صبر کوتاه عمر
ز ما کي ترا اين جواز آمدستنگوئيش کاندر جفاي فلان
چو طوفان به گردم فراز آمدستبه کشتي نوحم رسان هين که غم
نه پاي تو در سنگ آز آمدستترا سهل باشد مرا ممتنع
تو گويي مگر ترکتاز آمدستبده زانکه کارم درين کوچ تنگ
به زيني و يک خيمه باز آمدستاز آن پس که اسبي و فرشيم نيست