اي به دندان دولت آمده خوش

شاعر : انوري

درد دندانت هيچ بهتر هستاي به دندان دولت آمده خوش
بر که بر نفس همتت پيوستدارد از غصه آسمان دندان
بر سر خوان آسمان ننشستزانکه هرگز به هيچ دندان مزد
درد دندانت چون به خيره بخستتيز دنداني حرارت مي
تا الم باز پس کشيدي دستباز بنمود آسمان دندان
گفتش اي جور خوي عشوه‌پرستسر دندان سپيد کرد قضا
کوش تا رايگان تواني جستآب دندان حريفي آوردي
مرغ چربست و آشياني پستاز چنين صيد برمکش دندان
زانتقامش به جان بخواهي رستمن نگويم که جامه در دندان
آسمان ديرتر ميان دربستخيز و دندان‌کنان به خدمت شو
دو سه دندان آسمان بشکستگفت هم عشوه پشت دست بزد