تابش راي سايهي يزدان
شاعر : انوري
منت آفتاب باطل کرد | | تابش راي سايهي يزدان | دربهار آفتاب با گل کرد | | آنچه بامن زلطف کرد امروز | منت دستبوس حاصل کرد | | کرمش پايمرد گشت و مرا | جان من بنده در همه دل کرد | | خدمت خاک درگهش همه عمر | از دل خاک ميدماند ورد | | به خدايي که آب حکمت او | بر رخ روز ميفشاند گرد | | دست تقدير او ز دامن شب | زندگاني نميتواند کرد | | که رهي در فراق وصلت تو | اختر و مهر و مه مرکب کرد | | به خدايي که درسپهر بلند | رونق حسن تو مرتب کرد | | دايهي صنع و لطف قدرت او | اشتياق جمال تو شب کرد | | که جهان بر من غريب اسير | جان فداي مراکب شه کرد | | مرکب من که دادهي شه بود | درچنين جايگاه همره کرد | | بنده را با پيادگان سپاه | رويم از غم به گونهي که کرد | | اندر آمد ز بي جوي از پاي | آنچه با من فلک درين مه کرد | | سالها گفت باز نتوانم | |
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}