هرگز گمان مبر که کمال‌الزمان بمرد

شاعر : انوري

کو روح محض بود نه جسم فناپذيرهرگز گمان مبر که کمال‌الزمان بمرد
از مطربي زهره بدين چرخ گنده پيرمي‌دان که ساکنان فلک سير گشته‌اند
کو بود در زمانه درين علم بي نظيرخواهش گري به نزد کمال‌الزمان شدند
اي رشک جان زهره بيا جاي او بگيرگفتند زهره را ز فلک دور کرده‌ايم
نظر لطفش از سير برون آرد شيراثر خشمش از نوش پديد آرد نيش
وز دويي يک کند آنگه که بيندازد تيراز يکي دو کند آنگه که به کف گيرد تيغ