اي به طالع چو نام خود مسعود

شاعر : انوري

وي به همت چو راي خويش رفيعاي به طالع چو نام خود مسعود
امر و نهي ترا به طوع مطيعآسمان آن مطاع عالم کون
به صباي وفا مزاج ربيعتيره ماه اميد را داده
سيرشان جاودان بطيء و سريعدو طلايه است حزم و عزم ترا
بوده‌اي هم تو خصم و هم تو شفيعمدتي شد که در مصالح من
صد رهم بي‌نيازي از توزيععاطفتهاي خاص تو دادست
که بود از خصايص تو بديعبدعتي تو منه در اين مدت
هست شرک خفي و فحش شنيعبه خدايي که جز بدو سوگند
اين توقع نبود از آن توقيعکه به ترويج اين خطم هرگز