اقدامات لازم در تهدید به خود کشی


 

نويسنده:دکتر محمدرضا خدايي/ روان‌پزشک




 

اگر کسي تهديد به خودکشي کرد،‌ چه کار کنيم؟
 

تهديد به خودکشي شايد به اندازه اقدام به خودکشي جدي نباشد اما برخي ضروريات وجود دارد که اطرافيان فردي که تهديد به خودکشي مي‌کند، بايد به آن توجه داشته باشند.
اول اين که تهديد به خودکشي را در ذهن جدي بگيريم.
دوم آن که از بحث و جدل و به چالش کشيدن فرد خودداري کنيم. نصيحت کردن يا بحث در مورد اين که چرا تصميم به خودکشي گرفته يا اين که تصميم او اشتباه است، کار درستي نيست.
سوم اين که نبايد فرد را خشمگين و تحريک کرد.
چهارم اين که با متانت و حوصله بايد او را آرام کرده و به شکل غيرمستقيم بايد با او صحبت کنيم. مثلا به او بگوييم: «به نظر مي‌رسد مشکلي داريد. مي‌خواهيد در مورد اين مشکل با هم صحبت کنيم؟»
پنجمین نکته‌اي که بسيار قابل‌توجه است اين است که تمامي مراحل بايد به گونه‌اي باشد که فرد در آينده از تهديد به خودکشي به عنوان اهرم رسيدن به خواسته‌هايش استفاده نکند. اين مراحل بايد با ظرافت طي شود تا در آينده فرد از تهديد به خودکشي به عنوان وسيله‌اي براي باج‌خواهي استفاده نکند.
ششم اين که وسايل خطرناک، دارو و هر نوع وسيله‌اي که فرد بتواند از آن براي خودکشي استفاده کند، بايد از دسترس او دور شود.
هفتم اين که به درمان‌هاي زمينه‌اي پرداخته شود و بايد به دنبال علت‌يابي باشيم که چرا فرد قصد خودکشي دارد. معمولا تهديد به خودکشي در کساني ديده مي‌شود که به نوعي برخي صفات شخصيتي نظير زياده‌خواهي يا افسردگي دارند يا مبتلا به بيماري‌هاي خاص رواني يا اعتياد هستند. ارجاع به روان‌شناس يا روان‌پزشک يا افرادي که به نوعي مي‌توانند به فرد کمک کنند لازم است. توجه به درددل افرادي که به خودکشي تهديد مي‌کنند مساله مهمي است که اطرافيان بايد به آن بپردازند و با گوش شنواي فعال با متانت، صبر و حوصله گوش دهند و به شکل غيرمستقيم به حل آنها بپردازند.
تهديد به خودکشي در خانم‌ها شايع‌تر اما اقدام به خودکشي در آقايان شايع‌تر است. زنان در مقايسه با مردان 4 برابر بيشتر تهديد به خودکشي مي‌کنند اما مردان معمولا موفق‌ترند. دليل اين امر هم خشم از اطرافيان، افسردگي‌هاي مزمن، ناکامي و نااميدي است. در صورتي که فردي دست به خودکشي زد سريعا بايد قضيه را پيگيري کرد و اقدام‌هاي درماني حاد را انجام داد. خانواده بايد در اين بين آرامش خود را حفظ کرده و به هيچ عنوان گيج نشوند. لازم است برحسب نوع خودکشي ناموفق اقدام‌هاي روان‌شناختي مختص به روش خودکشي صورت پذيرد. خانواده بايد به گذشته برگردند تا متوجه شوند چرا فرد دست به چنين عملي زده است و آيا لازم است تغييراتي در روش زندگي و ارتباط‌ها داده شود يا خير. اگر ريشه‌هاي بيماري نظير افسردگي و اختلال‌هاي روان‌پزشکي حاد در فرد وجود دارد لازم است متخصص فن آنها را درمان کند.
روان‌پزشکان معتقدند همه چيز بايد به شکل شفاف بيان شود و هرگونه پنهان‌کاري ممکن است نتيجه معکوس به دنبال داشته باشد. اطلاعات ارائه‌شده بايد شفاف باشد اما نبايد همه اطلاعات را در اختيار همه قرار داد. هر سخن جايي و هر نکته مکاني دارد. بسته به زمان و مکان بايد اطلاعات به شکل شفاف داده شود.
اما خودکشي در چه افرادي بيشتر ديده مي‌شود؟ آمار خودکشي در خانواده‌هاي در‌هم ريخته، افسرده، خانواده‌هايي که به طلاق گرفتارند، افراد مجرد و معتاد بالاتر است. افرادي که از نظر مذهبي نيز اعتقادات کمتري دارند بيشتر دست به خودکشي مي‌زنند. بيماري‌هاي جسمي سنگين، سالمندي و مرگ عزيزان هم مي‌تواند سبب افزايش گرايش به سمت خودکشي شود. در صورتي که در يک جامعه تنش‌ها کاهش يابد، روابط بهتر و نزديک‌تر شود، شايعه‌ها کم شود، اعتياد به مواد مخدر و مشروبات الکلي پايين بيايد و درنهايت ميزان ناکامي‌ها کاهش يابد، آمار افسردگي و به تبع آن آمار خودکشي کاهش مي‌يابد.
منبع: www.salamat.com